چرا انگليسي؟
محمد داوري
نمايندگاني كه پاي طرح يا پيشنهاد حذف درس زبان انگليسي را امضا كردهاند به نظرم يا از مواد و برنامههاي درسي و ضرورتها و اهميت آن اطلاعي ندارند يا اينكه اگر اطلاع دارند مسوولانه و دلسوزانه تصميم نگرفتند. با كمترين اطلاع از نظرات دانشآموزان و والدين به عنوان مخاطبان اصلي و صاحبان واقعي نظام آموزش و پرورش و نظرات معلمان به عنوان متوليان اصلي و صف نخست واقعيتهاي دستگاه آموزش و پرورش بر كسي پوشيده نميماند كه اگر قرار باشد درسي حذف شود نهتنها زبان انگليسي در اولويت حذف نيست بلكه جزو درسهايي است كه در اولويت مطالبات دانشآموزان و خانوادهها براي ارتقاي كمي و كيفي جايگاه اين درس است لذا از منظر مطالبات دانشآموزان و والدين كاملا اين طرح مغايريت دارد. از منظر معلمان نيز ترديدي نيست كه كمتر معلمي يافت ميشود كه موافق حذف درس زبان انگليسي باشد حتي بسياري از معلمان بهويژه دبيران زبان انگليسي بر اين باورند كه شروع آموزش اين درس از پايه هفتم بسيار دير است و بهتر است از پايههاي پايينتر شروع شود كه اين موضوع مورد تاييد كارشناسان آموزشي و روانشناسان رشد و يادگيري نيز هست. از منظر عدالت آموزشي هم اگر به اين موضوع بنگريم پرواضح است كه حذف درس زبان انگليسي و انتظار اينكه در خارج از مدرسه و توسط بخش خصوصي اين موضوع توسط خانوادهها پيگيري شود، در واقع محروم كردن بسياري از كودكان و نوجوانان از همين حداقلهاي آموزش زبان انگليسي است كه يا خانوادههاي آنان براي درس اهميتي قايل نيستند يا توان تامين هزينه آن را ندارند يا به موسسات آموزشي زبان دسترسي ندارند لذا به طور آشكارا حذف درس زبان انگليسي مصداق واقعي ظلم آموزشي است آن هم ظلم به طبقه فرودست و ناتوان. از زوايه ضرورت عصر حاضر و زندگي در دهكده جهاني با الزامات هزاره سوم نيز چه برايمان خوشايند باشد يا نه زبان انگليسي وسيعترين و مسلطترين زبان بينالمللي است و نميشود اين واقعيت را در نظر نگرفت كه بسياري از دستاوردهاي علمي و اطلاعات يا نخست به زبان انگليسي منتشر ميشود يا بلافاصله به نخستين زباني كه ترجمه خواهد شد زبان انگليسي است و محروم ماندن از اين زبان در واقع يعني محروميت از بسياري دستاوردهاي علمي و پژوهشي و اطلاعات گوناگون. لذا عاقلانه و منطقي نيست كه با حذف درس زبان انگليسي عده زيادي از فرزندان اين مرز و بوم را از اين امكان محروم ساخت.
و نكته آخر اينكه اگر قرار است درسي حذف شود خيلي راحت ميشود با نظرسنجي از دانشآموزان و والدين آنها كه دريافتكننده خدمات آموزشي از آموزش و پرورش هستند فهميد كه كدام درس از منظر آنها برايشان ضروري نيست و به درد زندگي آنها نميخورد. از هر معلمي سوال شود حتما به سرعت به اين پرسش پاسخ خواهد داد كه محبوبترين و منفورترين درس از منظر دانشآموزان كدام درس است.
حال پرسش من از طراحان اين طرح اين است كه اگر اين طرح با مطالبه دانشآموزان و والدين، نظرات معلمان و كارشناسان و نياز زندگي در دنياي جديد و عدالت آموزشي و علاقه دانشآموزان مغايرت دارد، چه استدلالي پشت اين ايده بوده است كه نزديك به 60 نماينده آن را امضا كردهاند؟!