• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4527 -
  • ۱۳۹۸ چهارشنبه ۱۳ آذر

نگاهي به «تورگنيف‌خواني» نوشته ويليام ترور

همه زنان ويليام ترور

نيلوفر صادقي

 

 

ويليام ترور قصه‌گوست. در مصاحبه‌اي مي‌گويد البته كه گاه سويه‌هايي از وضعيت انساني را در داستان‌ها و رمان‌هايش بازمي‌تاباند، اما آگاهانه و از سرعمد نيست. مي‌خواهد قصه بگويد و حاضر است در راه قصه‌گويي هر خطري را بپذيرد و تا پاي باخت كامل قمار كند. داستان كوتاه به ‌نظرش شبيه نقاشي امپرسيونيستي است، مجالي براي انفجار حقيقت در قالب آنچه گفته مي‌شود و آنچه ناگفته مي‌ماند ـ والبته سهم ناگفته‌ها بيشتر است. ترور با روراستي و زلالي غريبي قصه مي‌گويد و در قصه‌هاي او بيشتر زنان و شور و احساس پايدار آنهاست كه از هوس و ميل آني كه بيشتر در مردان ترور مي‌بينيم، فراتر مي‌رود و با نويسنده همدست مي‌شود و قصه‌ را پيش مي‌برد. زناني كه همواره در ايرلند (البته نه فقط در ايرلند!) ديگري و سركوب‌ شده و اسير سنت بوده‌اند اما به روايت جامعه و سنت و ساير روايت‌نويسان بسنده نكرده‌اند و در نهايت راهي جسته‌اند كه هر چند در ظاهر شايد به ناكجا برسد، اما راه آنهاست و داستان آنها را مي‌سازد. همين شورمندي است كه ترور را از آفرينش داستان با طرح‌هاي پيچيده و ماجراهاي غريب بي‌نياز مي‌كند، زنان او و آنچه مي‌كنند طرح و ماجراي داستان هستند. بسياري از زنان ترور، شاهد مثالش مري لوئيس دالن تورگنيف‌خواني كه بر همين مبنا خود را در بيست‌واندي سالگي از خانه‌ پدري به خانه‌ شوهر و از آنجا به ديوانه‌خانه مي‌رساند تا در پنجاه‌واندي سالگي و در آسايشگاه رواني با خوانندگان ترور آشنا شود، شايد قادر نباشند به ديگران و حتي به خود بگويند از زندگي چه مي‌خواهند و حتي به ‌روشني ندانند خواسته و انتظارشان چيست اما خوب مي‌دانند كه ماندن در وضعيت موجود نابودشان خواهدكرد. زندگي مري لوئيس در خانه‌ پدري او را مصمم مي‌كند با المر كواري كه جد اندر جد مغازه‌دار بوده و مانند بسياري از آدم‌هاي دوروبرش محصول عالي و بي‌نقص گذشته و سنت‌هاي ايرلند است، ازدواج كند. مري لوئيس نسبت به خانواده‌ شوهر هم ديگري است، چون در مقايسه با آنها از نظر طبقه‌ اجتماعي و مذهبي فرودست‌تر به حساب مي‌آيد. مري لوئيس تنها و تك‌افتاده كه فهميده زندگي در خانه‌ كواري‌ها و ازدواج بي‌حاصل و بي‌فرزندش هم قرار نيست، نجاتش بدهد و خواسته‌هاي هر چند مبهمش را برآورده‌ كند از دنياي آنها فاصله مي‌گيرد و راه فرار ديگري مي‌جويد. رابرت پسرخاله‌ بيمار مري لوئيس و همراز دوران مدرسه‌اش حالا عشق و محرم اسرار و پناهگاه او مي‌شود و او را با دنياي داستان‌هاي تورگنيف آشنا مي‌كند و در همين تورگنيف‌خواني‌هاست كه مري لوئيس راه‌هاي ناديده را مي‌بيند و با زندگي آن‌طور كه زماني غني و عميق بوده است و شايد هنوز هم بتواند باشد، آشنا مي‌شود. مري لوئيس اما قرار است باز هم فرار كند. رابرت مي‌ميرد و مري لوئيس تصميم مي‌گيرد با كمك ياد و يادگاري‌هاي رابرت و البته تورگنيف دنياي خود را دور از دنياي بيرون بسازد و به ‌بياني براي روايتش خودخواسته قالب جنون را انتخاب مي‌كند. ترور بيش از آنكه مرثيه‌اي براي زندگي از دست رفته و عشق نافرجام بنويسد، شعر آن ديگري را مي‌سرايد كه در تاريكي نمي‌نشيند، سوسوي نور را دنبال مي‌كند و روايت خود را مي‌آفريند، حتي اگر انتهاي راه آسايشگاه رواني باشد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون