پرونده «اعتماد» به بهانه بررسي كارنامه نمايندگاني كه از كانديداتوري مجدد خودداري كردند/ 2
خداحافظي معلم حقوق با قانونگذاري
عضو هيات علمي و دانشيار دانشگاه تهران است؛ حقوق تدريس ميكند و تا قبل از دهمين انتخابات مجلس كسي او را نميشناخت تا اينكه با ليست اميد به عنوان نماينده تهران وارد خانه ملت شد. «محمدجواد فتحي» بعد از 4 سال ديگر آن چهره كمتر شناخته شده نيست؛ بلكه به واسطه اقدامات و اظهاراتش در صحن سبز بهارستان او را ميتوان به عنوان يكي از نمايندگان موثر در چهار سال گذشته دانست كه البته با كنارهگيري از انتخابات عطاي نمايندگي در مجلس يازدهم را به لقايش بخشيد و از خير نامنويسي در انتخابات گذشت.
مجلس دهم تازه يك هفته بود كه از افتتاحش ميگذشت كه حواشي دامن مجلس و البته اين نماينده تهران را گرفت. در آن مقطع «فتحي» بهواسطه حضورش در دانشگاه، علاقهمند به حضور در كميسيون آموزش و تحقيقات بود كه اين اتفاق رخ داد و نام او نيز در ميان اعضاي اين كميسيون به چشم ميخورد، اما پس از چند روز آنطور كه خودش به خبرنگاران گفت، علي لاريجاني با او تماس ميگيرد و ميخواهد به اين دليل كه كميسيون حقوقي و قضايي به حد نصاب نرسيده، فتحي خواستهاش براي عضويت در كميسيون آموزش و تحقيقات را كنار بگذارد و به خواست رييس مجلس به كميسيون قضايي برود؛ فتحي درخواست لاريجاني را ميپذيرد اما با اين شرط كه جايگزين او در اين كميسيون، حتما يك اصلاحطلب باشد تا وزن كميسيون به سود جناح ديگري سنگيني نكند. هرچند اين شرط پذيرفته ميشود اما «اعزازي» نماينده اصولگرا و نزديك به جبهه پايداري به جاي فتحي راهي كميسيون آموزش و تحقيقات شد؛ موضوعي كه بار ديگر انتقاد فتحي را برانگيخت. البته فتحي در آن روزها تنها منتقد اين تصميم نبود؛ بلكه معتقد بود فعاليت كميسيون حقوقي و قضايي به اين دليل كه تعداد اعضايش كمتر از حد نصابي است كه در قانون ذكر شده، از اساس غيرقانوني است.
عفو عمومي و تقليل مجازات
طرح «عفو عمومي و تقليل مجازات» در خردادماه 97 خورشيدي توسط محمدجواد فتحي، نماينده مردم تهران و عضو فراكسيون اميد، با قيد دو فوريت و با بيش از 70 امضا تقديم هيات رييسه مجلس شد. بر پايه پيشبينيها انتظار ميرفت اين طرح يك هفته پس از زمان ارايه به هيات رييسه در دستوركار مجلس قرار بگيرد، اما اين اتفاق نيفتاد و حدود 3 ماه بعد در يكم مهر در صحن مجلس با قيد دوفوريت به راي گذاشته شد كه در نتيجه اين رايگيري نه تنها دوفوريت آن تصويب نشد؛ بلكه نمايندگان با يك فوريت هم مخالفت كردند و به اين ترتيب طرح «عفو عمومي و تقليل مجازات» از دستوركار خارج و به نوبت عادي واگذار شد.
از گردونه خارج شدن طرح «عفو عمومي» باعث نشد تا فتحي نيز ميدان را خالي كند؛ چراكه نزديك به يكسال بعد يعني آبانماه 98 «تقليل مجازات حبس تعزيري» باز هم با قيد دوفوريت به صحن علني بهارستان آمد تا اينبار وكلاي ملت فكري به حال زندانهاي پر از زنداني مملكت كنند و چارهاي بينديشند؛ طرحي كه محمدجواد فتحي، از متوليان و طراحان اصلياش از آن با تعبير «انقلابي در نظام مجازات و زندانهاي ايران» نام برد. البته اين طرح به سرنوشت طرح قبل دچار نشد و دوفوريت آن با 180 راي موافق، 14راي مخالف و 4 راي ممتنع به تصويب رسيد.
استعفاي مشهور
خرداد ماه 97 بود كه محمدجواد فتحي با يك خبر تعجب همه را برانگيخت؛ او استعفايش را تقديم هيات رييسه كرد؛ استعفايي كه علتش را ايراد قانونگذاري در كشور معرفي ميكرد. او به خبرنگاران ميگويد: «استعفاي من از نمايندگي نهم خردادماه تقديم هيات رييسه مجلس شده و بايد در صحن علني مجلس اعلام وصول شود تا يك هفته بعد در مجلس مطرح شود.» او با بيان اينكه اين استعفا ربطي به قانون آيين دادرسي نداشته است، برخي ايرادات به ساختار قانونگذاري را از دلايل اين امر عنوان كرد و گفت كه پس از طرح اين موضوع در مجلس، دلايل خود را به تفصيل اعلام خواهد كرد. البته اين استعفا هيچگاه از سوي هيات رييسه مجلس اعلام وصول نشد.
محمدجواد فتحي در طول 4 سال نمايندگياش نطقها و تذكراتي را هم مطرح كرد. يكي از نطقهاي او به آخرين روزهاي تابستان 97 مربوط ميشود؛ آن هم چند روز بعد از آنكه حسن روحاني براي پاسخ به پرسش نمايندگان به مجلس آمد. فتحي در نطقش خطاب به روحاني گفت: «آقاي رييسجمهور شما را مقصر ميدانيم، اما اتفاقا بزرگترين تقصير شما اين است كه در اين صحن از تقصير ديگران چيزي نگفتيد، اي كاش از ميزان تقصير نظام قانونگذاري كشور در فراهم آوردن اين وضعيت بحراني هم سخن ميگفتيد، اي كاش از دخالت نمايندگان در امور اجرايي و انتصاب مديران نيز ميگفتيد كه اين دخالتها قدرت نظارتي مجلس را ضايع ميكند و مفاسد بيشمار دنبال دارد.» او گفت: «آقاي رييسجمهور شما مقصريد كه نگفتيد متوليان ارشاد مردم و تبليغ دين در مسند خويش نيستند؟ و روحانيت محراب را رها كرده و به مراسم دنيوي چسبيده؟ البته براي رضاي خدا چسبيدند. چرا كار تبليغ دين به مداحاني سپرده شده كه حتي شرح امثله را نخوانده و با كينهتوزي و بيسوادي بر سر دينداري جوانان اين بلا را آوردند؟ افرادي كه تمام وجودشان ارضي و زميني است حق ندارند ادعاي ملكوتي بودن و آسماني بودن كنند.»