فرض كنيد در ماه فوريه سال 2021 هستيم. دونالد ترامپ، رييسجمهور ايالاتمتحده امريكا چند ماه پس از انتخاب دوباره به عنوان رييسجمهور امريكا اعلام ميكند كه عمر ناتو ديگر بهسر آمده است و واشنگتن از اين اتحاد خارج ميشود. تمامي نيروهاي امريكا اعم از نظاميان و تجهيزات دفاعي موشكي و هستهاي اين كشور به سرعت هر چه تمامتر از اروپا خارج ميشوند.
اين سناريوي كابوسوار پس از گزارش نيويورك تايمز در ماه ژانويه 2019 مبني بر درخواست چندينباره ترامپ براي خروج از ناتو، در ذهن بسياري از مقامات و كارشناسان سياسي امنيتي شكل گرفت. براساس قانون حمايت از ناتو كه كنگره امريكا تصويب كرده است، استفاده از منابع مالي براي خروج امريكا از سازمان پيمان آتلانتيك شمالي (ناتو) ممنوع است، اما همچنان احتمال انجام چنين كاري از سوي واشنگتن وجود دارد.
تفكرات ترامپ درباره خروج از ناتو زنگ خطري براي برخي اروپاييان بوده است. آنها احساس ميكنند اروپا بايد براي حفظ امنيت خود مسووليتپذيري بيشتري داشته باشد. درك اين موضوع كمك ميكند تا بفهميم چرا در برنامههاي اتحاديه اروپا همكاري دفاعي نزديكتر و استقلال استراتژيك بيشتر از اهميت زيادي برخوردارند، اما آيا اروپاييها ميتوانند از خودشان دفاع كنند؟ روند دفاعي آنها بدون حضور امريكا به چه شكل خواهد بود؟
براي پاسخ به اين سوالات كارشناساني از فرانسه، آلمان، لهستان، انگلستان و ايالاتمتحده امريكا در قالب چند گروه، سناريوي خروج واشنگتن از ناتو را پس از وقوع بحران در يكي از كشورهاي عضو ناتو در منطقه بالكان غربي و در سراسر شرق اروپا، شبيهسازي كردهاند. اينكه اروپاييها چگونه به چنين سناريويي واكنش نشان ميدهند؟ خطوط قرمز، منافع و اولويتهاي كشورهاي مربوطه كدامند؟ اگر امريكا از ناتو خارج شود، اروپاييها چگونه ميتوانند سيستم دفاعي خود را سازماندهي كنند و واشنگتن پس از خروج از ناتو چه نقشي در امنيت اروپا خواهد داشت؟ نتيجه اين شبيهسازي ترسناك بود چراكه هيچ نكته مثبتي براي هيچ يك از اين كشورها به دست نيامد.
در ابتداي اين بازي سياسي، بيشتر تيمهاي اروپايي با اتخاذ رويكرد «صبر كن و ببين»، تلاش كردند امريكا را براي بازگشت به ناتو متقاعد كنند و امتيازاتي را به اين كشور پيشنهاد ميكردند كه پيشتر حتي قابل بررسي هم نبود (از تجارت گرفته تا انرژي). پيام تاسفبار اين موضوع براي روابط ميان اروپا و امريكا اين است كه تهديد به خروج از ناتو ممكن است واقعا نتيجه دهد.
اروپاييها زماني دست به كار شدند كه شرايط امنيتي اين سناريو به شكل قابلتوجهي وخيمتر شد و مشخص شد كه تصميم خروج امريكا
-حداقل در اين شبيهسازي- غيرقابل بازگشت است. بيشتر تيمها در مواجهه با وقوع بحران در يكي از كشورهاي عضو ناتو در غرب بالكان انتظار داشتند كه ديگر اعضاي ناتو براي اجراي اصل دفاع جمعي با هم به توافق برسند. اما آنها تنها به مذاكره در اين خصوص اكتفا كردند. به نظر ميرسد اعتبار اصل دفاع جمعي و تعهد دفاع متقابل بدون ضمانتهاي امنيتي امريكا زير سوال ميرود.
سپس اوضاع وخيمتر شد: در صورت تشديد بحران، كمبودهاي اروپا خصوصا در زمينه دفاع هوايي و موشكي، پس از خروج كامل تمامي تجهيزات دفاعي موشكي و هستهاي امريكا، براي كشورهايي كه فاقد توانمندي هستهاي باشند خطرناك خواهد بود و به دليل اينكه پر كردن اين شكافها و كمبودها نيازمند سرمايهگذاري بلندمدت است، اروپا در چنين سناريويي تا چندين سال آسيبپذير خواهد بود.
