در اين ستون هر دوشنبه به بخشي از تاريخ حضور بخش خصوصي در اقتصاد پرداخته ميشود. قسمت اول اين ماجرا را بخوانيد.
پاييز سال 1270 هجري- شمسي مقارن با 1891 ميلادي براي بخش خصوصي ايران يك فصل به يادماندني است، در آن زمان ايران آبستن حوادث بزرگي بود كه از سامرا شروع شد. اما در آن تاريخ چه اتفاقي افتاد؟
مسافرخانههاي سامرا در پاييز آن سال مسافراني را به خود ديد كه ميكوشيدند با استفاده از قدرت روحانيت شيعه، شاه مستبد ايران را وادار به عقبنشيني كنند البته در گوشهاي از اين شهر يك نفر هم آمده بود تا نگذارد اين اتفاق بيفتد.
سامرا شهري كوچك در عراق است كه حرم مطهر امام حسن عسگري و امام هادي عليهمالسلام در آن قرار دارد و آن زمان يك روحاني بزرگ شيعه را در خود جاي داده بود كه اولين ضربه سخت را به سلطنت قاجار زد؛ ضربهاي كه معلوم كرد سلسله قاجار ديگر آن هيمنه و شكوه اوليه را از دست داده است. به نظر ميرسد عيان شدن اين نقطه ضعف ايرانيان را براي وارد كردن ضربه كاري ديگري كه براي هميشه سلطنت در ايران را به چالش ميكشيد، آماده كرد.
طيف وسيعي از تجار و بازرگانان و علما، آن پاييز به سامرا آمده بودند تا ميرزايشيرازي را مجاب كنند كه فتوا به حرمت تنباكو بدهد و ناصرالدين شاه وادار به عقبنشيني از قراردادي شود كه با يك انگليسي بسته بود. قراردادي كه صنعت توتون و تنباكو در ايران را به فنا ميداد. البته دربار هم بيكار نبود و ميرزا محمودخان مشيرالوزرا كاردار ايران در بغداد را راهي سامرا كرد تا جلوي فتوا و مخالفت ميرزايشيرازي با قرارداد تالبوت را بگيرد. قرارداد تالبوت يكي از بزرگترين بخشهاي اقتصاد ايران را به زمين ميزد. در آن زمان تنباكو يكي از محصولات كشاورزي پرمصرف داخلي و صادراتي ايران بود كه در چرخه توليد آن از كشاورز تا صنعتگر و تاجر و بازرگان فعال بودند. دربار ايران كه سخت به پولهاي انگليسي براي سفرهاي شاه نياز داشت با پيشنهاد محمدحسن خان اعتمادالسلطنه وزير انطباعات ناصرالدين شاه و توسط جرالد تالبوت قرارداد انحصار توتون و تنباكو بسته شد. پس از آن حكومت به جارچيها دستور داد در شهر جار بزنند و اعلام كنند كه توتون و تنباكو زين پس بايد به كمپاني رژي كه همان انگليسي تاسيس كرده بود، فروخته شود. اين دستور موجي از مخالفت و اعتراض كسبه و بازاريان را به راه انداخت.
اما از آنجا كه تصميم شاه قانون لازمالاجرا بود و كسي هم حق شكايت نداشت، تجار و بازرگانان كه همه راههاي وادار كردن شاه به تجديدنظر در اين قرارداد را بسته ميديدند، دست به دامن علما شدند و بعد از تلاشهاي فراوان، ميرزايشيرازي كه بزرگترين مرجع تقليد و روحاني دوره خود بود، فتوا به تحريم تنباكو داد تا دربار را وادار به عقبنشيني كند. هر چند فسخ قرارداد تالبوت منجر به خسارات مالي زيادي براي ايران شد، اما همانطور كه گفتيم مردم براي اولينبار توانستند شخص شاه را مجبور به پذيرش شكست كنند آن هم از جانب رعيتي كه در آن دوره به هيچ هم حساب نميشد.
قطعا بخش خصوصي ذينفع كه تجار، كشاورزان و صنايع وابسته به توتون و تنباكو در ايران بودند، نقش بسيار برجستهاي در اين پيروزي داشتند و شايد بتوان آن را اولين رويارويي بزرگ بخش خصوصي ايران با حاكميت استبدادي ايراني دانست كه در كمال ناباوري به نفع بخش خصوصي تمام شد، البته نميتوان قدرت بسيار بالاي روحانيت وقت و نهاد مرجعيت در اين ماجرا را دستكم گرفت، اما به هر حال اين تجار و بازرگانان بودند كه اطلاعات دقيق و مهمي به روحانيت رساندند تا آنها را براي مقابله قانع كنند.
اين ماجرا اولين جد و جهد بزرگ بخش خصوصي براي بهبود وضعيت اقتصادي خود در تقابل با حكومت است. بخش خصوصي در ايران طي قرون اخير در شرايط بسيار سختي روزگار گذرانده است. بيكفايتي و ضعف حكومت مركزي و نحوه اداره ملوكالطوايفي كشور و سرسپردگي دربار به بيگانگان كه امتيازات ويژهاي در حوزه تجارت و بازرگاني از ايران ميگرفتند، موضع طيفهاي مختلف فعالان اقتصادي در ايران را ضعيف كرده بود.
در دوره قاجار بسياري از توليدات ايرانيان به خصوص در منسوجات و صنايع دستي از رونق افتاد و تجار و بازرگانان ايراني كه تا پيش از اين شال و پارچههاي ايراني به كشورهاي مختلف صادر ميكردند با پيشرفت صنايع نساجي در اروپا و ناتواني توليدكنندگان ايراني از بهروزرساني صنايع نساجي به صادركننده پنبه و پشم خام مبدل شدند. چرم دباغي شده، برنج، ترياك و صمغ كالاهاي صادراتي ايران بودند و كالاهاي صادراتي ايران به كشورهاي اروپايي و از اين سو چين و هند و شمال آفريقا صادر ميشد.
صادرات ايرانيها بيشتر زميني بود و البته در مقياس كمتر از كشتي هم استفاده ميشد. حال تصور كنيد كه خرابي جادهها و ناامني راهها چه نقش مخربي در فعاليتهاي اقتصادي آن زمان داشته است. متاسفانه وضعيت راهها در دوره قاجار بسيار بد بود و تجار خارجي ترجيح ميدادند، ايران را دور بزنند تا اينكه در جادههاي خراب و ناهموار ايراني اسير دست راهزنان شوند.
تاريخ بخش خصوصي در ايران داستاني غمانگيز است و حكايت تلاش ايرانياني است كه ميخواستند در كشور رشد و فعاليت كنند اما آنقدر موانع و سختيهاي راه زياد بوده است كه بسياري از اين افراد جان و مال و عرض و آبرويشان در اين راه رفت و بسياري هم مهاجرت كردند. هنوز هم در ميان ايرانيان هستند كساني كه ميخواهند در اين كشور فعاليت اقتصادي آبرومندي داشته باشند و روزگار با آنها مهربان نيست.