فدراسيون؛ نقش اول ناكاميهاي تيم ملي
راه نجات فوتبال چيست؟
علي كربلايي
تيم ملي فوتبال بدترين روزهاي يك دهه اخيرش را پشت سر ميگذارد و اين احتمال وجود دارد كه بعد از شكست به بحرين و عراق، فوتبال ايران حتي به مرحله آخر مقدماتي جام جهاني 2022 قطر نرسد. شرايطي كه براي تيم ملي به وجود آمده چندان هم غيرقابل پيشبيني نبود. با توجه به وضعيت فدراسيون فوتبال در يكسال گذشته و چالشهايي كه مهدي تاج و دوستانش پشت سر گذاشتهاند، بديهي است تيم ملي كه نماد فدراسيون فوتبال است، دچار اين وضعيت اسفناك بشود.
از زمان اجراي قانون منع به كارگيري بازنشستگان، از آذر سال 97 درگيري فدراسيون فوتبال و دولت رسما علني شد. وزارت ورزش سختگيرانه خواستار كنارهگيري مهدي تاج از سمت رياست فدراسيون فوتبال بود و در اين راه هر كاري كه ميتوانست، انجام داد. اما مهدي تاج و تيم همراهش كه قصد كنارهگيري از مديريت فوتبال كشور را نداشتند، به هر راهي متوسل شدند تا مانع از كنار رفتنشان بشوند. تاج جلساتي با شيخ سلمان و اينفانتينو برگزار كرد و در نهايت وزارت ورزش را تهديد كرد در صورتي كه از رياست فدراسيون بركنار شود، فوتبال ايران در آستانه جام ملتهاي آسيا به دليل دخالت سياسيون در ورزش تعليق خواهد شد. وزارت ورزش كه تا همان زمان هم به اندازه كافي با طرفداران فوتبال دچار چالش شده بود، ترجيح داد صبر كند. در حالي كه مجلس شوراي اسلامي رسما اعلام كرد فدراسيون فوتبال به دليل بهرهگيري از منابع عمومي مشمول قانون منع به كارگيري بازنشستگان ميشود، با مذاكراتي كه بين فدراسيون و وزارت انجام شد، قرار بر اين شد كه تاج بماند، اما همراهانش از جمله علي كفاشيان، بهاروند و محمدرضا ساكت از فدراسيون بروند. محمدرضا ساكت كه دبيركل فدراسيون فوتبال بود، از سمتش استعفا داد و جاي خود را به ابراهيم شكوري داد. اما خيال باطل است اگر گمان كنيم ساكت از فوتبال رفته است. او با پست «مشاور عالي اجرايي رييس فدراسيون» به فوتبال بازگشت و مسووليتهايش چند برابر قبل شد. او مدير تمام تيمهاي ملي شد و با پوزخند به قانون، قدرتمندتر از قبل به كارش ادامه داد و حتي ميبينيم كه روي نيمكت تيم ملي هم مينشيند. از جمع نزديكان مهدي تاج، تنها علي كفاشيان بود كه از فدراسيون رفت.
فدراسيون فوتبال همواره از مشكلات مالي ناليده و اعلام كرده به دليل تحريمها قادر نيست پاداشهاي فيفا را دريافت كند. ادعايي كه به نظر ميرسد چندان صادقانه نباشد؛ چراكه فيفا اعلام كرده تنها پولي كه ايران نتوانسته از فيفا وصول كند، پولهاي مربوط به توسعه زيرساختهاست. در واقع اين پول نميتواند خرج امور جاري فدراسيون مثل پرداخت دستمزد سرمربي و اردوهاي تيم ملي بشود. فدراسيون ادعا ميكرد پاداشهاي مربوط به جام جهاني را دريافت نكرده، در حالي كه فيفا به روشني اعلام كرده تنها پاداش مربوط به باشگاهها پرداخت نشده است. مسوولان فدراسيون ادعا كرده بودند فيفا 10 ميليون دلار به آنها طلبكار است كه فيفا اين موضوع را هم تكذيب كرد. باز هم مشخص است كه صداقت و شفافيت در گفتههاي مسوولان ديده نميشود.
