چرا رهبران جهان عرب
به دنبال رابطه استراتژيك با روسيه هستند؟
ترجمه: هديه عابدي
روسيه براي اولينبار پس از پايان جنگ سرد (ميان بلوك شرق و بلوك غرب)، در سال 2015 با مداخله در جنگ داخلي سوريه دوباره وارد خاورميانه شد. اكنون به نظر ميرسد امريكا دارد با خروج از خاك سوريه، عرصه را به روسيه واگذار ميكند. در مورد انگيزههاي روسيه براي حضور در منطقه مطالب زيادي نوشته شده، اما كمتر به انگيزه رهبران كشورهاي عربي براي رابطه با روسيه پرداخته شده است. اين رهبران به دنبال ايجاد روابط نزديكتر با روسيهاند و ممكن است در آينده در حركتي استراتژيك از امريكا رويگردان شوند. اقدامات اخير امريكا رهبران كشورهاي عرب را به دردسر انداخته و فرصتهايي ايجاد كرده است كه مسكو ميتواند به راحتي از آنها بهرهبرداري كند. در عصري كه قدرتهاي بزرگ مجددا وارد رقابت با يكديگر شدهاند، رهبران عرب احتمالا متوجه ميشوند كه از ارتباط با هر دو كشور امريكا و روسيه بيشتر نفع ميبرند تا فقط يكي از آنها.
درگيري فلسطين و اسراييل يكي از مسائل بلندمدتي است كه روابط امريكا و عربستان را تحت تاثير قرار داده است. با وجود تغييرات مهمي كه از زمان اتحاد امريكا و اسراييل در سال 1967 در خاورميانه به وجود آمده است، رهبران عرب به اين موضوع پي بردهاند كه اسراييل براي امريكا در اولويت است. اگرچه بسياري از رهبران عرب آنچنان نگران رنج مردم فلسطين نيستند، اما بيشتر آنها نگران تاثيرگذاري احساسي اين موضوع و در پس آن خشم و شورش مردم كشور خود هستند، خصوصا پس از تصميم اخير واشنگتن در به رسميت شناختن قدس اشغالي به عنوان پايتخت اسراييل و تجاوز اين رژيم به بلنديهاي جولان. به همين ترتيب، تعهد امريكا به تضمين برتري نظامي اسراييل بر دشمنان منطقهاي اين رژيم عملا باعث محدوديت در فروش سلاحهاي پيشرفته خاص به كشورهاي عربي شده است. فروش سلاحهاي امريكايي مستلزم امضاي تعهدنامههايي از سوي مشتري است كه استفاده از آنها را محدود ميكند، اما رهبران كشورهاي عرب گمان ميكنند اين محدوديتها اسراييل را شامل نميشود. در شرايطي كه مقامات دولتي و قانونگذاران امريكايي هر روز بر تعهد و وفاداري خود به رژيم اسراييل تأكيد ميكنند، روسيه به راحتي سلاحهاي خود را به كشورهاي عربي صادر ميكند.
سياست امريكا در قبال ايران نيز رهبران عرب را غافلگير ميكند. اين رهبران كه از نفوذ ايران در منطقه و برنامه هستهاي آن وحشت دارند چشم اميد خود را به واشنگتن دوختهاند تا براي جلوگيري از اجراي برنامههاي ايران به آنها كمك كند. اما حمله امريكا به افغانستان و عراق موجب حذف دو رژيم ضد ايراني مهم شد: طالبان و صدام حسين؛ اتفاقي كه ايران را در رسيدن به اهداف خود در منطقه آزادتر كرده است. جنگ عراق براي رهبران عرب منبع نااميدي بود. اين جنگ باعث به وجود آمدن خشم عمومي در كشورهاي عربي شد چون اين موضوع را تاييد ميكرد كه امريكا براي رسيدن به اهداف خود ذرهاي به نقض حاكميت يك كشور عربي اهميت نميدهد. اكنون ايران علاوه بر افغانستان، لبنان، سوريه، يمن و ديگر كشورها، در عراق نيز نفوذ زيادي دارد. واشنگتن بدون مشورت با شركاي عرب خود، توافق برجام را منعقد كرد تا برنامه هستهاي ايران را محدود كند، اما تنها چند سال پس از گذشت اين توافق، بار ديگر بدون هيچ مشورتي آن را باطل كرد. با توجه به توانايي ثابت شده روسيه در همكاري با ايران در موضوع سوريه، اكنون رهبران عرب ممكن است مسكو را واسطهاي ميان خود و ايران ببينند، موقعيتي كه واشنگتن از آن محروم است.
