توازن قوا در پاسخ به ترور
مجتبي اماني
ترور و كشتن مخالفين توسط رژيم صهيونيستي ريشه در هويت اين رژيم دارد. اين رژيم از زمان تشكيل خود هستههاي نظامي را براي ترور شخصيتها و مخالفان خود در سراسر جهان ايجاد كرد. از همين رو ترور يك كار هميشگي از زمان تشكيل رژيم صهيونيستي بوده است. از جمله آن ميتوان به شهادت رساندن عناصر برجستهاي از محور مقاومت اشاره كرد. شهيد فتحي شقاقي، سيد عباس موسوي، عبدالعزيز رنتيسي، شيخ احمد ياسين و... از جمله اين ترورها بوده است. اكثر اين ترورها با روشهاي وحشيانه و كشتار بستگان نظير همسر و فرزندان همراه بوده است. حتي رژيم صهيونيستي در ترور اين افراد تلاش نكرده تنها يك شخص را ترور كند بلكه خانوادههاي آنها را نيز هدف قرار داده است. سيدعباس موسوي به همراه همسر و فرزند دخترش به شهادت رسيد. طي روزهاي اخير شاهد آن بوديم كه اكرم العجوري از رهبران جهاد اسلامي به همراه فرزندش در دارياي سوريه به شهادت رسيد و بهاءابوالعطا از جمله رهبران نظامي جهاد اسلامي به همراه همسرش در منزل خود واقع در نوار غزه به وسيله موشكهاي رژيم صهيونيستي به شهادت رسيد. آنچه در گذشته شاهد آن بوديم، محور مقاومت نميتوانست واكنشهاي سريع و پاسخهاي درخور اين ترورها را بدهد. گاهي با يك فاصله اندك يا حتي طولاني حملاتي از سوي نيروهاي مقاومت انجام ميشد كه عنوان ميكردند در پاسخ به اين ترورها بوده است. گاهي رژيم صهيونيستي حتي در مبارزه حزبالله لبنان با تروريستها در سوريه دخالت ميكرد و تعدادي از شهدا مربوط مقاومت حزبالله بودند كه از جمله آن ميتوان به سمير قنطار و جهاد مقنيه اشاره كرد. اما رفتهرفته روندي را در طول سالهاي اخير مشاهده كرديم كه مقاومت از اين توان برخوردار شده است كه بتواند پاسخ مستقيم و مرتبط با اين جنايات را انجام دهد كه ...
شليك موشك از سوي جهاد اسلامي به سوي تلاويو به گونهاي پاسخي كاملا مناسب با اين ترورها تلقي ميشود كه اين خود نشان از تحولي مهم و تغيير موازنه عليه رژيم صهيونيستي در منطقه است اما نكتهاي كه در اين بين قابل توجه اين است كه رژيم صهيونيستي در عمليات روزهاي اخير خود حملهاي را متوجه يكي از گروههاي مقاومت كرده است و پاسخ را از همان گروه مقاومت دريافت كرده است. شايد اين موضوع در ابتدا دال بر اين باشد كه ديگر گروههاي مقاومت تلاشي براي پاسخ دادن به اين اقدام رژيم صهيونيستي نداشتند و به گونهاي مساله را تنها محدود به رژيم صهيونيستي و جنبش جهاد اسلامي ديدند. اما اگر بخواهيم يك نگاه منطقي به موضوع داشته باشيم اين است كه جنبش جهاد اسلامي توانسته پاسخي دهها برابر قويتر از ترور رهبران خود به رژيم صهيونيستي بدهد و در واقع شليك موشك به سمت اين رهبران را با شليك موشك به قلب رژيم صهيونيستي پاسخ دادند. اين اتفاق بيانگر آن است كه جنبش جهاد اسلامي به تنهايي قادر بوده است كه همتراز به اين حمله پاسخ دهد. قطعا در زماني كه رژيم صهيونيستي بخواهد از اين محدوده فراتر برود، با واكنش ديگر گروههاي مقاومت مانند حماس در فلسطين يا مناطق ديگر مواجه خواهد شد. اگر بخواهيم به چرايي حمله رژيم صهيونيستي به فرماندهان جنبش جهاد اسلامي در اين مقطع بپردازيم بايد گفت علاوه بر اينكه خصلت اين رژيم همواره انجام چنين ترورهايي است اما در عين حال به نظر ميرسد كه بحران داخلي رژيم صهيونيستي پس از انتخابات و يارگيري براي تشكيل كابينه كماكان ادامه دارد و بحران هنوز پايان نيافته است. از همين رو عاملان اين حمله قصد داشتند كه از اين طريق موقعيت نتانياهو براي تشكيل كابينه بهبود پيدا كند، البته به نظر ميرسد همانگونه كه حملات نتانياهو قبل از انتخابات به فلسطين، سوريه، عراق و لبنان نتوانست براي او برتري در انتخابات ايجاد كند تاثير چنداني براي پيروزي نتانياهو نداشت و نتوانست برتري لازم را كه تصور ميكرد در انتخابات به دست آورد، اكنون هم به نظر نميرسد تلاشهاي اينچنيني بتواند كمكي به نتانياهو كند تا موقعيت او در رژيم صهيونيستي را بهبود ببخشد.
از طرفي ديگر اگرچه بحث اختلافافكني از سوي رژيم صهيونيستي در بين گروههاي مقاومت فلسطيني وجود دارد اما معمولا اسراييل سعي ميكند به گونهاي حمله نكند كه همه گروههاي مقاومت را عليه خود بشوراند به خصوص اين موضوع را در ترورها رعايت ميكند تا بتواند بهانهاي براي مداخله ديگر گروهها عليه خودش در يك زمان خاص فراهم نكند.