• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3231 -
  • ۱۳۹۴ سه شنبه ۸ ارديبهشت

اركستر سمفونيك جايي براي اركستر موسيقي ملي نگذاشت

فرهاد فخرالديني: ‌اي كاش من را تنها نمي‌گذاشتند

  سما بابايي/  «اركستر موسيقي ملي ديگر به شكلِ سابق وجود ندارد. » اين را «علي رهبري» اوايلِ اين هفته در نشستِ مطبوعاتي‌اش گفت. دلايلِ خودش را هم براي اين مساله داشت؛ مي‌گفت كه در هيچ كجاي دنيا، اركستر موسيقي ملي به شكلي كه در ايران وجود دارد، نيست و از آن طرف، حضورِ دو اركستر مي‌تواند هزينه‌هاي بسياري را براي وزارت ارشاد ايجاد كند. رهبري در حالي اما اين حرف‌ها را مي‌زند كه اركستر موسيقي ملي ايران از سالِ 88 تاكنون تعطيل است و از آن طرف از ابتداي روي كار آمدنِ دولتِ يازدهم، مسوولان هنري وزارت ارشاد قول داده بودند كه اين اركستر با حضورِ «فرهاد فخرالديني» فعاليت خود را آغاز خواهد كرد. حالا اما طبقِ آنچه رهبري مي‌گويد و بر اساسِ تشكيل «اركستر سمفونيك ملي»، فخرالديني ديگر در اين اركستر حضور ندارد و تنها به عنوانِ رهبر مهمان مي‌تواند حضور داشته باشد.
اركستري كه ديگر نيست
«رهبري» مي‌گويد: «قدم فرهاد فخرالديني روي چشم من است.» اما در عين حال به اين نكته اشاره مي‌كند كه هر تصميمي كه رهبران مهمان براي اركستر مي‌گيرند، بايد مورد تاييد او باشد: «من حتي پوسترهاي كنسرت را هم چك مي‌كنم و در صورتي كه مورد تاييد باشد، اجازه انتشار خواهم داد و البته ليستي را نيز آماده خواهيم كرد و بعد از هر كنسرت از نوازندگان درباره رهبران مهمان نظرسنجي خواهيم كرد.» او همچنين بر اين اعتقاد است كه ساختار اركستر سمفونيك مانند اركستر ملي است و نوازندگاني كه در اين اركسترها فعاليت مي‌كنند، يكي هستند؛ به همين خاطر به اين نتيجه رسيده است كه لزومي ندارد اين دو اركستر را از هم جدا كند، حالا يك اراكستر وجود خواهد داشت كه نوازندگانِ آن حقوق بالاتري مي‌گيرند؛ اما ساعات كاري متفاوتي دارند و برنامه‌ها و كنسرت‌هايي زير لواي اركستر سمفونيك سابق برگزار خواهند كرد و برنامه‌هايي نيز به عنوان آن چيزي كه پيش از اين به عنوان اركستر موسيقي ملي شناخته مي‌شده، است. اين به معناي حذفِ اركستر موسيقي ملي و همچنين «فرهاد فخرالديني» از اين اركستر خواهد بود. اركستر موسيقي ملي ايران در شش سالِ‌گذشته، سرنوشتِ عجيبي داشت؛ آن هنگام كه فخرالديني تصميم گرفت ديگر اين اركستر را رهبري نكند، اركستر از هم پاشيده شد. جز اين هم انتظاري نبود. او مهم‌ترين ستونِ اين اركستر از سالِ 77 بود كه خودش آن را بنيان نهاد. در تمامِ‌ سال‌هاي فعاليتِ اركستر هم به تنهايي بارِ آن را به دوش كشيد و در حالي كه در آن سال‌ها اركستر سمفونيك تهران، بارها رهبرانِ متعدد تعويض كرد و تا مرزِ تعطيلي رفت؛ اين اركستر با قدرت به كارِ خودش ادامه داد. بي‌هيچ حاشيه‌اي. تعطيلي هم اما دليلِ ديگري داشت كه فخرالديني درباره آن چنين توضيح داده است: «من نمي‌دانم كه ماجراهاي آن زمان اتفاقي بود يا عمدي اما در كل من