پاسخ نه چندان محكم واشنگتن نسبت به حمله سپتامبر 2019 به تاسيسات نفتي عربستان، بايد شك رهبران عرب را بيشتر كرده باشد. امريكا ادعاي عربستان مبني بر اينكه ايران در پس اين حمله بوده را تأييد و تكرار كرد و پمپئو وزير خارجه امريكا اين حمله را «اعلان جنگ» ناميد، اما واشنگتن تنها كاري كه براي «كمك به تأمين امنيت عربستان» انجام داد، استقرار نيروهاي نظامي و تجهيزات خود در منطقه بود. چنين پاسخي كاملاً در تضاد با واكنش سريع و قاطعانه امريكا در قبال حمله عراق به كويت در سال 1990 قرار دارد. علاوه بر اين نيروهايي كه گفته ميشود مورد حمايت ايران هستند از زمان پايان جنگ عليه داعش و خروج واشنگتن از توافق برجام، متحدان و منافع امريكا را در منطقه هدف قرار دادهاند. جنگ داعش و توافق هستهاي طي اين سالها نقش ترمز را در جلوگيري از چنين حملاتي ايفا ميكرد. حال انفعال امريكا در قبال حمله به تاسيسات نفتي عربستان نشان ميدهد كه واشنگتن نه تنها تمايلي به همراهي دوستان عرب خود ندارد، بلكه ديگر به تعهد خود در قبال تضمين جريان آزاد نفت نيز اهميتي نميدهد.
علاوه براين سران عرب مشاهده ميكنند واشنگتن رهبراني را كه قرار بود مورد حمايت خود قرار دهد، رها كرده است. اما روسيه اين كار را نكرد و در موضوع سوريه به كمك اسد شتافت. روسيه متعهد شد كه براي مبارزه با افراطگرايان داعشي به سوريه برود و نه پيشبرد سياستهاي خود. رهبران جهان عرب احتمالا در آينده شاهد چراغ سبز واشنگتن به آنكارا براي اشغال بخشهاي شمالي سوريه نيز خواهند بود. جداي از خيانت امريكا به نيروهاي كرد سوريه كه زماني در كنار نيروهاي امريكايي عليه داعش ميجنگيدند، اشغال يك منطقه عربنشين از سوي تركيه، هرچند به صورت محدود، خبر از برپايي دوباره حكومت عثماني ميدهد و اين به مذاق عربها خوش نميآيد.از ديگر مشكلات رهبران عرب در رابطه با امريكا اين است كه مردمشان اغلب با واشنگتن دشمني دارند يا حداقل از آن خوششان نميآيد. بايد توجه كنيم كه رهبران عرب اكثرا حاكماني خودكامهاند و براي تضمين امنيت خود بايد در داخل كشور مشروعيت داشته باشند. بنابراين ذهنيت مردم نسبت به شركاي خارجي يكي از عوامل مهمي است كه در تصميمگيري سران عرب در قبال شراكت با خارجيها تأثير ميگذارد.
