درباره كتاب «بررسي ساختار و محتواي رمانهاي برنده جايزه ادبي»
عشق و رهايي و ترديد
پروانه فخامزاده
اين كتاب برگرفته و خلاصهاي است از پاياننامه كارشناسي ارشد خانم فتانه نادري با عنوان «نقد و بررسي 4 رمان برنده جايزه ادبي»: پرنده من (فريبا وفي)، نيمه غايب (حسين سناپور)، چراغها را من خاموش ميكنم (زويا پيرزاد) و انگار گفته بودي ليلي (سپيده شاملو). پس از مقدمه، بخش اول كتاب به شناخت داستان و تعاريف آن از نگاه نظريهپردازان و نويسندگان مختلف و بُعد «شكلشناسي راوي»، شيوه داستانپردازي و نظرگاههاي متفاوت راوي اختصاص دارد.
در مورد داستانهاي معرفي شده، نويسنده با ذكر خلاصهاي از داستان به كاوش در متن ميپردازد و چگونگي شيوه روايت، طرح، سبك، زاويه ديد و تغيير زاويه ديد، توصيف متن و تفسير متن را شرح ميدهد و مضامين متن را عشق و رهايي و ترديد و تقدير و درونمايه آن را عشقي ميداند كه در ذهن هر يك از شخصيتها تفسير و توجيهي متفاوت دارد، عشقي كه رهايي، ترك تعلق يا بيگانگي ميآورد. مثلا در معرفي كتاب «چراغها را من خاموش ميكنم» اثر زويا پيرزاد، نگارنده در ابتداي تفسير اين اثر به جايزه مهرگان ادب و دلايل گزينش اين اثر اشاره كرده است.
در بخش خلاصه داستان، زاويه ديد اين اثر را اول شخص (من) معرفي كرده كه باعث شده تا مخاطب با شخصيت اصلي داستان نزديكتر شود. به علاوه به وجود گفتوگوي زياد در رمان و نيز استفاده پيرزاد از گفتوگوي مكمل نيز اشاره كرده است. نويسنده در توصيف سبك كتاب ميگويد:«فصلبندي هوشيارانه و توجه شديد به جزئيات و در عين حال خودداري از تحميل توضيحات اضافي و انتخاب ديدگاهي ثابت، هم درگير و هم بركنار از ماجرا، روايتي چنين بيحادثه و يكنواخت را به داستاني خواندني و جذاب تبديل كرده است...». سپس با تحليل پايههاي روايتي از ديد «برمون» ويژگيهاي داستان را برشمرده است و آن را داستاني عاري از دغدغههاي فلسفي، دردهاي بشري و معماهاي فكري خوانده است كه ساختاري كاملا ساده دارد و از هيچ تكنيك خاص و پيچيدهاي استفاده نكرده و تنها ابتلائات كوچك زندگاني مردم را دنبال كرده است. او ويژگيهاي اين رمان را به دو بخش ساختاري و محتوايي تقسيم كرده و ساختار زباني آن را ساده و روايت آن را خطي ميداند و محتواي آن را دغدغههاي تنهايي و تولد زن مدرن ايراني ميداند. زني كه باورهاي پيشين را يدك ميكشد و جهان جديد را تجربه ميكند. سپس تحليلي كوتاه از شخصيتهاي داستان ارايه كرده است.
در بخش نتيجهگيري، در جدولي به مقايسه فضاهاي دروني و بيروني و سكانسهاي آغازين، مياني و پاياني 4 داستان ميپردازد. چاپ اين جدول به صورت عمودي و در دو صفحه ابتدا اين تصور را به وجود ميآورد كه نه يك جدول بلكه دو جدول در برابر خود داريم كه البته با چاپ آن به صورت افقي اين مشكل برطرف ميشد. به علاوه چون(حداقل در اين كتاب) شرحي بر اين جدول نرفته است، ميتوان آن را شرحي اضافي بر خلاصه اين 4 اثر تلقي كرد.در انتهاي كتاب نيز 3 صفحه به منابع اثر اختصاص يافته است.اگرچه شيوه كار و مفاهيم موجود در كتاب بسيار شايسته و مفيد و آموزنده ارايه شدهاند ولي جاي ويرايشي اساسي بر چهره متن خالي است. بديهي است اين كمبود در چاپهاي بعدي برطرف خواهد شد.تفسير و بررسي آثار، هر كدام بسته به ويژگيهاي خاص هر اثر انجام گرفته كه خود نشان از ديد تيزبين و دانشآموخته نويسنده اين كتاب دارد.