مديران فدراسيون فوتبال كه به هر طريق ممكن خودشان را در راس امور نگه داشتند، در دوران توفاني جام ملتها نتوانستند حواشي تيم ملي را كنترل كنند. كيروش همواره مجبور بود براي حداقلها بجنگد و همين موضوع عامل بسياري از درگيريها در دوره اين مربي بود. فدراسيون سرانجام بعد از جام ملتهاي آسيا با كيروش قطع همكاري كرد و بعد از 8 سال به دنبال يافتن مربي جديد رفت. در دوره 8 ساله كيروش، بسياري از ضعفهاي فدراسيون تحت تاثير نتايج خوب تيم ملي ديده نشد. چند ماه بعد از قطع همكاري با كيروش، مارك ويلموتس، سرمربي سابق
تيم ملي بلژيك سكان هدايت تيم ملي را بر عهده گرفت. با قراردادي سنگين كه در رسانهها گفته ميشود سالانه 3 ميليون يورو هزينه روي دست فدراسيون ميگذارد. قراردادي بسيار سنگين كه معلوم نيست فدراسيون چگونه ميخواهد از پس آن بربيايد.
از زمان روي كار آمدن ويلموتس، چندين فيفادي از دست رفت و او موفق نشد با برگزاري بازي دوستانه، شناخت درستي از بازيكنانش پيدا كند. شناخت نادرست ويلموتس از بازيكنانش در دو ديدار گذشته تيم ملي در شيوه چيدمان تركيبش كاملا مشهود است. اگر فدراسيون فوتبال كه اينقدر قدرت لابي بالايي با فيفا و AFC دارد، ميتوانست با تيمهاي ملي متوسط و خوب جهان هم مذاكره كند، شايد امروز وضعيت بهتري نسبت به چيزي كه هست، ميداشتيم. همچنين فدراسيون فوتبال در پرداخت قسط اول او تعلل كرد تا بتواند از وزارت ورزش پول بگيرد. در واقع فدراسيون فوتبال، تيم ملي و موفقيتش را به گروگان گرفت تا با تحت فشار قرار دادن مراجع مربوطه توسط افكار عمومي به خواستههايش برسد. تاكتيكي كه شايد كمك خوبي به نقد كردن پولشان كرد، اما تيم ملي و ديسيپلين سرمربياش را قرباني كرد. سردار آزمون هنگام تعويض سري به نشانه تاسف تكان ميداد و بازيكنان به شكل مشهودي مسووليتپذيري هميشگيشان را نداشتند. فدراسيون حتي به خاطر منافعش حاضر بود با عراق در جهنم بصره بازي كند و جان بازيكنان تيم ملي را در وضعيت نه چندان مساعد عراق به خطر بيندازد تا مبادا روابطش با فدراسيون عراق خراب شود. اگر شكايت بحرينيها نبود، پنجشنبه تلخ تيم ملي در اردن، با درايت مسوولان ميتوانست تبديل به پنجشنبه جهنمي در بصره بشود.
تيم ملي بازيهاي دوستانه بسياري را از دست داد، در انتخاب سرمربي تعلل شد و بعد از استخدام ويلموتس، در پرداخت دستمزدش دچار مشكل و اردوي تيم ملي به حاشيه كشيده شد. باورنكردني است كه تيم ملي قبل از بازي با عراق، كه اهميت جدولياش واضح و مبرهن است، تنها دو جلسه تمريني برگزار كرده است. تمام اينها ناشي از ناكارآمدي مهدي تاج و رفيقهايش در فدراسيون فوتبال است كه موفق نشدهاند با شرايط موجود، بهترين تصميمها را بگيرند. با توجه به اينكه چند روز از فيفادي باقي مانده، تيم ملي ميتوانست يك بازي دوستانه برگزار كند، اما مذاكرات فدراسيون حتي با تيم ملي هند هم به نتيجه نرسيد تا بازيكنان به باشگاههايشان برگردند. با رفتن كيروش، ضعفهاي فدراسيون روز به روز آشكارتر ميشود و شايد بتوان به جرات گفت كه تنها راه نجات فوتبال = استعفاي مهدي تاج است.