درنگي بر حرفهاي منيرالدين بيروتي در نشست «فانوسِ داستاننويس»
قصهنويس ايراني و صداهاي ادبي قرآن
اسماعيل ساغري
كتابهاي آسماني، جداي از كاركردها و ماهيت دينيشان همواره وجهي ادبي هم داشتهاند. به عبارتي، صداهاي ادبي نهفته در اين كتابها يكي از جنبههاي مهم آنها در طول تاريخ بوده است. از اين منظر قرآن به عنوان كتاب مقدس مسلمانان نيز حاوي كاركردي ادبي هم هست. كاركردي كه وجهي از آن با خصلتها و منطق هنري همراه است و در وجهي ديگر كاركردي قصوي دارد.
آنچه سبب نوشتن اين سطرها شد، حرفهايي است كه منيرالدين بيروتي در مورد «لزوم رجوع داستاننويسان ايراني به قرآن» و قصههاي آن گفته است. بيروتي كه خود درمقام نويسنده رمان و قصه كوتاه در آثارش از ظرفيتهاي ادبي و قصوي قرآن بهره برده، اخيرا در نشست «فانوسِ داستاننويس» ضمن تاكيد بر اهميت رجوع نويسندگان ادبيات داستاني به قرآن، از دغدغه هوشنگ گلشيري در قبال قرآن نيز گفته است.
بيروتي يادآور شده است كه افتادنش به صرافت استفاده از ظرفيتهاي قرآن، مرهون آشنايي او با هوشنگ گلشيري است. او به نسبت زيبايي با سنتهاي ديني مختلف اشاره ميكند و ميگويد اين نوع از زيبا جلوهدادن ريشه در سنتهاي ديني مختلف تاريخ دارد.
به باور بيروتي، هيچانگاري اين روزهاي ادبيات با ناديدهانگاشتن وجه زيباييشناسانه هستي از جمله در وجه ديني آن نسبت مستقيم دارد: «انسان براي ادامه حيات به درك اين زيبايي نيازمند است؛ پس ناگزيريم از ادبيات. پوچي دامنگير اين روزهاي ادبيات، ريشه در غفلت از اين وجه زيباييشناسانه است.» نكته ديگري كه لابلاي حرفهاي بيروتي درباره ظرفيتهاي ادبي قرآن قابل تامل است، توجه دادن به اهميت خواستهاي است كه نويسنده -و البته مخاطب- از ادبيات دارد. به باور او تا وقتي اين خواسته بهطور شفاف مشخص نشود، هم خلق اثر ادبي هم مخاطب او آب در هاون ميكوبند: «تا زماني كه ما ندانيم از ادبيات چه ميخواهيم، هرگونه برخورد با ادبيات اعم از خواندن و نوشتن، فعاليتي بيهوده خواهد بود. اگر از اين ضرورتها غافل باشيم، لاجرم همواره در زنجير تكنيكها باقي خواهيم ماند. گلشيري اواخر عمرش به اين ضرورتها پي برده بود». او براي شفافتر كردن موضوع، پرسشي مطرح ميكند از اين قرار كه اصولا كتابهاي مقدس براي يك داستاننويس چه ارمغاني دارد؟ در اينباره به ويليام فاكنر استناد ميكند كه خود را در خلق آثارش مديون كتاب مقدس ميداند و نيز از نورتروپ فراي مثال ميآورد كه تمام سنت ادبي اروپا را محصول زيست با كتاب مقدس ميدانست. آثار كلاسيك هم از نظر بيروتي در اين نشست دور نميماند و به درستي اشاره ميكند به اينكه قرآن، ستون اصلي بسياري از آثار ادب كلاسيك فارسي مانند مثنوي، تذكرهالاولياء، رساله قشيريه و ... بوده است.
بايد به حرفهاي بيروتي، توجه بزرگاني چون خورخه لوييس بورخس به قرآن را هم افزود. بورخس در راستاي علاقه ويژهاش به ادبيات شرق، توجه خاصي هم به قرآن و سنت اسلامي دارد. نويسنده اسپانياييزبان آرژانتينيالاصلي كه به كتاب مقدس مسلمانان به سبب جلوههاي زيباييشناسانه و صداهاي ادبي آن بسيار علاقهمند بود و اين را چه در اظهارنظرهاي خود و چه در آثار خلاقهاش نشان داده است. قصه پرآوازهاي چون «تقرب به درگاه المعتصم» گواه اين امر باشد، كافي است.