موافق نبودم كه در روز انتخابات اركستر موسيقي ملي اجرا داشته باشد و از مسوولان خواستم كه اين تاريخ را تغيير دهند و به بعد موكول كنند. آنها هم متاسفانه تاريخ اجرا را براي يك هفته بعد از انتخابات تعيين كردند كه از هر نظر فضا براي اجرا نامناسب‌تر بود. من هم آدمي نبوده و نيستم كه اجازه دهم از وجود من استفاده ابزاري كنند. من يك موسيقيدان، رهبر اركستر و آهنگسازم كه هرگز تا به امروز كار مناسبتي انجام نداده‌ام. به هر حال آن زمان ديدم كه موضوع رفته رفته دارد شكل ديگري به خود مي‌گيرد و من هم نپذيرفتم كه در چنان شرايطي روي صحنه بروم و كنسرت داشته باشم؛ اما متاسفانه مسوولان وقت اين مطلب را درك نكردند. تصورش هم سخت بود كه در آن شرايط به فرض يك خانم نوازنده سازش را دست بگيرد و ساعت 8 يا 9 شب براي اجرا در تالار وحدت به خيابان بيايد چون هيچ ضمانتي وجود نداشت كه سالم به مقصد برسد. درثاني اصولا در چنين جوي هيچ هنرمندي حاضر نيست كه كنسرت بدهد چه برسد به من به همين دليل بود كه وقتي ديدم مسوولان زير بار نمي‌روند، استعفا دادم و از اركستر ملي كناره‌گيري كردم اما متاسفانه بعد از آن هم كارهايي انجام شد كه وضع اركستر را بدتر كرد.»
او البته مشكلاتِ ديگري هم داشت. مثلا اينكه همان زمان مي‌خواستند اركستر را از دفتر موسيقي جدا كنند و به بنياد رودكي دهند كه اين مطابق با خواسته او نبود؛ اما از آنجا كه احتراز داشت كه اعتراضش، حالتي سياسي به خودش بگيرد؛ سكوت كرد و در اين باره چيزي نگفت. به قولِ خودش «بالاخره تاريخ درباره همه‌چيز قضاوت خواهد كرد.»
بعد از آن آهنگسازانِ بسياري تلاش كردند تا اركستر را دوباره راه‌اندازي كنند. در اين بين نام‌ِ مهمي چون «حسين عليزاده» هم به ميان آمد. اين آهنگساز با كمك تعدادي از چهره‌هاي موسيقايي، اركستري را بنيان نهادند كه در آن با كمك‌ بخش خصوصي، برنامه‌هاي فراواني در نظر گرفته شده بود. رهبري اركستر را هم به شخص جواني چون «برديا كيارس» سپردند. مدتي نيز قرار بود «فريدون شهبازيان» در دولت گذشته رهبري اركستر را برعهده داشته باشد كه اين اتفاق رخ نداد. انگار اركستري كه با نامِ «فخرالديني» گره خورده است، نمي‌تواند بي‌حضور او فعاليتي داشته باشد.
فخرالديني چه مي‌گويد؟
آهنگسازِ كهنه‌كار همچنان اهلِ حاشيه و جار و جنجال نيست. حتي حالا كه اركستر قبلي تعطيل شده است و «علي رهبري» سكانِ اركستر جديد را برعهده دارد، او در دو سالِ گذشته هم اميدواري بسياري براي احياي دوباره اركستر داشت؛ اما مي‌گويد كه از همان زماني كه براي نخستين بار در اين خصوص با او صحبت كردند، ‌به اين نكته اشاره كرده است كه تحت هر شرايطي رهبري اركستر را برعهده نمي‌گيرد: «گفتم در صورتي كه شرايط مالي نوازندگان و همچنين شرايط معنوي آنها خوب باشد؛ اين را برعهده خواهم گرفت. مي‌خواستم كار درست را انجام دهيم و اركستر بهانه‌اي براي اجراهاي مناسبتي نباشد. در واقع اركستر موسيقي ملي زماني كه براي موسيقي كشور مناسب باشد، كاركرد مناسبي خواهد داشت.»
