آنچه در شهر به آن بيتوجهيم
عليرضا نادري
اين روزها خبرها و دغدغههاي بسياري درباره پايتخت و شهرهاي ديگر در افكار عمومي پررنگ شده است؛ خبرهايي مانند آلودگي هوا، شيوع آنفلوآنزا و... كه ممكن است شهروندان را درگير كند. اما فارغ از اين سوژههاي به اصطلاح «داغ» شده، در شهرها و مناطق زيست اجتماعي ما، اتفاقهايي رخ ميدهند كه به اندازه همين خبرها مهم هستند اما توجهي نميخرند و همين بيتوجهي صدمات زيانباري در طولاني مدت ايجاد ميكند. يكي از اين مسائل مهم نورپردازي در شهرهاست. نورپردازي در شهرهاي بزرگ گرچه ممكن است از نگاه برخي شهروندان به معناي امن شدن فضاهاي عمومي باشد، اما زيادهروي در آن و گاه قرار گرفتن منابع نوري در محلهاي نامناسب نهتنها بر حيات شهروندان تاثير منفي دارد، بلكه زندگي انواع گونههاي جانوري و گياهي به عنوان ديگر زيستمندان شهر را نيز با چالشهاي جدي مواجه ميكند. اين نورپردازيها سيكل زندگي تمام موجوداتي كه در روز فعال هستند را به هم ريخته و در هورمونهاي خواب اختلال ايجاد ميكنند. به عنوان نمونه اگر به درختان خيابان وليعصر يا درختاني كه در وضعيت مشابه هستند و در زيرشان منابع نوري قرار دادهاند، دقت كرده باشيد، ميبينيد كه آنها ديرتر خزان ميكنند يا رشد آنها نسبت به ساير درختان و گياهها بيشتر است. اين اختلال در چرخه حيات گياهان با نورپردازي زايد باعث ميشود سيكل زندگي گياهان، حشراتي كه زندگيشان وابسته به اين گياهان است و حتي پرندههاي شهري دچار مشكل شوند.
ممكن است برخي عنوان كنند، چرا بايد در شهري كه شهروندانش با آلودگي هوا دست و پنجه نرم ميكنند، به مقوله آلودگي نوري و تاثير آن بر حشرات توجه كنيم؟ پاسخ اين پرسش اين است كه فراتر از بحثهاي اخلاقي و محيط زيستي، حشرات بر سلامت زندگي شهروندان هم اثرگذارند. يادمان نرود با گرم شدن هوا و زماني كه آلودگي هوا اندكي بهبود پيدا ميكند، ما با معضل سفيدبالكها در شهري مانند تهران مواجهيم. سفيدبالكها به دشمنان طبيعي نياز دارند. اين شكارگر همان حشراتي هستند كه با نورپردازيهاي غيرضروري ممكن است سيكل طبيعي زندگيشان را به هم بزنيم. در نتيجه اين حشرات قادر نيستند رفتارهاي طبيعيشان را نشان دهند و همين موضوع مقابله با آفات و بيماريهاي گياهي در تهران را به شدت با چالش مواجه ميكند. توجه داشته باشيم كه اكوسيستم، يك چرخه به هم پيوسته است. زماني كه زندگي حشرات دچار اختلال شود، جمعيت و زندگي پرندههاي شهري كه از اين حشرات تغديه ميكنند نيز با مشكل مواجه شده يا با كاهش جمعيت يك گونه، گونههاي ديگر به عنوان گونه مهاجم وارد عرصه شده و انواع بيماريها و معضلات را به شهروندان بار ميكند. اينچنين ميشود كه با دستكاري در چرخه طبيعت در نهايت آسيب اصلي به زيست انسان وارد ميشود و مشكلات و معضلاتي رخ ميدهند كه براي حل آنها نيازمند برنامهريزيهاي طولاني و صرف بودجههاي سنگين هستيم. مشكلاتي كه ممكن است امروز به چشم نيايند اما دير يا زود خود را نشان ميدهند و تبديل به بحرانهايي ميشوند كه بايد با آنها دست و پنجه نرم كرد. چه بهتر كه از همين حالا اين چالشها را ببينيم و به صرف يك ايده براي «زيبايي» يا «امنيت» موقت، آينده خود و طبيعت را به خطر نيندازيم.