در سال 2017 نظرسنجي يك موسسه عربي-امريكايي نشان ميداد از بين هفت كشور عربي كه در تحقيق حضور داشتند، تنها مردم دو كشور نسبت به نقش امريكا در عراق و سوريه نظر مثبتي داشتند يا از سياستهاي دولت ترامپ حمايت ميكردند. شركتكنندگان عراقي از جمله افرادي بودند كه با وجود نقش امريكا در شكست داعش، بهشدت از فعاليتهاي واشنگتن در عراق بد گفته بودند. نظرسنجي ديگري نيز در سال 2017 نشان ميدهد 35 درصد شركتكنندگان مصري و سعودي (دو متحد نزديك امريكا) نسبت به روسيه نظر مثبتي داشتند.اعراب امريكا را علت بيشتر مشكلات منطقه ميدانند. برخي واشنگتن را قلدري ميدانند كه براي دستيابي به اهداف خود در منطقه از كشورهاي عربي سوءاستفاده كرده و در زمان مشكلات آنها را رها ميكند. برخي ديگر نيز معتقدند در حمله 1990 عراق به كويت، واشنگتن عامل تحريككننده بغداد بود تا دستاويزي براي دخالت در امور و دسترسي به نفت عراق داشته باشد. امريكا القاعده را ايجاد كرده و حملات 11 سپتامبر را هدايت كرد تا جنگ عليه اسلام را موجه جلوه دهد و جنگ عراق را آغاز كرد تا از اسراييل در برابر صدام حسين محافظت كند.با اينكه رهبران جهان عرب هنوز با قطع روابط خود با امريكا و پذيرش مسكو به عنوان مهمترين شريك استراتژيك خود فاصله دارند، اما تنشها ميان كشورهاي عربي و واشنگتن رو به افزايش است. رهبران عرب ميدانند كه نفوذ كمي بر سياست امريكا دارند، اما كمكم دارند به اين نتيجه ميرسند كه واشنگتن غيرقابل پيشبيني و حتي غيرقابل اعتماد است. رويدادهاي زيادي مانند شورشهاي مردمي مجدد در كشورهاي عربي، درگيري فلسطين و اسراييل، تجديد روابط تهران و واشنگتن يا يك حمله تروريستي مهم از سوي افراطگرايان به خاك امريكا ميتواند روابط جهان عرب با ايالات متحده را تكان داده و روزنههاي جديدي را براي مسكو باز كند. ايالات متحده بايد شرايط را كاملا زيرنظر داشته باشد چرا كه تغيير جهت جهان عرب به سمت روسيه ميتواند در عمليات نظامي جلوي دسترسي سريع امريكا به منطقه را بگيرد، نفوذ اين كشور را در تامين و قيمت نفت كاهش دهد و توانايي واشنگتن را براي همكاري با شركاي منطقهاي به منظور پيشبرد منافع حياتي اين كشور از جمله مقابله با تروريسم، محدود كردن ايران و گسترش ثبات از بين ببرد. شماري از شركاي عرب امريكا در حال گسترش همكاري خود با مسكو در برخي حوزهها هستند و شكلگيري گروههاي چندجانبه مانند «انجمن همكاريهاي عربي روسي» توجه تعدادي از وزراي عرب را به خود جلب كرده است.
اگر واشنگتن ميخواهد منافع خود را از ارتباط با كشورهاي عربي حفظ كند بايد شريكي قابلپيشبيني باشد. رهبران جهان عرب بايد بدانند تحت چه شرايطي ميتوانند به حمايت امريكا تكيه كنند و واشنگتن براي دستيابي به اهداف تعيينشده تا كجا حاضر است پيش برود. مشاوره با شركا بايد بر تغيير سياست مقدم بوده و هدف از ايجاد تغيير را توضيح دهد. اين تصميمي براي رها كردن اولويتها يا ارزشها نيست، بلكه صرفا براي ايجاد ثبات و تعادل در آنهاست.
منبع: cfr
سران عرب مشاهده ميكنند واشنگتن رهبراني را كه قرار بود مورد حمايت خود قرار دهد، رها كرده است. اما روسيه اين كار را نكرد و در موضوع سوريه به كمك اسد شتافت. روسيه متعهد شد كه براي مبارزه با افراطگرايان داعشي به سوريه برود و نه پيشبرد سياستهاي خود. رهبران جهان عرب احتمالا در آينده شاهد چراغ سبز واشنگتن به آنكارا براي اشغال بخشهاي شمالي سوريه نيز خواهند بود. جداي از خيانت امريكا به نيروهاي كرد سوريه كه زماني در كنار نيروهاي امريكايي عليه داعش ميجنگيدند، اشغال يك منطقه عربنشين از سوي تركيه، هرچند به صورت محدود، خبر از برپايي دوباره حكومت عثماني ميدهد و اين به مذاق عربها خوش نميآيد.