جنبش دانشجويي در ركود
غلامرضا ظريفيان
جنبش دانشجويي يكي از ديرپاترين جنبشهاي معاصر كشور بوده؛ چنانكه اگر زمان تولد جنبش دانشجويي را دهه 1320 در نظر بگيريم تا امروز كه سال 1398 است، سالها و دههها گذشته و حتي ميتوان ادعا كرد كه هيچيك از جنبشهاي سياسي و مدني و حتي احزابمان سابقهاي به اين قدمت نداشتهاند؛ كمااينكه اگر جنبش دانشجويي را به نحوي ناديده بگيريم، عملا بخش عمده و عظيمي از تاريخ معاصرمان را حذف كردهايم؛ به بيان ديگر جنبش دانشجويي بهرغم فراز و نشيبهايي كه داشته است، همواره نقش پيشروي خود را حفظ كرده و اين است كه جنبش دانشجويي را زنده و متفاوت
ساخته است.
واقعيت اين است كه در فرهنگ سياسي ما هنوز هم احزاب و سنديكاها و انجمنهاي صنفي از بلوغ موردانتظار برخوردار نيستند و در اين اوضاع، بار سنگين تعهد اجتماعي عمدتا بر دوش جنبش دانشجويي قرار گرفته كه درواقع سازوكاري آماتوري است، نه حرفهاي. با اين همه بار سنگين سازمانهاي حرفهاي را بر دوش ميكشد و طبيعتا نقشي بسيار مهم در تاريخ سياسي ايران در دفاع از آزادي و عدالت بر دوش كشيده و حتي در دفاع سرزمين نيز در 8 سال دفاع مقدس نقشي مهم ايفا كرده است. با اين همه اين جنبش به همين ميزان كه متعهد عمل كرده، با ناملايمتهايي نيز روبرو بوده و در حالي كه تكليف اين جنبش در دوران حكومت پهلوي روشن است، متاسفانه در دوره معاصر و سالهاي حكومت جمهوري اسلامي نيز بعضا با سختيها و مشقتها و فشارهايي نامساعد روبرو بوده است.
با تمام اين تفاسير در حال حاضر امروز به نحوي در ركود است. البته جنبش دانشجويي در دوره اخير در عرصههاي علمي، ورزشي، فرهنگي و... كنشهاي مثبتي را پشت سر گذاشته اما در عرصه سياسي به دلايلي متعدد جايگاه خود را از كف
داده است.
فارغ از دو بحث فعال شدن شبكههاي اجتماعي كه حوزه نفوذشان با گونههايي از اثرگذاري جنبش دانشجويي مشابهت دارد و نيز «بحران معرفتي» كه جنبش دانشجويي ما در دهههاي گذشته به آن دچار است، امروز اين جنبش به دلايلي ديگر نيز با نوعي ركود در وجه سياسي خود روبرو است. حال آنكه شرايط دشواري كه اخيرا در جريان اعتراضهاي آبانماه نيز طي شد، بر فعاليتهاي اين جنبش تاثير مضاف و منفي به جا
گذاشته است.
با اين همه لازم است حاكمان قدر اين جنبش را كه بدون هيچ چشمداشتي به كنترل و درمان آسيبهاي جامعه و گسترش فضاي نقد ياري ميرساند، بدانند. تجربه نشان داده است كه هرگاه دانشگاه از نشاط سياسي بيشتري برخوردار بوده، جامعه نيز به سوي پويايي حركت كرده است بنابراين بايد اين جنبش را فرصتي طلايي شناخته و در راستاي تقويت و حضور مغتنم آن تلاش كنيم؛ تلاشي كه وقتي معنادار است كه امكان بيانگري دانشجويان و ايفاي نقش در راستاي رساندن صداي اعتراض جامعه براي آنها فراهم باشد.
فعال سياسي اصلاحطلب