به بهانه برگزاري جشنوارههاي ريز و درشت به نام هنرمندان تئاتر
با اعتبار بزرگان بازي نكنيم
بابك احمدي
سال گذشته اختتاميه نخستين جشنواره تئاتر اكبر رادي به شكلي برگزار شد كه چندين بخش هيچ برگزيدهاي نداشت و علاوه بر اين نقص فني و پيشبينيهاي اشتباه در خصوص ظرفيت سالن محل برگزاري براي حضار مشكلاتي ايجاد كرد. اين دو اتفاق كنار هم موجب شد همان زمان در يادداشتي اشاره كنم كه حلقه دستاندركاران برگزاري جايزه متن و حاشيه را با هم باخت و اگر تدبيري اتخاذ نشود همين ماجرا سال بعد يعني در دوره جديد هم پيش خواهد آمد. حالا خبر رسيده همسر زندهياد رادي، رييس هيات مديره موسسه فرهنگي هنري اكبر رادي و رييس شوراي سياستگذاري جشنواره يك بار ديگر بهزاد صديقي را به عنوان دبير انتخاب كرده است، انتخابي كه چندان هم دور از ذهن و غيرقابل پيشبيني نبود. اصلا شايد ماجرا به همين بازگردد؛ به دايره بسته دستاندركاران و برنامهريزان برپايي يك جشنواره يا هر قسم فعاليت فرهنگي ديگر. پيشنهاد ميكنم، اعضاي هيات مديره موسسه فرهنگي هنري اكبر رادي ترتيبي دهند تا به واسطه برگزاري يك نشست رسانهاي يا دريافت گزارش عملكرد، خبرنگاران نيز در جريان شماي كلي آنچه در اين مجموعه جريان دارد، قرار بگيرند. به هر حال بپذيريم كه ادامه روند فعلي يعني برگزاري سالي يك بار «جشنواره اكبر رادي» فارغ از اينكه اتفاق مورد نظر چقدر به استانداردهاي جشنواره نزديك است ابدا به عنوان بيلان كاري مجموعهاي به نام يك نمايشنامهنويس مشهور ايراني قابل پذيرش نيست. همين مساله در خصوص جشنهايي كه به نام هنرمندان گرانمايه «محمود استادمحمد» و «داود رشيدي» هم برپا ميشود، وجود دارد. به آخرين نمونه از اين دست يعني جشن آكادمي «سمندريان» ارجاع ميدهم كه همين جمعه گذشته برگزار شد. كافي است، نتايج و شكل برگزاري جشن در دو سال اخير را با وقتي كه هما روستاي نازنين در قيد حيات بود، مقايسه كنيد، روند كاملا نزولي و غيرقابل پذيرش است. اينكه بدون هيچ پروتكل و شيوهنامه انتخاب فقط براي زنده نگهداشتن نام يك جشن و جشنواره تلاش كنيم و جايزه بدهيم اصلا پسنديده نيست. به اين ترتيب ما نيز به عنوان جريانهاي خصوصي در دام همان چرخه معيوب برگزاري جشنوارههاي دولتي گرفتار شدهايم با اين تفاوت كه دولتيها حداقل در امور اجرايي تجربياتي كسب كردهاند. از من بپذيريد در صورتي كه هما روستا همچنان بين ما بود، امكان نداشت شاهد باشيم، شخصي جايزه «استاد محبوب بچههاي آموزشگاه» دريافت ميكند. اصلا برگزاركنندگان چطور به خودشان اجازه دادند، نام بلند «حميد سمندريان» را تا اين حد تقليل دهند؟ استاد محبوب هنرجويان آموزشگاه ديگر چه صيغهاي است؟ كدام يك از جوايز سالهاي نخست به ما چنين رويهاي را نشان ميدهد؟ به ماجراي ابتدايي بازگردم. به اينكه اگر قرار است، جايزه اكبر رادي هم به همين شكل در دايره بسته 6- 5 نفره ادامه دهد به اعتبار و نام نويسنده معاصر تئاتر ما لطمه خواهد زد. در چنين مواردي است كه بايد دستان تكتك خانواده و فاميل و آشنايان هنرمندان از دنيا رفته را ببوسيم و خواهش كنيم از خير بازي با نام و اعتبار اسامي بگذرند. به قول بعضي، مردم همين يك اكبر رادي را دارند، اين را هم از مردم نگيريد.