جور استاد به ز مهر پدر
مهدي امين فروغي
اين روزها يكي از دغدغههاي جدي بسياري از ما اين است كه تا همين چند دهه گذشته فرهنگ ما ايرانيان بر اين معنا استوار بود كه در راه علمآموزي و فراگيري علوم و فنون و هنرها پيوسته اساتيد و بزرگان، نوآموزان و جوانان را تشويق ميكردند كه محضر اساتيد را درك كنند و رنج آموختن را رنجي مقدس بدانند، از آن نهراسند و بدانند كه بايد براي پيمودن مدارج علمي و هنري و به طور كلي حركت در مسير كمال از محضر اساتيد استفاده كنند. اين را به شكلهاي مختلف در ادبيات و در آموزههاي فرهنگيمان هم مكرر ميبينيم.
همان طور كه سعدي بزرگ ميگويد: پادشاهي پسر به مكتب داد/ لوح سيمينش در كنار نهاد/ بر سر لوح او نوشته به زر/ جور استاد به ز مهر پدر.
يا اشعاري از قبيل اينكه ميگويد: سالك نرسد بيمدد پير به جايي/ بيزور كمان ره نبرد تير به جايي. يا مولانا در ابياتي ميفرمايد: از كليم حق بياموز اي كريم/ بين چه ميگويد ز مشتاقي كليم/ با چنين جاه و چنان پيغمبري/ طالب خضرم ز خود بيني بري.
ميگويد به موسي كليمالله نگاه كن كه در اثر شدت اشتياق به آموختن با وجود چنين مقام بالايي همچنان در پي خضري و راهنمايي ميگردد.
اما جاي تاسف دارد كه در چند دهه اخير يك نوع جدايي بين جوانان طالب علم و هنر با اساتيد تراز اول ميبينيم. ما به بزرگان خود بيمهري كردهايم و بسياري از آنها امروز خانهنشين شدهاند و اقبالي براي حضور در عرصه ندارند.
از سوي ديگر با جواناني روبهرو هستيم كه حرص ديده شدن و حرص رسيدن بدون رنج كشيدن در آنها فراوان است.
همچنين فضاهاي مجازي اين امكان را به آنها ميدهد كه بدون درك محضر اساتيد به تعبير خودشان راه صد ساله را يك شبه طي كنند و نميدانند كه گلي كه پرورش از دست باغبان نگرفت/ اگر ز چشمه خورشيد سر زند خودروست. كسي كه در راه طلب علم و آموزش محضر استاد را درك نكند به هر كجا كه رسد و با هر سرعتي هم كه به شهرت برسد همچنان پاياب محكمي ندارد.
در روزگار ما در رشتههاي مختلف به خصوص هنري و ادبي جواناني پر شور از راه ميرسند و با توجه به گسترش فضاهاي مجازي، گاه خود را از آموختن بينياز ميبينند.
متوجه ميشوند كه ميتوانند بيكوچكترين رنج و كوششي ديده شوند اما نميدانند كه اين ديده شدن، دولت مستعجل است و دوامي ندارد.
من بر آنم كه بايد به خود بياييم و قدر اساتيد تراز اولي كه هر يك براي خود گنجي هستند و متاسفانه يك به يك از دست ما ميروند را بيشتر بدانيم.
از سوي ديگر به جوانانمان بياموزيم و گوشزد كنيم كه بايد محضر اساتيد را درك كنند و در راه رسيدن به مقصود بايد رنج ببرند و اين رنجي مقدس است كه ميتواند سرمايه سترگي براي آنان باشد.