نگاهي به زندگي سيمين دانشور به مناسبت سالروز تولد و ازدواجش با جلال آلاحمد
اسباب بزرگي
محمد حسين دانايي
تكيه بر جاي بزرگان نتوان زد به گزاف
مگر اسباب بزرگي، همه آماده كني
(حافظ)
آدمهاي مشهور در اتاقهاي شيشهاي بسر ميبرند و به همين علت بايد مسوولانهتر از افراد عادي زندگي كنند، يعني بايد هم هواي خودشان را داشته باشند و هم هواي مردم را. اين نخستين لازمه بزرگي و مشهوربودن است، مابهازاي شهرت و محبوبيتي كه از آن برخوردارند.
دومين لازمه بزرگي و شهرت داشتن لياقت است براي الگوشدن، چون افراد مشهور اصطلاحا به سرمايههاي نمادين و شخصيتهاي مرجع در جامعه تبديل ميشوند و خواهي نخواهي مورد تقليد ديگران قرار ميگيرند.
يكي از اينگونه افراد كه مسوولانه زندگي كرد و هواي همهچيز را هم داشت بانو سيمين دانشور بود؛ «بانوي ادبيات داستاني ايران»، بانويي كه ارديبهشت ماه بهترين زمان است براي يادكردن از او چون در اين ماه (ارديبهشت 1300) به دنيا آمد و در همين ماه (ارديبهشت 1329) هم با جلال آلاحمد كه به تعبيرخودش، جلال زندگياش بود1، ازدواج كرد.
كساني كه با روحيات و روابط زندهيادان سيمين دانشور و جلال آل احمد آشنايي دارند، معتقدند كه اين ازدواج كه مطابق معيارهاي عرفي رايج روز، امري غيرمعمول به شمار ميرفت، نقطه عطف مهمي در زندگي اين دو شخصيت فرهنگي بود و پيامدهاي زيادي داشت، هم از لحاظ تربيت و تعالي خود آنان و افزايش كيفيت زندگيشان و هم از لحاظ رونق و شادابي بخشيدن به بوستان هنر و ادب فارسي.
سرگذشت زناشويي اين زوج ادبي، خاصيت ديگري هم داشت كه دومين لازمه مشهوربودن است، يعني خاصيت الگوشدن براي پسران و دختران جواني كه به سن ازدواج رسيدهاند و درصدد تشكيل يك زندگي خانوادگي خوب و پربارند ولي راه شروع كردن و ادامه دادنش را نميدانند. خوشبختانه هر دو طرف الگوي مورد بحث در اين يادداشت هم اهليت لازم را داشتهاند و با درك اينگونه ضرورتها و الزامات، تجارب زندگي مشترك خودشان را به شكلهاي مختلف و با مهارت و دقتي كه شايسته يك كار حرفهاي است، هم در قالب قصههايشان منعكس كردهاند و هم در ضمن خاطرات شخصي و نامههايشان.
لازم به يادآوري است كه ازدواج جلال آل احمد با سيمين دانشور كه با عشقي پرشور آغاز شد، در ابتدا مورد استقبال چنداني قرار نگرفت. مهمترين علت اين عدم استقبال هم وجود شكافها و تفاوتهاي بزرگ بين خاستگاههاي اجتماعي و طبقاتي خانوادههاي دو طرف و همچنين تفاوتهاي قابل توجه در روحيات و ذوقيات و خلقيات طرفين بود.
نگاه خونسردانه و بعضا بدبينانه اعضاي خانواده به اين ازدواج و ناباوري دوستان نسبت به آينده آن نيز بيانگر شدت خطري بود كه اين نهال نوپا را تهديد ميكرد، اما همين نهال كوچك كه در آغاز ترد و شكننده به نظر ميرسيد، به زودي تغيير وضعيت داد و كمكم به سوي ثبات و پايداري پيش رفت و رفت و رفت تا جايي كه عملا به يك تجربه موفق و يك الگوي قابل اقتباس تبديل شد.
بررسي سير تحولات در زندگي و زمانه اين دو نويسنده صاحبنام نشان ميدهد كه آنان طي 19 سال فرصتي كه براي گذراندن يك زندگي مشترك داشتند، به گونهاي رفتار كردند كه گوياترين ترجمانش تعبير «هوشمندي مدام» است، يعني تركيبي بهينه و رشديابنده و پايدار از فرآيند عقلايي كردن احساسات و عواطف، منطقي كردن برداشتها و رفتارها، مهاركردن خودخواهيها، تكيه بر تفاهم و همدلي و افزايش مشتركات. آنان با اتخاذ اينگونه تدابير، توانستند فضايي را براي همديگر به وجود آورند كه موجب شكوفايي استعدادها و همافزايي شايستگيهايشان شود، به نحوي كه هم استقلال فردي خويش را حفظ كنند و هم به سبك و سياق و سليقه خاص خودشان به خلق آثار هنري خويش بپردازند و هم به مثابه يك سرمايه نمادين مورد احترام و تحسين جامعه قرار گيرند. به همين علت است كه در حال حاضر، خود سبك زندگي و چگونگي تعامل آنان با يكديگر نيز- چه به عنوان يك سوژه مطالعاتي و چه به عنوان يك الگوي عملياتي- مورد توجه قرار گرفته است.
نامههاي مبادله شده بين اين دو دلداده فرهيخته هم كه چندي پيش با احساس مسووليت اجتماعي قابل تقدير بانو سيمين دانشور اجازه انتشار يافت، آكنده از اطلاعاتي در اين زمينه است و نشان ميدهد كه آنان چه خوشيهايي داشتهاند و چه ناخوشيهايي و زندگي مشتركشان در معرض چه مخاطراتي قرار گرفته و چگونه بحرانها را مديريت كردهاند.
اگر امكان چاپ خاطرات جلال آل احمد هم فراهم شود، آن وقت نور علي نور خواهد شد.
1- تقديم نامچه چاپ دوم «سووشون»،
انتشارات خوارزمي، خرداد 1349