با همه اينها حالا بعد از دو سال تلاش در اين خصوص نمي‌تواند دلگير نباشد؛ براي همين است كه در اين خصوص مي‌گويد: «من با ادغام اركستر سمفونيك و اركستر موسيقي ملي مخالف بودم. از همان ابتدا هم اين مساله را عنوان كردم و حالا هم با وجود آنكه صحبت‌هايي از حضورِ من در اين اركستر مي‌شود، هيچ‌گونه همكاري‌اي با آنها نخواهم كرد.» او در اين خصوص با «مهر» هم حرف زده است: «مدت‌ها پيش كه به من اعلام شد وظيفه رهبري و مديريت هنري اركستر ملي در دوره جديد را به عهده بگيرم، اصلا قرار نبود چنين شرايطي به وجود بيايد به همين جهت من بر اساس وعده‌هاي از قبل داده شده آمادگي خود را براي حضور در اركستر ملي اعلام كرده بودم. متاسفانه بعد از مدتي تمام حرف‌ها عوض شد و من نيز بر اساس شرايط جديدي كه به وجود آمد حاضر به همكاري نشدم و بايد بگويم در چنين شرايطي به هيچ عنوان تمايلي براي همكاري با دوستان ندارم و البته اميدوارم اين طرحي كه اساسا با آن مخالف هستم طرحي عاقبت بخير باشد و تبعات اين ادغام براي موسيقي اين سرزمين مفيد فايده باشد. طي اين مدت جلسه‌هاي زيادي برگزار كرديم و من نيز با منطقي كه براي خودم داشتم و تصور مي‌كنم با توجه به سابقه كاري من منطق درستي باشد به دوستان گفتم ايجاد و ادغام چنين فضايي به نفع اركسترها نيست. من حتي طرح ديگري داشتم كه متاسفانه مورد موافقت دوستان قرار نگرفت و مي‌توانم بگويم در اين فضا همه آنها من را تنها گذاشتند.»
او حالا مي‌گويد: «حرفي ندارم؛ ‌جز عاقبت به خيري براي عزيزان.» هر چند كه به نظر نمي‌رسد چندان براي اين اتفاق خوشبين باشد: «من نمي‌دانم تركيب جديد به چه شكلي خواهد بود، اما تاكيد مي‌كنم اركسترهاي تخصصي فضاي تخصصي خود را طلب مي‌كنند. اين موضوع را كسي مي‌گويد كه سابقه حضور در اركسترهاي متعدد با هنرمندان بزرگ موسيقي اين سرزمين را دارد و به نوعي بنيانگذار اركستر ملي ايران بعد از انقلاب است.‌اي كاش عزيزان در وزارت ارشاد كه تاكيد زيادي بر اجراهاي با كيفيت از موسيقي ملي داشتند اينچنين من را تنها نمي‌گذاشتند. متاسفانه دوستان به تمامي وعده‌هايي كه به من داده بودند عمل نكردند و وعده آقاي روحاني رييس‌جمهوري كشورمان كه در ديدار با هنرمندان تاكيد داشتند اركسترهاي ملي و سمفونيك تهران به صورت مجزا و مستقل كار خود را آغاز كنند، عملي نشد و ماجرا شكل ديگري به خود گرفته است. به هر حال در اين چند روز دوستان زيادي تماس گرفتند و مي‌خواستند پاسخگوي فضاي ايجاد شده باشم اما به اعتقاد من آقاي مرادخاني، معاون هنري بايد به اين شبهات و موارد پاسخ بدهند. اگر بخواهم صادقانه جواب بدهم بايد بگويم من واقعا نمي‌دانم در پس پرده چيست كه به يكباره چنين تصميمي اتخاذ مي‌شود.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون