سياستمداران با ورود به اينستاگرام جهان سياست را چگونه تغيير ميدهند
مبارزه از طريق كاپوچينو و در حين جرمگيري دندان
نويسنده: فيليكس سيمون
مترجم: كوثر سليماني
«هيچ دستورالعمل پنهاني وجود ندارد تنها كافيست در انجام كارها بيبديل باشيد».
اين جمله را زن جواني كه در آشپزخانه در حال آماده كردن كاپوچينو است ميگويد و همزمان نيمنگاهي هم به گوشياش مياندازد. صداي موزيكي ملايم در پسزمينه به گوش ميرسد. سرخوشانه در آشپزخانه راه ميرود و همزمان سيلي از ايموجيها و كامنتها روي صفحه نمايش كامپيوترش نمايان ميشوند. 9 نوامبر 2018 است. زن جوان يك «اينفلوئنسر» معمولي نيست. او الكساندريا اوكاسيو كورتز 30 ساله است كه سه روز پيش موفق به پيروزي در كنگره دموكراتهاي منطقه 14 نيويورك شده است. حالا او بسيار آرام به سوالات طرفدارانش در اينستاگرام و درباره سياست پاسخ ميدهد؛ آنقدرخونسرد كه انگار در همان آشپزخانه در حال آماده كردن كاپوچينويي ديگر است. او پيروزي خود را نه تنها مرهون تبليغات جنجالبرانگيز انتخاباتي، بلكه تاثير مستقيمي از نحوه برقراري ارتباط با هواداران و رايدهندگانش ميداند. در واقع اگر دونالد ترامپ را اولين سياستمدار واقعي توييتر بدانيم، بيشك كورتز اولين سياستمدار واقعي اينستاگرام است.
سياست جايگاه خود را با فرمتهاي جديد از صميميت و حريم شخصي پيدا كرده است. حالا درست است كه اتفاق پيامدهاي خود را در آينده براي سياستمداران و ارتباط آنها با مردم دارد اما اين اتفاق رخ داده است. درست همانگونه كه اريك بوسي، پروفسور و استاد ارتباطات سياسي دانشگاه تگزاس اين واقعيت را تاييد ميكند و ميگويد: «سياستمداران به صورت فزايندهاي در حال آگاهي از اين موضوع هستند كه رايدهندگان مايل نيستند براي يافتن اطلاعات آنها و سياستهايشان وقت صرف كنند بنابراين اين خود سياستمدارانند كه در تلاشند در اين شبكههاي اجتماعي حداقل به طلايهداران اين عرصه نزديك شوند».
در حال حاضر اين گرايش در ايالات متحده به خوبي قابل مشاهده است. پيش از انتخابات رياستجمهوري 2020 خيلي از كانديداها اميدوارند كه نظرات زيادي به ويژه در ميان جوانان به خود جلب كنند. در رقابت نامزدي دموكراتها ميتوانيم اليزابت وارن جوان را ببينيم كه هنگام آماده كردن غذا در آشپزخانه خانه شخصياش همزمان با هوادارانش در حال استدلال يك سري مطالب است. در مثالي ديگر بتو اوروك چندي پيش در حين جرمگيري دندانهايش در مطب دندانپزشكي، استوريهاي پياپي را از خود منتشر و خبر از كانديدا شدنش در انتخابات 2020 داد.
صميميت يا حداقل تصور آن غالبا كليد موفقيت در اينستاگرام است. اين پلتفرم بستري عالي فراهم ميكند تا سياستمداران خود را به عنوان يك شخص عادي به نمايش بگذارند و زندگي شخصي آنها ميتواند تا حد زيادي به عنوان غذا توسط مغز مخاطبان مصرف شود. ميتوانند با طرفداران خود در تعامل باشند؛ گويي رفيق شفيق يكديگرند، شخصيترين لحظهها را باهم به اشتراك گذاشته و مورد بحث قرار ميدهند. مخاطبين به راحتي ميتوانند پشت صحنهها را هم ببينند يا حداقل آنها را به اين باور ميرسانند كه از پشت پردهها باخبرند. اين صميميت استراتژيك، همانگونه كه آليس آفترين پژوهشگر رسانه، استدلال ميكند روشي است كه غالبا توسط تاثيرگذاران دنياي مجازي به كار برده ميشود.
