پاسداشت شل بودن حوزه سياسي
شهرام شهيدي
تقي آزاد ارمكي كه از اساتيد جامعهشناسي است در آتليه را باز كرد و آمد نشست روي صندلي. گفت عكس 4×3 پرسنلي. فوري لطفا. موسيو شيطان پرسيد گوش راستتان پيدا باشد يا گوش چپتان؟ چون در اين كشور هركس به يك طيف علاقه دارد. آقاي آزاد ارمكي گفت در ايران ما هنوز بر سر اينكه چه كسي راست است و چه كسي چپ دعوا وجود دارد. موسيو شيطان گفت: ولي ما با كسي دعوا نداريم. ما فقط يك اصلي در عكاسي داريم كه كسي مينشيند روي صندلي بايد سرش را بگيرد بالا و... ايشان فرمودند: خب همين ديگه. سرش را بگيرد بالا يعني چه؟ چرا سرش را بگيرد بالا؟ از غرور يا مثلا اشتباه تاكتيكي؟ كسي كه سرش را بالا گرفته با اتكا به كدام بدنه اجتماعي سرش را بالا گرفته؟ موسيو شيطان گفت حالا سختش نكنيد. عكس گرفتن ديگر اين حرفها را ندارد كه. ميآيي مينشيني بالا و حتي اگر فاقد بدنه اجتماعي هستي سرت را ميگيري بالا
و دهانت را ميبندي. فرقش با جامعه اين است كه اينجا بايد دهانت بسته باشد اما در جامعه به قول شما هرچه بدنه اجتماعيات كمتر باشد دهانت بازتر است. خانم باجي سرفه كرد. سرفه يعني بحث سياسي در آتليه ممنوع است. به موسيو شيطان باشد خانم باجي بايد بيست و چهار ساعته سرفه كند. دكتر ارمكي گفت: نخير اين طور نميشود كه شما به خاطر يك عكس دهان مرا ببندي. همين رفتار شما و امثال شماست كه من ميگويم ما هنوز نميدانيم چه كسي به دنبال جامعه باز يا بسته است. موسيو شيطان گفت: واقعا هنوز نميدانيد؟ دكتر گفت: خير كه نميدانيم اين نشانه شل بودن حوزه سياسي در ايران است. صداي ناشناس عنصر خودسري در تاريكخانه گفت: اگر لازم است شل نياييم بگوييد. ما با هرگونه اقدام غير شل موافقيمها. خانم باجي گفت: تازه حوزه سياسي ايران شل است و وضع ما اين است اگر شل نبود كه حساب ما با كرام الكاتبين بود. موسيو شيطان گفت: واقعا از شل بودن سياست در ايران هيجان زده شدم. من بدبخت فكر ميكردم همهچيز سفت و سخت است. دكتر گفت: آهان. همين. هيجاني كه به شما دست ميدهد خطرناك است. در جوامع توسعهيافته افكار عمومي دچار هيجانات عمده نميشود. راستش ديگر تقصير ما نبود. عكس آقابزرگ صدايي از خودش درآورد كه جناب دكتر از صندلي بلند شد و از آتليه گريخت. عكس آقابزرگ معتقد است گاهي هيجان براي افكار عمومي خوب است.