• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۲۹ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4535 -
  • ۱۳۹۸ شنبه ۲۳ آذر

در دومين نشست شهر و رمان مطرح شد

كلانشهرها مطب روانشناسي در رمان‌هاي شهري

دومين نشست از سلسله نشست‌هاي رمان و شهر در حالي برگزار شد كه پرسش و پاسخ‌هاي پاياني آن جذاب‌تر از سخنراني‌ها شد. بررسي داستان‌هايي كه درون خانه به وقوع مي‌پيوندند و داستان‌هايي كه درون شهر و مولفه‌هاي شهري سپري مي‌شوند تا ادبيات شهري را شكل دهند بحث را به نقش خانواده و نهاد قدرت در پديدآمدن رمان‌هايي با محوريت شهر سوق داد. شايد بحث در دومين نشست بتواند بيشتر از هر زمان ديگري هدف طراحان برگزاري اين نشست‌ها را تامين و موضوع گسست‌هاي اجتماعي را برجسته كند. در نشست نخست كه 14 آبان امسال برگزار شد، دست‌اندركاران برپايي اين نشست‌ها اين پرسش را پيش روي مخاطبان قرار دادند كه «آيا رويايي درباره شهرهاي‌مان داريم؟» پرسشي برخاسته از مجموعه پيمايش‌هاي ملي در سطح كشور است كه جامعه‌شناسان آن را انجام داده‌اند. بر همين اساس و نتايج پيمايش‌هاي ملي كه بر وقوع نوعي «گسيختگي اجتماعي» تاكيد داشته است، بهانه‌اي شده تا پس از مدتي تامل اينك انجمن داستان‌نويسان استان تهران با همكاري اداره كل مطالعات اجتماعي و فرهنگي شهرداري تهران سلسله نشست‌هاي «رمان و شهر» را برگزار كرده و در آن به بررسي ادبيات و شهر بپردازند. در دومين نشست «نويد پورمحمدرضا» درباره «ردپاها و زمزمه‌هاي شهر در ادبيات داستاني ايران پيش از دوم خرداد 76» سخنراني كرد. «سينا دادخواه» در سخنراني خود به «سبك زندگي و سياست؛ بازخواني شهر در چند رمان ديده شده» پرداخت و «پويا رفويي» نيز درباره «وجه پديداري شهري» سخن گفت. «نويد پورمحمدرضا» با تكيه بر دو داستان «هوشنگ گلشيري» كه پيش از دوم خرداد 76 منتشر شده است بحث خود را طرح كرد و در آن بر مفاهيمي چون «شهرهاي خيالي»، «شهر گذشته‌ها»، «شهر نوستالژي» و «شهر خاطره» تاكيد كرد. «سينا دادخواه» سخنران دوم دومين نشست از سلسله نشست‌هاي شهر و رمان با تكيه بر رمان‌هايي چون «نگران نباش»، «احتمالا گم شد»، «شب ممكن»، «كافه پيانو» و «يوسف‌آباد» ضمن آنكه به نويسنده اولي بودن آثار اشاره كرد و اينكه همه آنها از راوي اول شخص بهره مي‌برند، توضيح داد: وجه ذهني در اين رمان‌ها به نفع عيني مهار مي‌شود. او در بخشي از سخنان خود توضيح داد: در اين رمان‌ها شهر پناهگاه كوچك و لايت است ولي نه با آغوش گشوده و نه با گارد بسته ميزبان رويدادهاست. برخلاف رمان‌هاي پيش از دهه هشتاد خيابان وجه فانتزيك و باورپذير به خود مي‌گيرد، نوستالژيك نيست. دادخواه در بخش ديگري از سخنراني‌اش به خودمحور و خودبيانگر بودن اين رمان‌ها اشاره كرد و افزود: مايه اتوبيوگرافيك نسبت به فيكشنال داستان‌ها بيشتر است و زبان گفتاري و محاوره‌اي در آنها حاكم و سرشار از ژست‌هاي كلامي است. نويسنده كتاب يوسف‌آباد با اين پرسش كه شهر چگونه خودش را در اين رمان‌ها بيان مي‌كند، گفت: خصلت‌هاي كلانشهر به گونه‌اي طرح مي‌شود كه انگار مطب روانشناس براي خودشناسي راوي است. او همچنين به فضاي سياسي حاكم در ميانه دهه هشتاد اشاره كرد