بيشك براي رسيدن به بهترينها و افزايش محبوبيت خود خيلي جاي تعجب ندارد كه سياستمداران هم اخيرا راه و روشهاي كار كردن و خودي نشان دادن را در اين شبكههاي اجتماعي تجربه كنند. همان چيزي كه براي كورتز كسي كه شيوههاي اينستاگرام را انتخاب كرده، بسيار آشنا و براي بسياري از سياستمداران تا حد زيادي غير طبيعي است. درست زماني كه مابقي همكاران كورتز ترجيح ميدهند عكسهاي حرفهاي گرفته شده توسط خبرنگاران را پست كنند او تمايل دارد كار را شخصا در دست بگيرد و عكسهاي سلفي از خود كه توسط تلفن همراه شخصياش گرفته شده منتشر كند. بيپرده و اغلب صريح سبك و سياق زندگي روزمره خود را در كنگره به تصوير ميكشد و اين حس را به مخاطب القا ميكند كه شبيه يك تازهوارد در واشنگتن در حال سر كردن زندگي است. هوادارانش اين حس را دارند كه به ديدن زندگياش و تعامل با وي دعوت شدهاند. او انگار مكان مورد علاقه و هواداران وفادار خود را پيدا كرده و حالا ديگر چه فرقي ميكند اگر پخشهاي زنده تلويزيوني را هم دور بزند.
اينكه آيا همه اينها واقعي و معتبر هستند ميتواند به عنوان يك سوال مهم مطرح باشد. چيزي كه از آن مطمئن هستيم اين نكته است كه در نهايت اين كورتز است كه قوانين اين تعاملات گاه فرااجتماعي خود با طرفدارانش را تعيين ميكند. البته كه يك روند آزاد گپ و گفت در اين مورد، توهمي بيش نيست؛ او شخصا تصميم ميگيرد چه كسي را ناديده بگيرد يا اينكه پاسخ چه كسي را بدهد و در نهايت چه مدت و تا كجا گفتوگوهاي زنده را ادامه دهد.
در اصل، محبوبيت روزافزون اينستاگرام در بين سياستمداران يك قدم ديگر در مسير تغيير و تبديل ارتباطات سياسي از ميزهاي مذاكره به سمت گوشيهاي هوشمند است. سياستمداراني كه بر چنين تحولاتي احاطه دارند نسبت به مخالفان اين دست از تكنولوژيها برتري محسوسي دارند. پاسخ دادن به اين سوال كه آيا اين تغيير براي دموكراسي سودمند است يا خير، در حال حاضر بسيار دشوار است. چون تعاملات دگرگون ميشوند و شيوه گفتماني جديد بايد مردم را به سياست نزديكتر كند و سياستها را انسانيتر.
بكا لوئيس محقق انستيتوي اسستنفورد، وجود اين احتمالات را تاييد ميكند و ميگويد كه اينستاگرام هم پتانسيل تعامل مثبت سياسي و هم دستكاريهاي مضر را دارد. اينستاگرام از جنبه مثبت ميتواند سياستمداران را به رايدهندگان نزديكتر كند يا از طريق گسترش اطلاعاتي خاص، به متعادلسازي برخي افكار افراطي از طريق تاكتيكهاي تاثيرگذار كمك كند. از طرف ديگر اين پلتفرم ميتواند كاريزما و نفوذهاي كاذبي را به وجود آورد.
اريك بوسي هم شك و شبهههاي خود را در مورد موفقيتهاي آينده سياسي در شبكههاي اجتماعي اين گونه بيان ميكند كه اينستاگرام به سياستمداران اين فرصت را ميدهد تا از بحثهاي سياسي شديد دوري كنند و همچنان جذاب باقي بمانند. اما نبايد اين نكته را فراموش كرد كه اين شكل جديد ارتباطات، پرداخته شدن به سياستمداران را از طريق رسانههاي سنتي كمتر و همچنين نقش خبرنگاران را به عنوان نگهبانان و واسطهها كمرنگ ميكند. به نوعي اين تغيير چالش بيشتري براي افراد در ارزيابي و داوري كانديداها ميدهد و احتمالا بستري براي سوءاستفادههاي مختلف پديد ميآورد. اين تصور سادهلوحانه كه تنها نيروهاي دموكراتيك از شبكههاي اجتماعي بهره ميبرند، در دنيايي كه هم كورتز و هم ترامپ داريم، غيرقابل قبول است. در آينده سياستمداران متفاوتتري از احزاب و طيفهاي مختلف براي تبليغات از اين قبيل وسايل ارتباط جمعي بهره ميبرند و ميداني براي نبردهاي سياسي را شكل ميدهند و ميتوان گفت مبارزه براي حاكميت تازه آغاز شده است... .