به بهانه ارسال طرح جدايي «ري» از «تهران» به صحن مجلس
جدايي ري، مطالبه عمومي يا تكرار تاريخ
حميدرضا خالدي|«ري» بيشك مادر تهران است؛ اما پس از دو سده، فرزندش چنان قدي كشيده و فربه شده و زور بازويي پيدا كرده كه شده رستم دستان و حالا برخلاف رسم و مرام جوانمردان و عياران، مادر را عزلتنشين خانه كرده و خود يكهتاز ميدان روزگار شده است. اين قصه، قصهاي واقعي است از شهري كه روزگاري نامش در زمره زيباترين و آبادترين شهرهاي كشور بود و امروز در زير پونز نقشه پايتخت به يكي از جنوبيترين محلات كلانشهري به نام تهران بدل شده و به همان نسبت از جاه و جلال و جبروت و خدماتي كه ميگرفته، كم شده و جيرهخوار خزانه شهرداري پايتخت شده است. شايد براي همين هم هست كه تاكنون بسياري از رينشينها و چهرههاي سياسي، هنري و فرهنگي كه از اين شهر قد علم كردهاند و سري در بين سرها درآوردهاند، پرچم طغيان برداشته و داعيه جدايي ري از تهران را داشتهاند. با اين حال اولين قدم رسمي و جدي در اين مورد به حدود 10 سال قبل برميگردد. آن زمان مخالفان جدايي ري از تهران يكصدا ميگفتند جدايي ري از تهران، فدا كردن منافع شهر ري در راه منافع عدهاي خاص است چراكه چندين برابر درآمد شهري ري در آن هزينه ميشود. در آن سالها دولت وقت تلاش داشت با طرح جدايي ري از تهران، خاستگاه سياسي راي خود در جنوب تهران و محلات فقيرنشين را تحكيم كند و در مقابل اصلاحطلباني مانند معصومه ابتكار كه آن زمان عضو شوراي شهر تهران بود، معتقد بودند تمام اين كارها مانور سياسي است و نبايد اجازه گسسته شدن ري از تهران داده شود. اين كركري خواندنها تا جايي پيش رفت كه در شهريور ۹۱ فرماندار وقت شهر ري مژده داد كه ظرف دو هفته، جدايي كامل ري از تهران كليد خواهد خورد.
اين كش و قوس اما همچنان ادامه داشت تا اينكه در آستانه انتخابات سال ۹۲ بار ديگر جريانات سياسي روز به خصوص دولت وقت، طرح جدايي ري از تهران را به صورت جدي كليد زدند و آن را هديه رييسجمهور وقت به ري نشينان ناميدند ولي اين پايان ماجرا نبود.
يك روز تمدن، استاندار وقت تهران اعلام ميكرد دولت قصد جدايي ري از تهران را ندارد و روز ديگر وزارت كشور حسن عليقليزاده را به عنوان شهردار ري به رسميت ميشناخت. گرچه عمر شهرداري وي چندان تداوم نداشت و با شكايت عليرضا دبير، حسن بيادي و مرتضي طلايي به ديوان عدالت اداري، شهرداري او عملا متوقف ماند. اين لج بازي ولي همچنان ادامه داشت و تمدن، استاندار تهران كه تا چندي قبل ميگفت قصد جدا كردن ري از تهران را ندارد اين بار و در پاسخ به مخالفان گفت: جدايي ري از تهران قطعي است و قطعا انتخابات شوراي شهر ري مستقل برگزار ميشود. با اين وجود گويا زور مخالفان شوراي شهر تهران و در صدر آنها چمران و شهردار وقت تهران، محمدباقر قاليباف بيشتر از دولتها بود چراكه اواخر سال ۹۱ ديوان عدالت اداري راي به توقف اقدامات انجام شده توسط دولت براي جداسازي ري از تهران داد تا بار ديگر اين پرونده به بايگاني تاريخ بپيوندد. حالا اما دوباره بعد از چند سال، چند هفتهاي است كه پرونده خاك خورده جدايي ري از تهران با امضاي 36 نماينده مجلس مطرح شده است. آن هم درست چند ماه مانده به انتخابات مجلس! بدين تريب مردم حق دارند كه با توجه به سابقه اين طرح و گذشتهاي كه داشته همچنين تقابل زماني آن با انتخابات نه تنها به آن بدبين باشند كه آن را تكراري از تاريخ بدانند. در اين ميان به نظر ميرسد، اكثريت اعضاي شوراي شهر تهران به اين بهانه كه طرح ياد شده مديريت يكپارچه شهري را دچار اختلال ميكند يا به بهانه خدشهدار شدن هويت ري با آن مخالفت ميكنند. گرچه دو تن از اعضاي همين شورا يعني حسن خليلآبادي و ناهيد خداكرمي با تمام توان به دفاع از آن ميپردازند و جدايي ري از تهران را فرصتي تاريخي براي رشد و توسعه اين شهر كهن كشورمان ميدانند. شهري كه به اعتقاد آنها سالهاست كه به خاطر آنكه زير چتر نام پرطمطراق تهران بوده، نابرابريهاي فراواني در مورد تقسيم خدمات شهري ديده و به شهري پرآوازه به منطقهاي كم برخوردار و حاشيهاي بدل شده است. دوئلي كه بايد منتظر ماند و ديد كه اين بار چه جناح و گروهي برنده آن هستند؟