و توضيح داد: در كتاب‌هاي مورد نظر كه در نيمه دهه هشتاد به بعد منتشر شده‌اند، سبك زندگي مساله است و طبقه متوسط گفتمان خودش را پيش مي‌برد كه در آن روزگار مغلوب گفتمان هاله نوري، مهرورزي و نظاير آن شده بود. در اين كتاب‌ها شهر موضوعيت ندارد و بيشتر من‌نويسي است. دادخواه همچنين گفت: به نظر من رمان‌هايي كه در دهه هشتاد بعضي‌هاي‌شان بسيار خوانده شده‌اند مانند «پاييز فصل آخر سال است» نسيم مرعشي يا رمان «ناتمامي» زهرا عبدي است كه كاملا سعي دارند در شهر برخورد ويژه خود را داشته باشند. اين رمان‌ها فرق كردن داستان‌هاي‌شان فرق كرده، عنصر كنايي در آنها كمرنگ‌تر شده است، روايت‌ها سرراست‌تر هستند، روايت‌ها ميل و گرايش بيشتر به راوي سوم شخص پيدا كرده‌اند. از وجه صميميت دارند به نفع صناعت كم مي‌كنند، بازيگوشي جاي خود را به صراحت مي‌دهد يعني سعي مي‌كند دقيق‌تر صحبت كنند و تجربه‌هاي عيني اجتماعي يعني يافتن ابعاد جنگ‌ ردپاي انقلاب يا ردپاي دوم خرداد، سياست و تاريخ كاري به توفيق يا عدم توفيق اين رمان‌ها ندارم. زماني كه عناصر اين رمان‌ها را با يكديگر مي‌خوانيم و با يكديگر مقايسه مي‌كنيم، تعداد شخصيت‌ها و تعداد پلات‌ها افزايش پيدا كرده است در حقيقت از يك فضاي سبك‌بار و شخصي امروزي كه در موج قبلي داستان‌هاي ديده شده مورد استقبال مخاطب قرار گرفته بود و كاري به نيت نويسنده ندارم كه به يك فضاي حاد و غير شخصي اجتماعي و تاريخي در رمان‌هاي موج دوم نيمه دوم دهه هشتاد تبديل مي‌شوند، انگار در اين رمان‌ها سبك زندگي جاي خود را به يك جور فكر كردن به سياست يا فهم قدرت مي‌خواهد بدهد.در ادامه اين نشست «پويا رفويي» سخنراني خود با موضوع «وجه پديداري شهري» را در پيش گرفت و در بخشي از آن گفت: «اگر ما به آثار ادبي ايران تا دوره برآمدن هيستري ادبيات شهري نگاه كنيم همان‌طور كه تحقيقات آكادميك هم در اين مساله انجام شده تصوير شهر محيط بدبينانه‌اي است، خصوصا در حوزه سينما كه اين تحقيقات كامل‌تر اين مساله را به خوبي نشان مي‌دهند كه شهر محيط گزند و آسيب است، شهر جايي است كه انسان‌ها صفات خود را از دست مي‌دهند و در معرض آسيب قرار مي‌گيرند، محلي است كه جاي بروز رذايل اخلاقي است و الي آخر. آن بخشي از شهر كه اتفاقا جاي امني است در ادبيات قبل از هيستري مانند محله يا راسته و نمونه‌هاي مشابه‌اش است. اين هيستري به ادبيات شهري با يك مجموعه‌اي از تكنيك‌هاي ديگري كه ما تجربه كرده‌ايم و تجربه مي‌كنيم گره خورده است ما با جهش پديداري مفهوم شهر روبه‌رو شده‌ايم. او در ادامه اين بحث افزود: «در دهه دوم انقلاب گرايش به زيست سياست در دستور كار قرار مي‌گيرد و ديگر حكومت حداكثري مدنظر نيست، مفهوم مصلحت، كوچك‌سازي و نزديك شدن به طبيعت اجتماعي مدنظر قرار مي‌گيرد و مديريتي بهتر و آرمان تازه‌اي كه جاي تحقق ايده‌هاي قبلي را مي‌گيرد، تحت عنوان گسست هستي‌شناختي از آن مي‌توان ياد كرد. مهم‌ترين رويدادها با توجه به تجربه انقلاب يك دهه قبلش تبديل مكان‌هاي وحشت به مكان‌هاي زيبايي است، فرهنگسراي بهمن، خانه هنرمندان و تبديل كردن زندان‌ها به موزه كه اين تكنيك جديد نبود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون