انقلابي بزرگتر از انقلاب اول
علي شكوهي
13 آبان هر سال فرصتي براي بازخواني يك پرونده مهم سياسي از تاريخ جمهوري اسلامي است؛ پرونده مناسبات ايران و امريكا و مشخصا اشغال سفارت امريكا در تهران از سوي دانشجويان مسلمان پيرو خط امام. در اهميت اين رخداد همين بس كه هنوز هم
هرساله موافقان و مخالفان درباره آن سخن ميگويند و جملگي معتقدند اين رخداد هنوز هم بر وضعيت موجود ما موثر است. طبعا موافقان معتقدند اگر سفارت امريكا در 40سال گذشته در تهران فعاليت داشت ما شاهد توطئههاي رنگارنگ امريكا براي سرنگوني نظام بوديم و شايد تاكنون برخي از اين اقدامات نتيجه داده و جمهوري اسلامي را سرنگون كرده بود. مخالفان هم معتقدند اگر اشغال سفارت رخ نميداد، اكنون وضعيت ما بهتر بود و اين همه فشار و تحريم و توطئه عليه ايران تدارك نميشد. به گمان بنده اكنون بعد از 40 سال باز هم ميتوان به آن ماجرا توجه نشان داد و برخي از درسها را از آن گرفت اما تبيين منصفانه آن ماجرا نيازمند توجه به نكاتي است كه برخي از آنها را متذكر ميشوم: 1- هر حادثه تاريخي را بايد در ظرف زماني و مكاني آن تحليل كرد تا امكان فهم درست همه ابعاد آن فراهم شود. «محاكمه تاريخ ديروز با منطق امروز» قطعا ما را به خطا سوق خواهد داد زيرا اكنون مسائلي براي ما اهميت دارد كه در هنگام وقوع آن حادثه اساسا موضوعيت نداشت؛ همانگونه كه در آن سالها مسائلي مهم بودند كه اكنون درباره اهميت آن توافق وجود ندارد. مثلا در آن زمان، ما شاهد نفرت عمومي از سياستها و دولت امريكا در ميان اكثريت مردم ايران بوديم. اين ميزان نفرت شايد در تاريخ ايران بيسابقه بود. غالب جريانهاي سياسي با همين نگاه معتقد به ماهيت استعماري و امپرياليستي واشنگتن بودند و كوتاه آمدن در مقابل اين كشور را برنميتافتند. اكنون چنين نگرشي تعميم ندارد و طبعا در چنين فضايي نميتوان انتظار وقوع اقداماتي مشابه اشغال سفارت را داشت و اگر كساني اقدام به كاري مشابه كنند حتما از سوي غالب افراد جامعه و نيروهاي سياسي و شخصيتها مورد انتقاد قرار خواهند گرفت. 2- در تكميل سخن فوق معتقدم درباره هر حادثه از جمله اشغال سفارت بايد تبيين «درونفهمانه» كرد يعني يك تحليلگر بايد خود را جاي دانشجويان پيرو خط امام و مردم حامي اين اقدام در آن زمان قرار دهد و ماجرا را از همان زاويهاي ببيند كه آنان ميديدند. شايد بعد از اين مرحله ما همچنان مواضع قبلي خودمان را حفظ كنيم اما ضروري است اول خودمان را جاي آنان بگذاريم و دريابيم كه چرا چنين تصميمي گرفتند و بعد درباره درستي يا نادرستي آن به ارزيابي بنشينيم. نگاه از منظر جامعهشناسي تفهمي بهترين شكل درك اقدام دانشجويان در آن مقطع است. 3- اشغال سفارت امريكا هنگامي اتفاق افتاد كه غالب مردم از امريكا و سياستهاي آن ناراضي بودند. در آن زمان سفارت اين كشور در تهران تلاش ميكرد برخي نيروهاي سياسي خاص را پيدا كند تا با حمايت از آنان، منافع خود را در ايران تضمين كند. سابقه اقدامات امريكا در جهان از جمله در انجام كودتا عليه دولتهاي انقلابي و مشخصا سابقه امريكا در كودتا عليه دولت مصدق در ذهن مردم ايران وجود داشت و بنابراين غالب نيروهاي سياسي كشور نگران بودند كه اقدامات سفارت امريكا عليه جمهوري اسلامي و حمايتهاي كاخ سفيد از شاه و بردن او به امريكا، منجر به بازگشت ارتجاع شده و انقلاب اسلامي با شكست مواجه شود. اين نگراني در آن زمان بر جان همه نيروهاي انقلابي حاكم شده بود و به همين دليل، برخي دانشجويان به اين نتيجه رسيده بودند كه بايد كانون طراحي و توطئه عليه نظام سياسي نوپاي انقلابي، تعطيل شده و دستكم اسناد و مداركي كه نشان از اقدامات ضدانقلابي امريكا دارد، كشف و افشا شود. انگيزه اوليه دانشجويان را بايد از زبان خودشان شنيد.4- حجم منتقدان اين اقدام اكنون زيادتر از گذشته شده است ولي در هنگام اشغال سفارت، موجي از حمايت از اقدام دانشجويان سراسر كشور را فرا گرفت. از اشغال سفارت امريكا در تهران تا چند ماه شاهد برگزاري تظاهرات و راهپيمايي در مقابل اين سفارت بوديم و در ضمن آن مردم از اين كار دفاع ميكردند. گروههاي سياسي هم مدافع اين اقدام بودند. شايد برخي ندانند كه همه گروههاي چپ و ماركسيست از اين اقدام دانشجويان حمايت كردند. حتي نهضت آزادي ايران كه حزب مهندس بازرگان بود و دولت موقتش بعد از اشغال سفارت استعفا داده بود، با صدور اطلاعيهاي از اشغال لانه جاسوسي و گروگانگيري كاركنانش دفاع كرده بود. اين را متذكر شدم تا تصور نشود كه فضاي سياسي آن روز كشور با وضع كنوني قابل مقايسه است. 5- دستاوردهاي اين اقدام هم موضوع قابل بحثي است. برخي معتقدند امريكا تنها كشوري است كه انگيزه و توان و نيروهاي مورد نياز براي تغيير حكومتها را دارد و بنابراين تعطيلي سفارت و سپس قطع رابطه با ايران، فرصت و امكان مداخله در اوضاع داخلي ايران را از امريكا گرفت. در مقابل برخي ريشه مشكلات موجود را از جمله در آن رخداد جستوجو ميكنند. در اين زمينه حتما اختلافات براي هميشه باقي خواهد ماند اما ظاهرا اكنون همه توافق دارند كه رخدادي مانند اشغال لانه جاسوسي، تنها يك اقدام تاريخي منحصربهفرد است و هرگز قابليت تكرار شدن ندارد.