دولت از مشكلات كشور درك درستي ندارد. همچنين درك درستي از خواستههاي مردم و نياز جامعه ندارد. در چنين شرايطي شاهد مجلسي هستيم كه همراه دولت است.
شعار دولت، تدبير بود اما در تاريخ انقلاب، بيتدبيرتر، ناكارآمدتر و نااميدتر از دولت فعلي نداشتهايم. مجلس هم از عهده نظارت دقيق برنيامده است.
عذرخواهي دولت و مجلس از مردم ضروري است.
ما گرفتار دولتي پير و خسته هستيم كه از جهات مختلف دچار فلج مغزي است.
آينده كشور درخشان است.
اميد داريم به لطف الهي و كمك مردم، موفق شويم و كشور را از دست آقاي روحاني و دوستان ايشان كه اوضاع نابسامان كنوني را ايجاد كردند، خارج كنيم و كشور را دوباره بسازيم.
سه عنصري كه كشور از آن رنج ميبرد؛ خودباختگي برخي مسوولان، كارشناسي نبودن بسياري از امور و شايستهسالاري و همچنين عدم درك درد مردم است.
بگذاريم مردم زندگي كنند و انگشت در چشم آنها نكنيم. آنچه از دشمن ميكشيم كافي است، مسوولان به آن نيفزايند.
خدا را شكر كه دولت فهميد كه مردم درد دارند. اما اينكه ميگويند مردم را نااميد نكنيم، بايد گفت مردم را شما نااميد كرديد.
كشور نيازمند ايجاد جنبشي براي تغيير است. اين جنبش، از درون صندوقها و با اراده مردم رقم ميخورد.
مجلس فعلي اگر همت كند بايد در طرح بنزيني دولت تغيير ايجاد كرده و اين سرمايه خدادادي را عادلانه تقسيم كند.
دولت، خودباوري براساس ايمان را به خودباختگي تبديل كرد، بهنحوي كه نهتنها نميتواند از ظرفيتها استفاده كند، بلكه دولت خود، بخشي از چرخه معيوبي است كه بر مشكلات ميافزايد.
دولت براي مديريت مصرف سوخت، پنج دليل داشت كه طرح اجرا شده با روح آن پنج دليل در تضاد است.
اميدواريم مسيري را برويم كه درنهايت، ناكجاآبادي كه دولت روحاني و مجلس همراه او، طي ميكنند را به سمت تحولي بزرگ و اصلاح عمومي و خير و صلاح سوق دهيم.
با دولتي بيحس و بيدرد مواجه هستيم كه در پرتو اشرافيگري، خبري از مشكلات ندارد. ما با بيشفافيتي مشكل داريم. ما با دروغ مشكل داريم. دولت با كساني كه بخواهند به مردم راست بگويند برخورد ميكند.
اينكه گفته شود آنچه اجرا شد، عينا همان چيزي است كه مدنظر رهبر انقلاب بود، هرگز درست نيست و اين ناجوانمردي است. متاسفانه برخي در دولت و مجلس، براي پوشاندن بيكفايتي خود، پشت سر رهبري پنهان ميشوند.
رهاورد دقيقي از ميزان خسارتها وجود ندارد و آنچه در اين باره گفته ميشود، گمانهزني است. دولت بايد ميزان خسارتها را شفاف كرده و محل جبران اين خسارتها را اعلام كند و درنهايت محصول تصميم خود را درباره جبران خسارات به نفع مردم قرار دهد تا اعتماد عمومي برگردد.
صندوق بازنشستگي نفت حيات خلوت دولت است. دولت چهارده و نيم درصد از اين صندوق را به خودش اختصاص داده، شخص زنگنه هم پاسخگو نيست. همين حيات خلوتهاست كه اصلاح امور را كند كرده است. برخي نمايندگان مجلس، فرزندان خود را به شركتهاي نفتي وارد ميكنند تا بر سفره مردم بنشينند.