گروه اقتصادي
روز گذشته شركت ملي نفت از كشف ميدان جديد گازي در جنوب استان فارس خبر داد. طبق گفتههاي رضا دهقان، معاون توسعه و مهندسي شركت ملي نفت ايران اين ميدان مخزن گازي يكپارچهاي به طول 50 كيلومتر و پهناي ميانگين ۵ كيلومتر است. طبق برآوردهاي وزارت نفت اين ميدان گازي ميتواند براي 16 سال مصرف گاز شهر تهران مناسب باشد. ارزش ذخاير اين ميدان 40 ميليارد دلار تخمين زده شده است.
برخي كارشناسان اعلام كردهاند كه اين ميدان گازي ميتواند آينده ايران را در بازار انرژي تغيير دهد و كشور را به رتبه اول در ميزان ذخاير گازي برساند. نكتهاي كه با وجود تفاوت دو هزار ميليارد مترمكعبي بين ايران و روسيه به عنوان دارنده بزرگترين ذخاير گازي جهان، شايد قدري سخت به نظر رسيد. نرسي قربان، كارشناس ارشد انرژي معتقد است اين ميدان گازي با دارا بودن 500 ميليارد مترمكعب گاز نسبت به 32 هزار ميليارد مترمكعب ذخاير گازي ايران، رقم قابل قبولي براي كشور به حساب ميآيد. او معتقد است كشف اين ميدان نميتواند تغييري در جايگاه ايران در رتبهبندي كشورهاي داراي ذخاير هيدروكربني داشته باشد. از دو روش صادرات گاز از طريق خط لوله و LNG تنها شرايط صادرات گاز از طريق خط لوله در كشور وجود دارد. نكتهاي كه به گفته قربان باعث ميشود ايران از درآمدهاي هنگفتي كه صادرات LNG ميتواند برايش ايجاد كند، دور بماند. هر چند تكنولوژي اين امر و وجود پالايشگاههايي كه توان تبديل گاز به LNG را داشته باشند در كشور وجود ندارد. اين امر در بلندمدت ميتواند بر درآمدهاي ايران تاثير بگذارد.
روز گذشته خبر كشف ميدان گازي جديد كه به ميدان ارم معروف است، اعلام شد. طبق گفته مسوولان اين ميدان گازي 19 هزار ميليارد فوت مكعب ذخاير دارد كه 13 هزار ميليارد فوت مكعب آن قابل استحصال است. در خصوص اين ميدان گازي كه البته همچنان به مرحله بهرهبرداري نرسيده گمانهزنيهايي ميشود. طبق اخبار منتشره از سوي وزارت نفت، اين ميدان گازي براي مصرف 16 سال گاز شهر تهران مناسب است. آيا ميدان گازي ارم ميتواند در رتبهبندي گازي ايران در جهان تاثير بگذارد؟
در ابتدا بايد به اين نكته توجه داشت كه حجم ذخاير گازي ايران 32 هزار ميليارد مترمكعب و حجم ذخاير گازي كشف شده ارم نيز به ميزان 500 ميليارد متر مكعب است. با كشف اين ميدان گازي، 1.7 درصد به ذخاير گازي ايران اضافه شده است. با وجود اينكه ميدان گازي ارم 1.7 درصد از كل ذخاير گازي ايران است، اما رقم خوبي براي كشور محسوب ميشود. ذخاير گازي در خاورميانه عظيم است به همين دليل ممكن است اين ميدان گازي به چشم نيايد اما اگر اين ميدان در درياي شمال كشف ميشد، جزو ذخاير بزرگ به حساب ميآمد. طبق رتبهبندي جهاني، حجم ذخاير گاز روسيه 34 هزار ميليارد مترمكعب تخمين زده شده بنابراين با كشف ميدان گازي ارم نميتوان شاهد تغيير جايگاه ايران در رتبهبندي ذخاير گازي جهان بود. به صورت كلي نبايد نسبت به رتبهبنديهاي جهاني حساسيت داشت. به عنوان مثال دو سال پيش ميزان ذخاير گاز ايران بيشتر از روسيه اعلام شده بود. نكته مهمي كه بايد به آن توجه كرد، اين است كه ايران و روسيه بزرگترين ذخاير گازي در جهان را دارند. هر چند كه اختلاف بين ذخايرشان فاحش نيست.
