شركتهاي آمازون، فيسبوك و آلفابت (شركت پشتيبان گوگل) در دهه گذشته رشدي سريعتر از رشد اقتصادي داشتهاند. براي همين است كه هر سختي و هر واكنش تندي، چه از جانب رسانهها و چه از جانب مجلس نمايندگان، نسبت به كمپانيهاي بزرگ فناوري، در معادلات مالي آنها رنگ ميبازد. اين شركتها به ظاهر تحت فشار هستند اما در واقع سودهاي ميليارد دلاري را در كارنامه مالي خود دارند و منطقا انتظار ميرود كه به راه خود ادامه دهند.
غولهاي تكنولوژي سالها و شايد در بعضي موارد دهههاست كه استارتآپها را در نظر نگرفتهاند. آنها بزرگترين كمپانيهاي جهان هستند و خود را ملزم به چنين كاري نميدانند. اما اين معيارها براي سنجش آنها كافي نيست.
آنها از ادغام شركتهاي گوناگون تشكيل يافتهاند كه قدرتشان حتي وسيعتر از تعداد سرسامآور كاربران اعلام شده است.
آنها قدرتهاي انبساطي هستند كه با در نظر گرفتن موقعيت جغرافيايي و روحيه اكتشافي افراد اقدام به جذب مشتريان صدها ميليوني كردهاند. آنها به ابرقدرتهايي تبديل شدهاند كه ضرورت رشدشان با نياز به حفظ كاربران و استثمار آنها تعويض شده است. رسيدن به رقم يك ميليارد كاربر يك موفقيت محسوب ميشود اما حفظ آن و ادامه سرسپردگي كاربران به قدرت، براي آنان حكمراني محسوب ميشود.
گوگل بيشتر از يك موتور جستوجوگر است؛ آمازون بسيار بيشتر از يك سايت ساده تجارت الكترونيك است و همه اينها به تنهايي موضوع رقابت را پيچيده ميكنند. حالا ديگر دستيابي به ائتلاف گسترده و سرويسدهي عظيم فيسبوك براي هر تازهكاري تقريبا يك اتفاق غيرممكن است؛ بهترين كاري كه يك رقيب ميتواند انجام دهد تخصيص بخشي از دلارهاي تبليغاتي براي خود است. از مارك زوكربرگ در جلسات پاسخگويي در كميته مجلس سنا سوال ميشود كه بزرگترين كمپاني رقيب براي او كيست.
او به جاي نام بردن از گوگل، اپل، آمازون و مايكروسافت ميگويد: «ما با ساير سيستمهاي عامل به اشكال مختلف همپوشاني داريم» او به گونهاي پاسخ ميدهد كه گويي نحوه سوال كردن اشتباه بوده است و ديگر بحث رقابت با سايتهاي رقيب براي او مطرح نيست و حالا ديگر در ميدان بازي سيستمعاملها بازي ميكند. پيتر تيل عضو هياتمديره فيسبوك ميگويد: «رقابت در حوزهاي كه فقط سايتها هستند به بازندگان تعلق دارد». كسي به اين حرفها توجه نميكند اما اين «همپوشاني» كه زوكربرگ از آن حرف ميزند زماني روي ميدهد كه صاحبان قدرت بخواهند يك فضاي مشترك با جمعيت مشترك را در شرايط نرمال تسخير كنند.
غولهاي فناوري در روند تبديل شدن به ابرقدرتها، بدون آنكه ديده شوند، رشد چند بعدي در هم تنيدهاي يافتهاند كه به سختي ميتوان آنها را دريافت. آنها همچنين با يكديگر نظم جهاني جديدي را طراحي كردهاند كه گريزي از آن نيست. در سال 2019، لازمه استفاده از اينترنت براي هر كاربري با اين شرط امكانپذير است كه بخش عمدهاي از اطلاعات خصوصي خود را در فيسبوك، گوگل، واتسآپ و... به اشتراك بگذارد. براي شروع يك شركت اينترنتي بايد مطيع قواعد باشد. اما كمي بعد از پا گرفتن، ما همه سوژههايي هستيم روي سيارهاي كه آن را بهطور كامل مستعمره خود كرده و به ميل خود تغيير ميدهند.
