بنزين و قهرمان نمايي
جعفر گلابي
نهتنها يارانه بنزين بلكه مجموعه يارانههاي پيدا و پنهاني كه دولت طي چهار دهه گذشته به مردم ميدهد گره بسيار بزرگي در اقتصاد كشور بوده و هست و خدا ميداند كه اگر ايران بتواند از پس دشمنان قدرتمند خود برآيد چه بسا در اين زمينه به مشكل بخورد و به توقف گرفتار شود. واقعيت هم آن است كه وقتي ملتي مكررا و در ابعاد مختلف و طي زمان طولاني به چيزي عادت كرده باشد و زندگيها بر اساس آن پيريزي شده باشند كندن از آن سخت و ناگوار و با عوارض شديد همراه خواهد بود. اتفاق نظري وجود دارد كه با هيچ منطق و خردي نميتوان روند كنوني اعطاي يارانهها با روشهاي كنوني را ادامه داد و انتظار زمينگير شدن اقتصاد كشور خصوصا در اوج تحريمها را نداشت. البته اين گام بلند و درست كه تعبير جراحي از آن اغراقآميز نيست بايد روزي برداشته ميشد و همه عواقب سياسي، اجتماعياش را پذيرفت. در اينكه كي و چگونه بايد يارانهها را برداشت بحث و سخن فراوان است ولي در اصل آن خصوصا در ميان دلسوزان كشور اختلاف چنداني وجود ندارد. شايد دولت بهتر و در زمان مناسبتري ميتوانست آن را انجام دهد، شايد بايد كياست بيشتري بهخرج ميداد و قبل از اعلام با تمامتوان اجماعي در ساختار قدرت ايجاد ميكرد، شايد روش پيشنهاد شده قبلي كه به هر ايراني سهميه بنزين تعلق گيرد و نه به خودروها كارسازتر و متضمن رضايت مردم بود، شايد سهميهبندي كردن بنزين بايد به تدريج انجام ميشد ولي اكنون كه به هر حال تصميمي گرفته شده است عقبنشيني از آن عواقب بدتري دارد و ممكن است براي هميشه راه مذكور را كور كند. هر چند در ميان مخالفان فعلي حذف يارانه بنزين افراد دلسوز فراوانند و نگراني از وضع معيشتي مردم و افزايش تورم آنان را به مخالفت ميكشاند ولي كاملا روشن است كه افزون بر براندازان خارجنشين كه اتفاقا كوچكترين فشار و سختي از اين باب متوجهشان نميشود...
برخي از سياسيون داخلي ميخواهند سوار موج ايجادشده عليه دولت شوند و اگر بتوانند از خود قهرمان بسازند. بايد در برابر آنها سوالهاي مهم و جدي گذاشت و ملزم به پاسخگويي شوند. ادامه توزيع غيرعادلانه يارانه بنزين كه در آن هر كس متمولتر است پول بيشتري دريافت ميكند داراي كدام توجيه عقلي و منطقي و اقتصادي است؟ در كدام كشور آن هم در اوج تحريمها منابع عظيم ثروت ملي به صورت روزانه در اختيار عموم و خصوصا مرفهان جامعه قرار ميگيرد تا ترافيك به مرز راهبندان برسد و هواي شهرها آلوده گردد و دولت ناچار براي مقابله با عوارضي چون سرطانها اعتبار ديگري اختصاص دهد؟ فرض كنيم روش غلط يارانه دادن براي بنزين را از باب اضطرار و حلاليت اكل ميته بپذيريم، در شرايط تحريم با كدام پول و از كدام منبع ميتوان هزينه آن را پرداخت كرد و به ادامه مقاومت در برابر فشار حداكثري امريكا پرداخت؟ متاسفانه موضوع ملالآور و تكاندهنده فوق نشان ميدهد كه ما براي باز كردن بسياري از گرههاي كور اقتصادي و اجتماعي و سياسي با موانع متعدد و مختلف روبهرو هستيم و درست هم آنهايي كه بعضا مسبب به وجود آمدن اين گرههاي كور هستند يا پا پس ميكشند يا رندانه علم مخالفت بلند ميكنند و رسما طلبكار هم ميشوند! ولي هيچ چارهاي جز حل واقعگرايانه مشكلات و پرداخت هزينه آنها خصوصا از طريق آگاه كردن مردم و سخن گفتن با آنها وجود ندارد و چه خوب است كه رييسجمهور به صورت ويژه با مردم سخن بگويد و ابعاد ماجرا را شرح دهد و از متعهدان به منافع مردم كمك بگيرد. هر كس اراده رفع مشكلات و موانع تاريخي را دارد بايد شجاعت و جسارت لازم را داشته باشد و پاي هزينههاي سنگينش هم بايستد. شايد در ابتدا مردم بهواسطه فشارهايي كه تحمل ميكنند ناراحت شوند و حتي اعتراض كنند ولي قطعا به مرور كه حقايق برايشان مشخص شود و طليعه باز شدن گرهها را ببينند قانع ميشوند و از خادمان واقعي خود اظهار رضايت خواهند كرد. عقبنشيني از تصميمهاي درست و تلخ عوارضي به همراه دارد كه از عدم انجامش بسيار بيشتر است و روزي چون زخمي كهنه سر باز خواهد كرد كه هيچ علاجي براي آن وجود نخواهد داشت. درست مثل اينكه جراحي شكم بيمار را بشكافد و غده چركين را يافت كند ولي بترسد و عمل را رها سازد.