درباره «لاموزيكا سوم» تجربه تازه كارگرداني جلال تهراني
واكنش به جهان ميانمايه و معناباخته
حسن رياضي
هر متن نمايشي به دنبال بازنمايي يك واقعه است كه به نوعي نگراني، اضطراب، ستيزه، رنج و احساسات يك يا چند شخصيت را براي تماشاچيان به گونهاي انتقال دهد كه در او همذاتپنداري، يا فهم مشترك از آن واقعه را فراهم سازد. شروع نمايش با تماس تلفني مرد با شخصي ناشناس با قطع و وصل و مشكل انتقال پيام رو بهروست. از اين دريچه ما با پيش آگاهي معضلي بهنام ارتباط روبهرو ميشويم . انتخاب هتل از ابتدا وضعيت ناپايدار رابطه را در وجه عدم سكونت دايمي و تناقص با خانه نشان ميدهد.هتل در فارسي مسافرخانه معني ميدهد اين واژه «مسافرخانه» تركيبي متناقض نما (پارادوكسيكال) از رفتن و ماندن همزمان است. در چنين فضايي است كه زن و شوهري عاشق از ابتدا با پذيرش سكونت در آن، اجبار جدايي ، يا موقت بودن رابطه را در ناخودآگاه پذيرفتهاند. هتل (مسافرخانه) دوگانه عشق و نفرت را با خود به شكلي طبيعي حمل ميكند. اين مسافرخانه است كه تنوعطلبي، گريز از تكرار، نياز به حريم شخصي و موقت بودن و رهايي را در برابر وفاداري، چرخه تكرار در زندگي زناشويي، رفتار مسوولانه و كوچكي يا فقدان حريم خصوصي به سهولت امكانپذير ميسازد. عشق و نفرت دو آهنربايي هستند كه عاشق و معشوق را در وضعيتي ايستا قرار ميدهند. زيرا اگر هركدام اندكي فاصلهشان تغيير كند به سمت يكي از اين دو جاذبه كشيده خواهد شد. بنابر اين يا خودكشي ناشي از عشق در ميان است ، يا ديگركشي به دليل نفرت. هنگامي كه اين تعادل، يا توان تحمل اين تعادل ناممكن ميشود، گسست و جدايي اجتنابناپذير ميشود. رابطه و تصويري چنين موهش از رابطه انساني را بايد در متني بزرگتر تفسير كرد. وضعيت اتميزه شده روابط ميان فردي و بي چهرگي عمومي آدمهاي دوران مدرن، سرشت اندوهبار زندگي مدرن موقعيت تقديري همه انسانهاي اين دوره از حيات بشري است. بي هويتي گسترده در كنار سيطره قدرتمند تكنولوژي و شهري شدن همه اجزاي زندگي. سرشتي ناپايدار و گذرا براي تمامي روابط انسانها رقم زده است. اين شرايط ميانمايگي، يا حتي فرومايگي عصر مدرن است كه انسانها را در وضعيت رشد نايافته و غيرطبيعي نگه ميدارد. و اين شرايط است كه انسان مدرن را همواره در وضعيت انتظار نگه ميدارد. انسان مدرن نه از شرايط خود راضي است و نه جسارت يا توان پرواز و گريز دارد. او همچون مسافري است كه هر روز به فرودگاه ميرود ولي سوار هواپيمايي نميشود. او حتي اگر بليت داشته باشد، خود را در ليست انتظار قرار ميدهد. با اين انتظار كه همواره در ليست انتظار باقي بماند.در هر حال لاموزيكا سوم، موسيقي سوم ميان صدا و سكوت را به محملي براي تاملي هر چند كوتاه پيرامون زندگي روزمره تبديل كرده است.در خاتمه اشاره به نقص اين نمايشنامه نيز ضروري است. كثرت مضامين و تلاش براي پرداخت به بسياري از مفاهيم مهم در حد اشاره و عبور از آن مسالهاي است كه گاه تماشاگر را آزار ميدهد. ظرفيت مضامين
مطرحشده به قدري است كه ميتوان براي هر يك نمايشنامه مستقلي نوشت. البته بيحوصلگي نيز از ويژگيهاي اين دوران از حيات ما در اين سرزمين است.