در شرايط تحريمي صادرات نفت با مشكلات عديدهاي روبهرو است؛ آيا صادرات گاز نيز با همان مشكلات روبرو است؟
ذكر اين نكته ضروري است كه صادرات گاز به دو شكل انجام ميشود؛ خط لوله و مايع. در روش دوم گاز را تحت فشار و در سرما به شكل مايع درآورده و با كشتي آن را به كشورهاي مقصد صادر ميكنند. گاز در اين شكل به صورت LNG صادر ميشود. صادرات گاز به اين صورت به دليل نبود تكنولوژي در كشور وجود ندارد. در واقع پالايشگاههايي كه گاز را به LNG تبديل كنند در كشور ساخته نشده است. اگر بخواهيم گاز را به صورت مايع صادر كنيم نيازمند سه يا چهار سال سرمايهگذاري در اين زمينه هستيم. البته اين امر در شرايط تحريم با مشكلات و موانع جدي روبهرو است. صادرات گاز به شكل LNG رقم بزرگي در دنيا دارد اما كشور در حال حاضر از آن بينصيب است. تنها روشي كه در حال حاضر براي صادرات گاز وجود دارد، انتقال از طريق خط لوله است. خطوط لوله انتقال گاز به كشورهاي تركيه، عراق، ارمنستان، آذربايجان وجود دارد و در آيندهاي نزديك نيز احتمالا به پاكستان خواهيم داشت. آنچه در شرايط فعلي براي كشور مهم است، تمركز بر صادرات گاز از طريق خط لوله است. البته لازم به ذكر است مقدار صادرات از طريق آن نيز رقم بسيار كمي نسبت به كل توليد گاز كشور است،چراكه بيشتر توليد كشور به مصرف داخلي ميرسد.
به نظر شما يكي از دلايلي كه بازار بزرگي براي گاز خود نداريم و نميتوانيم آن را به اروپا صادر كنيم، عدم توان در تبديل گاز به LNG است؟
در انتقال گاز ايران به اروپا تنها روش صادرات مهم نيست بلكه تقاضا نيز بر آن تاثيرگذار است. قاره اروپا از كشورهاي مختلف گاز وارد ميكند كه اين واردات هم به صورت خط لوله و هم به صورت LNG است. اما شرايط اين بازار به گونهاي نيست كه بتواند مقدار زيادي تقاضا براي گاز ايران ايجاد كند. مگر اينكه آنها گاز ايران را با گاز روسيه جايگزين كنند. در اين صورت است كه ايران ميتواند به اين قاره گاز بيشتري صادر كند. اما اگر اروپاييها تمايل به چنين كاري نداشته باشند، بازار اروپا جاي خالي زيادي ندارد تا در 5 يا 6 سال آينده به صورت جدي گاز به آن منتقل شود.
البته ايران براي انتقال بيشتر گاز به اروپا تنها ميتواند از طريق خط لوله اقدام كند كه اين امر نيز با مشكلاتي همراه است. خط لوله ايران به اروپا از تركيه ميگذرد و اين خطوط هم ظرفيتهايي دارد كه با افزايش صادرات، تغيير عمدهاي در ظرفيت آن ايجاد نميشود. از آنجايي كه شرايط صادرات گاز به صورت LNG نيز در كشور وجود ندارد، بنابراين صادرات گاز ايران به اروپا تغيير عمدهاي نخواهد داشت.
آيا استراتژي فعلي صادرات در زمان تحريم مناسب است؟
صادرات گاز جزو اولويتهاي اول كشور نبوده است. به عنوان مثال در زمستان و زمان اوج مصرف آن، صنايع تغييراتي در ميزان مصرف خوراك خود ميدهند تا گاز بيشتري به مصارف داخلي اختصاص يابد. تا سالهاي گذشته يكي از مشكلات كشور كمبود گاز در برخي ماههاي زمستان بود. هر چند اين مشكل چند سالي است كه جبران شده است. با اين حال همواره اولويتهاي كشور در زمينه گاز، مصرف داخلي، صنايع انرژيبر، تزريق به چاههاي نفت و بعد صادرات بود.
با وجود اينكه ايران دومين ذخاير گازي در جهان را دارد، عجيب است كه صادرات جزو اولويتهاي اصلي آن نبوده است.
عدم توجه به صادرات بيشتر به دليل مسائل سياسي و تحريم بوده است. البته برخي پروژههاي ايران مانند خط لوله ايران به امارات يا خط لوله به هند كه به خط لوله صلح نيز معروف بود، به دلايلي همچون مسائل سياسي و مسائل اقتصادي به سرانجام نرسيد. از سوي ديگر امريكا سعي ميكند نگذارد صادرات گازي ايران به كشورهاي ديگر اتفاق بيفتد. در اين خصوص نيز به صورت رسمي به هند هشدار داد. اينها موانعي جدي بر سر راه صادرات بيشتر گاز ايران به ساير كشورهاي جهان است.
عدم توجه به صادرات بيشتر به دليل مسائل سياسي و تحريم بوده است. البته برخي پروژههاي ايران مانند خط لوله ايران به امارات يا خط لوله به هند كه به خط لوله صلح نيز معروف بود، به دلايلي همچون مسائل سياسي و مسائل اقتصادي به سرانجام نرسيد.
در انتقال گاز ايران به اروپا تنها روش صادرات مهم نيست، بلكه تقاضا نيز بر آن تاثيرگذار است. قاره اروپا از كشورهاي مختلف گاز وارد ميكند كه اين واردات هم به صورت خط لوله و هم به صورت LNG است.
صادرات گاز جزو اولويتهاي اول كشور نبوده است. به عنوان مثال در زمستان و زمان اوج مصرف آن، صنايع تغييراتي در ميزان مصرف خوراك خود ميدهند تا گاز بيشتري به مصارف داخلي اختصاص يابد.