• ۱۴۰۳ شنبه ۸ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4532 -
  • ۱۳۹۸ سه شنبه ۱۹ آذر

قيام جنگل، پيوند آرمان و تراژدي

رضا مختاري‌اصفهاني

مشروطه در زير تيغ هرج و مرج و دخالت بيگانگان ناكام مانده بود. از همان دوره مجلس اول، روسيه و بريتانيا با امضاي قرارداد 1907 در تقسيم ايران تيري جانكاه بر جان جنبشي زدند كه استقلال و آزادي ايران از بيگانه و استبداد را مي‎طلبيد. به مرور از اين تيرها چندان بر تن مشروطه نشست كه اميدواران به آن را يكسره مايوس كرد. يونس استادسرايي معروف به ميرزاكوچك‎خان جنگلي يكي از مايوس‌ها بود. اما او منفعل نشد. گيلان، زادگاهش، نسبت به ديگر نقاط ايران در وضعيت بدتري به سر مي‎برد. حاكم گيلان نه كارگزار دولت ايران كه عامل روس‎ها بود. تمامي ميراث مشروطه توسط روس‎ها و دست‎نشاندگان‌شان به تاراج رفته بود. استبداد تزاري در گيلان چهره خشن خود را به نمايش گذاشته بود. بي‎جهت نبود وقتي ميرزا با عده اندكي براي مقابله با اشغالگران روس در اول شهريور 1294 لباس رزم بر تن كرد، با اقبال مردمي مواجه شد. اين اقدام اما از سوي كنسولگري روسيه در رشت با عنوان حركت «اشرار» به دولت ايران گزارش شد. جالب اينكه نه ماموران دولتي عليه ميرزا و يارانش اقدام مي‎كردند و نه ميرزا عليه آنها. آنچه در حركت جنگل مهم است، بسنده ‎نكردن آنها به فعاليت نظامي بود. جنگلي‎ها در پي ايجاد نمونه دولت مقتدري در گيلان بودند كه در سراسر ايران به يك آرزو تبديل شده بود. تشكيلات «هيات اتحاد اسلام» كه وجه سياسي جنگل را نمايندگي مي‎كرد، در بيان اهداف خود در روزنامه جنگل نوشت: «ما قبل از هر چيز طرفدار استقلال مملكت ايرانيم به تمام معني كلمه، يعني بدون اندك مداخله هيچ دولت اجنبي. اصلاحات اساسي مملكت در رفع فساد تشكيلات دولتي كه هر چه بر سر ايران آمده، از فساد تشكيلات است.» فساد و ناكارآمدي به درجه‎اي رسيده بود كه در تهران هم سيدحسن مدرس در پي ايجاد دولت مقتدري براي پايان ‎دادن به وضع موجود بود. ميرزا برخلاف مدرس كه چشم اميد به حسن وثوق‎الدوله دوخته بود، خودش دست به كار شد. تشكيلات هيات اتحاد اسلام در حوزه اصلاحات سياسي، اداري، مالي و امنيتي اقدامات مهمي انجام داد. جمع‎آوري ماليات، اصلاح بودجه، سامان امور قضايي، توسعه آموزش و تاسيس مدارس جديد از جمله اقدامات جنگلي‎ها در مدت كوتاه سيطره بر گيلان بود. روزنامه‎هاي مركز از جمله رعد امروز، ايران و ستاره ايران از اقدامات رفاهي و اصلاحي در گيلان گزارش‎هاي متعدد مي‎نوشتند. محمدعلي فروغي هم كه به همراه هيات نمايندگي اعزامي ايران به كنفرانس پاريس از گيلان گذر كرد، از تفاوت چشمگير اين خطه با ساير نقاط ايران نوشت. چنين وضعيتي موجب شد رجال تهران در حمايت يا مخالفت با جنگلي‎ها اختلاف پيدا كنند. روي كار آمدن وثوق‎الدوله كه داعيه دولت مقتدر داشت، اين اختلافات را تشديد كرد. نهايت، كار جنگلي‎ها و تهران به مقابله كشيد. سردار معظم خراساني حاكم اعزامي وثوق بود. او در سركوب جنگلي‎ها خشونت را به حد اعلا رساند. سردار معظم در بيانيه‎اي نوشت: «اين نكته را بايد مسلم دانست كه دولت اگر لازم باشد، گيلان را مبدل به توده خاكستر خواهد كرد، ولي به جنگلي نخواهد داد.» هر چند حاكم جديد گيلان با سركوب موفق شد براي مدتي حركت جنگل را به محاق ببرد، اما خاطره خوش حكومت جنگل و ناكامي دولت مركزي موجب شد ميرزا بار ديگر همچون ققنوسي از خاكستر برخيزد. دوره دوم حركت جنگل با جمهوري شورايي گيلان گره خورد و قضاوت‎هاي اختلاف‎برانگيز درباره اين دوره تنها منحصر به دولتي‎ها نماند. برخي چون سيدحسن مدرس بر اين باور بودند كه ميرزا در اين برهه برخي حدود مانند تماميت ارضي ايران را رعايت نكرده است. چه به اعتقاد او، ايران در قبال شوروي و بريتانيا بايد توازن را رعايت كرده و متمايل به هيچ‎ كدام نشود. جنگل هم مانند مشروطه با آرزو و آرمان شروع شد و با تراژدي خاتمه يافت.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون