صالح دست بسته
غلامرضا طريقي
لابهلاي خبرهاي اين روزها كه يا اغلب سياسي است يا درباره آلودگي هوا و آنفلوآنزا بحث ميشود يك خبر كوتاه هم بود كه چندان به چشم نيامد. خود من هم حالا اگر بخواهم ارجاعتان بدهم بايد در عالم مجازي جستوجو كرده و آن را عينا برايتان نقل كنم، اما چون مجال من در اين ستون كم است اميدوارم كه شما اين خبر را خودتان بخوانيد.
جان خبر اين بود كه سخنگوي كميسيون فرهنگي مجلس از كاهش ۱۵درصدي بودجه فرهنگي سال ۹۹ نسبت به سال ۹۸ در قالب لايحه بودجه خبر داده بود و اين را هم اضافه كرده بود كه بودجه سال 98 در قياس با بودجههاي سال قبل افزايش چنداني نداشته و از همين بودجه هم ظاهرا فقط تا امروز شصت و چند درصدش تخصيص داده شده است. عليالظاهر بودجه فرهنگي سال آينده كفاف حقوق كاركنان اين حوزه را هم بهزور خواهد داد.
من شاعرم و شاعر حساب و كتاب نميداند چون اگر ميدانستم اوضاع خودم بهسامانتر بود. از طرفي ديگر نميخواهم ناني به كسي قرض بدهم اما با همين مختصات هم يك سوال برايم پيش آمده است. بدون تعارف و تملق سيدعباس صالحي به گمان من كه چند برخورد با او داشتهام يكي از معدود وزراي فرهنگي است كه درست انتخاب شدهاند. اگر دقيقتر بگويم ميگويم يكي از دو وزيري است كه تاكنون درست انتخاب شدهاند. براي بيان چرايش فعلا مجال نيست همينقدر بگويم: وزيري كه برعكس ديگران كه مثلا نميدانستند اخوان شاعر است يا مجسمهساز، حسين منزوي را هم ميشناسد و كتابش را ميخواند، كسي كه تا اندازه لازم براي وزير ارشاد فرق فلان نويسنده و بهمان كارگردان را ميداند چرا بايد دقيقا در اين شرايط سكان وزارت فرهنگ را به عهده بگيرد؟ حالا كه كسي ميتواند منشا اثر باشد بهتر نيست كه دستهاي او را نبنديم؟ آيا در چنين شرايطي ميتوانيم پس از چند سال كارنامه صالحي را مرور كنيم و بگوييم چه كار كرده يا چه كار نكرده است؟ سوءتفاهم نشود من نميخواهم از كل كارهاي وزارت ارشاد و سياستهايش كه بسياري به مذاق شخص من هم خوش نميآيد دفاع كنم، بلكه ميخواهم بگويم چرا فرهنگ را تا اين حد بينوا كردهايم؟ اگر چنين كردهايم چگونه خواهيم توانست بعدها دربارهاش از كسي سوال كنيم؟
شايد هنوز دير نشده باشد، شايد دولت و مجلس بتوانند كاري كنند كه اين دوران اميدبخش با عسرت به پايان نرسد.