علي تاجرنيا، عضو شوراي مركزي اتحاد ملت :
ميترسم از روزي كه انتخاب مردم « صندوق» نباشد
سميرا عالمپناه
يكي از مباحث هميشگي انتخاباتي در ايران، بحث تحريم يا مشاركت است؛ آيا به نظر شما، اين رويه كه پاي هر انتخابات، جامعه مدني همچنين تشكلهاي سياسي، بار ديگر به دنبال يافتن اين پرسش ميروند كه صندوق راي راهگشاست يا خير، رويكردي منطقي است؟
معتقدم يكي از نكتههايي كه بحثهاي انتخاباتي در كشور ما مغفول مانده و اتفاقا بايد به آن توجه بسيار كرد، پيدا كردن مسيري براي مراجعه به آراي افكار عمومي است. متاسفانه مسيرهاي مراجعه به افكار عمومي و اطلاع از تفكر شهروندان صندوقهاي رأي و انتخابات است.
علت انسداد مسيرهاي گوناگون مراجعه به افكار عمومي در فضاي سياسي ايران چيست؟!
اين پرسش، پاسخهايي بسيار دارد كه به ذكر چند نمونه از آنها بسنده ميكنم؛ فقدان احزاب كارآمد، عدم مراجعه به آراي عمومي براي مسائل مهم، فقدان سنديكاهاي قدرتمند و تاثيرگذار و مواردي از اين دست همگي از جمله مواردي است كه ميتوانند، پايههاي دموكراسي را در كشور تقويت و تصميمگيري بر مبناي رأي شهروندان را به نوعي روشن كنند. بنابراين به دليل فقدان اين موارد، تنها مسير اطلاع از مطالبهها و افكار عمومي جامعه، انتخابات است و به جز اين نيز بايد اعتراف كنيم كه رويكرد جامعه به همين مسير انتخاباتي نيز صحيح نيست؛ چراكه نگاه شهروندان به انتخابات همچنان تا حدودي مبتني بر تكليف است.
منظور شما از نگاه مبتني بر تكليف براي حضور در انتخابات چيست؟
اگر به مواضع و اظهارنظرهايي كه در مورد انتخابات مطرح ميشود، نگاه كنيد، مشاهده خواهيد كرد كه سخنان و دلايلي كه افراد از سر تكليف شرعي و شهروندي مطرح ميكنند به نوعي نشأت گرفته از مشكلات موجود در كشور و ترس از دشمن خارجي است و شايد بتوان گفت همين طرز تفكر است كه مردم را پاي صندوق رأي ميكشاند؛ آن هم بدون اينكه بدانند از اين صندوقها چه ميخواهند و چه ميخواهيم.مضاف بر اينكه به دليل حضور نهادهاي غيردموكراتيك و داراي اختيارات فراقانوني، رأي شهروندان عملا تاثير چنداني بر مناسبات كشور ندارد. به همين دليل است كه بسياري از شهروندان به گزينه عدم مشاركت فكر ميكنند و به نظرم اين اتفاق كاملا طبيعي است؛ به هر حال نبايد توقع داشته باشيم شهروندان همچون نخبگان و انديشمندان سياسي با مسائل مواجه شوند و با اين موضوعها با رويكرد انديشمندان سياسي مواجه شوند. از طرفي هميشه هستند افرادي كه سعي ميكنند، شهروندان را براي حضور پاي صندوق توجيه كنند و در نتيجه نوعي حضور مبتني بر تكليف محقق ميشود.
و اين رفتار انتخاباتي چه تاثيري بر انتخاب نهايي شهروندان ميگذارد؟
همچون آنچه در برخي از انتخابات پيشين شاهد بوديم و چه به لحاظ سياسي و چه به لحاظ اقتصادي، ضرباتي سنگين به كشور وارد كرد طبيعتا اثرات منفي قابل توجهي خواهد داشت. اين دست رويكردها يا شهروندان را نسبت به حضور در انتخابات بيانگيزه ميكند يا باعث ميشود، انتخابشان از سر ناچاري و تابع شرايط و احساسات باشد.
از حضور آگاهانه شهروندان پاي صندوقهاي رأي صحبت ميشود اما جريانها و گروهاي سياسي راهحلي براي اين موضوع ارايه نميدهند؛ چه بايد كرد تا شهروندان انتخابي با چشم باز داشته باشند؟
مهمترين نكته اين است كه گروهها و جريانهاي سياسي روشن كنند كه ميزان اثرگذاريشان در عرصه قدرت چقدر است. بايد گفتوگويي موثر ميان شهروندان، نخبگان، احزاب و گروهاي سياسي و مدني با حاكميت شكل گيرد و همزمان انعطافي دوچندان براي تقويت نهادهاي دموكراتيك صورت بگيرد. من از روزي ميترسم كه نظرات شهروندان با حضور پاي صندوقهاي رأي تأمين نشود و در نتيجه آنها بخواهند براي اينكه خواست و نظرشان را به كرسي بنشانند، سراغ روشهاي غيردموكراتيك و غيرمسالمتآميز بروند.