اقتصاد بازار يا اقتصاد فريب؟
جورج اكرلاف و رابرت جيمز شيلر، برندگان جايزه نوبل اقتصاد ميكوشند با اشاره به كاستيهاي علم اقتصاد متعارف، به زباني همهفهم به مباحثي در حوزه اقتصاد بپردازند كه تاكنون كمتر به آنها پرداخته شده است: سوءاستفاده و فريبكاري، دستكاري در نظام معرفتي عموم مردم براي فريب آنها و تغيير رفتار مردم در جهت حفظ منافع صاحبان سرمايه و قدرت در اين فضاي سرشار از فريب و نيرنگ - حتي مردماني كه از سلامت اخلاقي برخوردارند- نيز تحت فشار نظام بازار قرار ميگيرند و از سر اضطرار مجبورند همرنگ جماعت شوند.اكرلاف و شيلر با پرداختن به پديدههايي همچون قمار، عملكرد نظام بانكي و كارتهاي اعتباري و موارد متعدد ديگر نشان ميدهند كه چگونه دست نامريي بازار و ترفندهاي بيشمار صاحبان كسب و كار كه در موقعيتهاي مختلف، از مراسم تولد گرفته تا خريد خانه و خودرو و مراسم خاكسپاري مردم را به سمت خريد كالاهايي سوق ميدهد كه به آن نيازي ندارند و در نهايت جامعهاي را ميسازد كه به تعبير هنري ديويد تارو، زندگي بيشتر آدمهايش بيچارگي خاموش است.حسين راغفر، اقتصاددان نهادگرا و استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا در بخشي از مقدمهاي كه بر اين كتاب نوشته، مينويسد: «تفكر غالب سياسي و اقتصادي از اوايل دهه 1980 در بسياري از كشورها و از سه دهه گذشته در اقتصاد و جامعه ايران، توجيهات ابزاري بازارهاي آزاد را فراهم آوردند. بر اساس اين انديشهها، بازارهاي آزاد و مشوقهاي قدرتمند بازار، كارايي اقتصادي را بهبود ميبخشند چون در مجموع جوامع را ثروتمندتر ميكنند. ثروتمند شدن بنا به تعريف براي رفاه انساني خوب است و نابرابري كه محصول جانبي بازار آزاد پوياست به نوبه خود توجيهپذير است و بازارهاي آزادي كه ميزان نابرابري در آنها چشمگير است، رشد سريعتري ايجاد ميكنند.» راغفر در ادامه مقدمه خود با اشاره به كاري كه نويسندگان «فريب طعمهها» در اين كتاب كردهاند، مينويسد: «اكرلاف و شيلر با استناد به نتايج مطالعات يك روانشناس اجتماعي كه فهرستي از سوگيريهاي رواني را مطالعه كرده است بر يكي از آسيبپذيريهاي انسان تاكيد ميكنند كه ميتواند بر انتخابهاي او تاثير منفي بگذارد؛ به دليل اينكه دوست داريم هديه بدهيم و بگيريم و لطف كنيم و به ما لطف كنند، چون ميخواهيم آدمهاي خوبي به نظر برسيم، به دليل اينكه نميخواهيم از دستور صاحبان قدرت سرپيچي كنيم، به خاطر اينكه معمولا در تصميمگيري درباره نحوه رفتار دنبالهرو ديگران هستيم، به دليل اينكه ميخواهيم تصميمهاي ما از انسجام دروني برخوردار باشد و به خاطر آنكه از باختن نفرت داريم، در برابر وسوسه آسيبپذيريم.» به دليل اينكه همه افراد ميخواهند در چشم و دل ديگران خوب ديده شوند. از اينرو الگوهاي مصرف افراد در برابر وسوسههاي بازار آزاد آسيبپذيرند. صاحبان سرمايه از اين آسيبپذيري حداكثر بهرهبرداري را كردهاند و با دستكاري در باورهاي عموم مردم خواستهاي جديدي بر مصرفكنندگان تحميل ميكنند كه نهتنها نياز آنها نيست، بلكه براي سلامت مصرفكنندگان زيانآور نيز هست.» «فريب طعمهها» نوشته جورجاي. اكرلاف و رابرت جي. شيلر با ترجمه افشين خاكباز و همچنين مقدمهاي كه دكتر حسين راغفر، اقتصاددان و استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا بر آن نوشته، توسط انتشارات «نشر نو» منتشر و به تازگي روانه بازار كتاب شده است. از جمله مهمترين سرفصلهاي اين كتاب ميتوان به صورتحسابهاي پرداخت نشده و سقوط مالي، فريب طعمهها در سياست، غذا، دارو و فريب، دخانيات و الكل، ورشكستگي براي سود و... اشاره كرد.