اكنون اينترنت يعني همان موبايل و چيزي كه تقريبا همه جا در دسترس است و توانسته موارد استفاده كاربر از خدمات را بهطور وسيعي گسترش دهد. رشد تلفنهاي موبايل و مركزيت يافتن «اپاستورها»، ادغام شبكههاي مصرفي حول واسطههاي بزرگتر، همه به شكلگيري حكومت اينترنتي به سبك تجاري كمك ميكنند. آنچه از اين ميان ظهور ميكند چهره زشت اقتصاد جهاني است كه قدرت اقتصادي را در اختيار تعداد انگشتشماري از كمپانيهاي بزرگ قرار
داده است.
اپليكيشن اجتماعي «تيك تاك» متعلق به چين نيز در اين بازي رقابت ظهور ميكند و از طريق يك كمپين تبليغاتي موفق ميشود بسياري از كاربران غربي را جذب خود كند و تنها در يك سال صدها ميليون دلار درآمد داشته باشد.
ابرقدرتهاي فناوري امريكا با كاهش ثبتنام كاربر جديد مواجه شدهاند. اما آنچه بيشتر موجب نگراني آنها شده شكست پروژه كسب بازارهاي بينالمللي جديد است، بهويژه چين و كشورهايي كه فناوري چين آنها را در اختيار گرفته است.
اين نگراني در طول ده سال اخير موجب يك بازبيني مهم در دورنماي اين كمپانيها شده است، زماني كه آنها با خوشحالي ميتوانستند پيشبيني «يك ميليارد كاربر آتي» را داشته باشند و تنها دغدغه آنها منابع مهندسي و زمان بود. اما حالا آنها ديگر نميتوانند پيشبيني رشد دايم داشته باشند، خطر تضادهاي علني در آينده بين اين كمپانيها افزايش يافته است. براي مثال، اپل و آمازون شايد بخواهند جريان موسيقي اينترنتي را تحت كنترل خود درآورند، ولي آنها نيازي به نابود كردن «اسپاتي فاي» ندارند. اپل سالها است كه درآمد سرشاري از فروش گوشي تلفن كسب ميكند و خط اصلي تجارت آمازون به طرز غولآسايي رشد كرده است و هميشه بازارهاي بيشتري براي بسط و توسعه وجود داشته است. چه اتفاقي ميافتد كه ناگهان بعد از چند سال رشد آهسته، تجارت ديگري مانند جريان موسيقي بايد پولساز شود؟
تضادهاي بيشتري نيز محتمل است. شايد عقلاني به نظر نرسد ولي غيرممكن هم نخواهد بود اگر آمازون خدمات «هاستينگ» يا ميزباني خود را به سيستمي مجهز كند تا در صورتي كه شركتهايي را كه با او كار ميكنند رقيب تشخيص داد، آن خدمات را قطع كند يا خدماتي را ارايه دهد كه با خود او همپوشاني دارند. گوگل و فيسبوك ميتوانند مانند هر شركت تبليغاتي تصميم بگيرند با چه كسي كار كنند. چه اتفاقي ميافتد اگر آنها از شبكه اجتماعي متعلق به چين آگهي نپذيرند؟ يا حتي ممكن است از جانب دولت امريكا به آنها گفته شود كه چنين كنند؟
ما به عنوان كاربر – به عنوان انسان – حتي بخشي از اين گفتوگوها نيستيم. حق انتخاب ما به عنوان كاربر هر بار كمرنگتر ميشود وقتي در مبارزه قدرت بين كمپانيها يك نفر برنده ميشود و ما جايي براي انتخاب نداريم. ما اين امپراتورها را فقط در زمان رشدشان شناختهايم. چه پيش خواهد آمد اگر آنها براي فتوحات بيشتر با فقدان سرزمين و مردم مواجه شوند تا آنها را فتح كنند و از آن خود بدانند؟ آنها چگونه حكمراني كنند و چگونه مبارزه كنند؟
منبع: نيويوركتايمز