درباره آيندهسازان كه جديشان نميگيريم
تئاتر كودك؛ از آموزش تا سرگرمي
احسان صارمي
اگر گشتي در تالارهاي مختص آثار كودكان بزنيم با يك وضعيت جالب مواجه ميشويم. اين وضعيت جالب ناشي از يك شباهت پررنگ ميان آثار است. شخصيتهايي كه در قالب حيوانات روايتي خطي ارايه ميدهند و هر از گاهي آواز ميخوانند و بچهها را به رقص و دست زدن تشويق ميكنند. مفاهيم موجود در اين نمايشها به شدت در سطح قرار ميگيرند و وجه سرگرمي آنان بسيار بالاست. آنان كه ديدن اين آثار را تجربه كردهاند، ميدانند كه در اين نمايشها والدين چگونه خود به نقش هيجانزدگان ظاهر ميشوند. آنان به شدت سرگرم نمايشي ميشوند كه شايد كودك درونشان را زنده ميكند؛ اما اين نمايشها به چه ميزان نقش تربيتي براي كودك خواهد داشت؟
وجه سرگرمي بسياري از نمايشهاي كودك محصول نوعي فقدان آگاهي است. اساسا نمايشهاي كودك پس از تئاتر آزاد گردش مالي خوبي دارد. مخاطب تضمين شدهاي دارد و در صورت بازاريابي خوب، مدارس مشتري دست به نقدي براي آنان به حساب ميآيند. نمايشها توسط گروههاي حرفهاي توليد نميشود و به سبب شرايط سهل در توليد بدون داشتن سواد تئاتري ميتواند پديد آيد. كثرت گروههاي تئاتري در حوزه كودك، خود گواه بر اين است كه تناسبي ميان خروجي دانشگاه و فعالان تئاتر كودك وجود ندارد. با نگاهي به سابقه بسياري از شخصيتهاي مهم اين حوزه هم ميتوان ديد، بخش مهمي برآمده از تجربه كاري هستند تا مطالعات اجرايي حوزه كودك.در اين وانفسا شايد حساسيتهاي موجود در كانون پرورش فكري موجب شود، نوع آموزشي تئاتر كودك برجسته شود. نمايشهايي كه به نوعي بخش مهمي از جشنواره تئاتر كودك و نوجوان را تشكيل ميدهند به سبب نوع نگاه كانون و البته تخصصگرايي به سوي آموزش پيش ميروند. از توجه به كتابهاي درسي و تبديل آنان به نمايش تا آثاري از مهدي فرشيديسپهر يا الكا هدايت. كارگردانان جواني كه در سالهاي اخير نگاهشان معطوف به سوي آموزش بوده تا سرگرمي. نكته قابل توجه ماجرا آنجاست كه آثار اين دست از كارگردانان كلاس درس خشك و سرد مدرسه نيستند؛ بلكه با توجه به ظرفيت دراماتيك و درك مناسب از ويژگيهاي آثار كودك، مخاطب را براي دريافت يك پيام آماده ميكنند.نمايشهايي از اين دست اساسا براي طيف خاصي از مخاطب طراحي ميشوند و برخلاف وجه سرگرميساز آثار مرسوم، تمايل دارند پدر و مادرها با يك متد آموزشي آشنا شوند، متدي كه به جاي تحريك هيجان كودك، او را به نوعي دروننگري و فكر كردن وا دارند. اينگونه نمايشها در شكل جذابتر خود وارد حوزه تئاتر نوجوان ميشوند. اگر همين امروز سري به سالنهاي تئاتر بزنيد، خواهيد ديد هيچ اثري براي نوجوانان وجود ندارد. نوجوان نه هيجان خردسال كمحوصله را دارد و نه دستگاه ذهني ساده، نوجوان واجد نوعي غرور دانستن و البته كنجكاوي مسائلي است كه شايد بزرگسالان هم درك درستي از آن نداشته باشند. يافتن روششناسي مناسب براي نوجوان يك گام براي شناخت خود است. نمونه جذاب اينگونه آثار «پدرآن» فرشيديسپهر است كه در آن به رابطه دختر و پدر اشاره ميشود. يك موقعيت تربيتي كه عموما به دست فراموشي سپرده شده است.