خروج امريكا از ناتو خصوصا براي آلمان يك تهديد امنيتي تلقي ميشود. تيم آلمان پيشنهاد داد كه از پيمان آخن 2019 فرانسه و آلمان استفاده كرده و از فرانسه و انگلستان درخواست كنند كه چتر حمايت هستهاي خود را روي ديگر كشورهاي اروپايي نيز بگيرند. گسترش سلاحهاي هستهاي آلمان به دليل مخالفتهاي داخلي گزينه غير قابل دسترسي بود. اما گسترش چتر هستهاي بريتانيا و فرانسه هزينه قابلتوجهي در بر داشت: بحث بر سر تقسيم بار مسووليت دوباره در اروپا در ميگرفت. بازدارندگي هستهاي نيز نميتوانست سوالات مربوط به امنيت اروپا را پاسخ دهد و اگر گسترش چتر هستهاي فرانسه و بريتانيا با شكست روبهرو ميشد، برخي تيمها انتظار تكثير سلاحهاي هستهاي در اروپا را داشتند.
از ديدگاه فرانسه ناتو بدون ايالاتمتحده نابود ميشود: تيم فرانسوي يك ساختار دفاع جمعي اروپا-محور در بلندمدت را ترجيح داد، در حالي كه ديگر تيمها به روابط دو جانبه وابسته بودند. چنين رويكردي با ترديد روبهرو بود خصوصا از طرف بريتانيا و لهستان. آلمان، لهستان و انگلستان نسبت به حفظ ساختار فرماندهي ناتو پس از خروج امريكا مصمم بودند و امكاناتي براي واشنگتن فراهم كردند تا بتواند دوباره هر زمان كه اراده كرد به ساختار امنيتي آينده اروپا وارد شود.
بريتانيا پس از برگزيت خود را كشوري پيشرو در امنيت اروپا ميداند كه ميخواهد و قادر است كه امنيت آينده اروپا را شكل دهد. تيم بريتانيايي نسبت به رهبري فرانسه و آلمان در مسائل دفاعي ترديد خواهد داشت. تيم لهستان به عنوان نماينده آسيبپذيرترين كشورهاي عضو ناتو از شرق اروپا، به توانايي اروپا براي اجراي دفاع جمعي اعتماد نكرده و درنظر داشت كه توافق دوجانبهاي با امريكا صورت دهد. ايجاد رابطه امنيتي و دفاعي دو جانبه با ايالاتمتحده تضمينكننده امنيت هر دو كشور خواهد بود. براي تيم امريكا، كمك به امنيت اروپا ديگر اهميتي نداشت. اين تيم احساس كرد كه اروپاييها براي دريافت حمايت بايد هر آنچه در چنته دارند رو كنند، از تجارت گرفته تا اتحاد سياسي با چين. تيم امريكا معتقد بود كشورهايي كه به موضوع امنيت خود اهميت ميدهند روشي براي سازگاري با واشنگتن پيدا خواهند كرد و اروپا بايد در مديريت بحران قاره خود پيشقدم شود. در اين سناريو پيدايش يك رابطه معاملاتي ميان امريكا و اروپا عادي خواهد بود، اما اروپاييها همچنان سرخورده خواهند بود چراكه به منافع مستمر استراتژيك واشنگتن در اروپا و شراكت مبتني بر ارزشها اميد داشتند. در مقابل تيم امريكا تمركز خود را در درجه اول بر توافقي گذاشت كه بتواند مسائل دفاعي و تجاري را حل و فصل كند.
با بررسي پيامدهاي گستردهتر اين بازي سياسي مشخص شد كه بدون ضمانت امنيتي امريكا، اصول اتحاد اروپاييها و همبستگي متقابل به سرعت تغيير كرده و اروپا در معرض خطر جدي چندپارگي قرار ميگيرد. در حالي كه اروپاييها در اصل خواستار سازماندهي سيستم دفاعي خود هستند، كمبودهاي آنان در توانمنديهاي نظامي مانع از هرگونه اقدام معنيدار شده و خيلي زود منجر به تجزيه اين قاره ميشود.
منبع: War on the Rocks