اتفاق خوب و ساختار ضعيف
امير پوريا
بيدرايتي خودزنانه سازمان صدا و سيما در بيهوده از دست دادن پربينندهترين برنامه تلويزيوني تمام ادوار بعد از انقلاب، از هفته و ماه و نيمسال گذشت و اواخر سال جاري، از غياب برنامه «نود» در كنداكتور پخش دوشنبه شبهاي شبكه سه، يك سال ميگذرد. بعد از مدتها بيواكنشي محتاطانه عادل فردوسيپور، برنامه اينترنتي «كلاسيكو» به تهيهكنندگي او تنها محصول جدي و رسمي اين دوره طولاني كنار گذاشته شدن از برنامهسازي تلويزيوني بود كه به مناسبت بازي امشب بارسلونا - رئال مادريد در نيوكمپ و در نيم فصل اول لاليگاي 2020- 2019 منتشر شد. در استندآپ كمدي ميانه برنامه به قلم امير وفايي – كه در مجموعه نه چندان موفق «شوخي كردم» مهران مديري، بهترين آيتمها نوشته اوست- و با اجراي اندكي دستپاچه اميرمهدي ژوله، چند شوخي با مسوولان كشور و تصميمگيريهاي تلويزيون به چشم و گوش ميخورد اما همچنان سمت و سوي كلي برنامه، محافظهكارانه بود و هيچ نشاني از جسارت در آن يافت نميشد؛ به بيان ديگر، جز اين نكته كه اغلب حضار برنامه به هيچوجه در برنامههاي ورزشي سازمان صدا و سيما حاضر نميشوند، اگر اين برنامه در تلويزيون توليد ميشد، تفاوتي نميكرد. به نظر ميرسد همين نكته هم از مطلوبات خود عادل باشد: كه بگويند مگر اين برنامه چه داشت كه نميگذارند همتايش را در تلويزيون بسازد؟
اما منهاي اينكه عادل عزم پشت كردن به سازمان و نهادهاي رسمي را ندارد و همچنان ميكوشد جاي بازگشت به سازمان را براي خود باقي بگذارد، خود اين اتفاق را در فضاي جامعه مايوس، گرفتار و دودزده كنوني، بايد بهشدت مثبت و شوقانگيز ارزيابي كرد. اصلا همين كه خيل عظيمي از مردم به سرعت و در همان شب و روز اول پيگير تماشاي برنامهاي باشند و انبوهي ديگر نيز بخشهايي از آن را در بريدههاي اينستاگرامي و اپلكيشنهاي ارتباطي ببينند، خود به معناي اثرگذاري و ايجاد نوعي جوشش و هيجان در مخاطبان است. توجه به اين نكته كه در برنامه همراه با حضور تماشاگر و مهمان، كات نخوردن حرفها ميتواند تنها راه ايجاد حس يكپارچگي باشد، ميتوانست به ساختار برنامه كمك برساند. در شكل كنوني، نه تنها لحن بسياري از حرفهاي پژمان جمشيدي، علي دايي و حضار استوديو نشان ميدهد كه جملاتشان در تدوين، بريده شده و ناتمام مانده، بلكه حتي بيدقتي در نشان دادن يكي از سوالات روي پرده درست وسط گفتوگوي تصويري با ژابي آلونسو به مخاطب اين حس را ميدهد كه گفتوگو زنده نبوده و از پيش ضبط و در استوديو بازسازي شده (كه البته چنين هم شده).
جمشيدي با وجود تركيب درست صميميت و جديت در لحن گفتارش، روي نگاهش به مهمانان و دوربين، تسلط كافي ندارد و هم خيلي از حرفهاي خطاب به بيننده برنامه را بدون نگاه به دوربين ميگويد و هم بيشتر حرفهايش رو به علي دايي. شايد اين نكته از حجب و حياي او در برابر پيشكسوت برميآيد؛ چنانكه در صحبت با وريا غفوري كمتر دچار اين كاستي در اجرا ميشود. اما در مجموع، همين كه اين برنامه بيترديد تب بازي امشب را به ميزان قابل اعتنايي در جامعه امروز ما بالا برده، موفقيتي تحسينبرانگيز به شمار ميرود و بايد به تكرار و توالي آن اميد بست؛ آن هم در جامعهاي كه براي هر ميزان دلسردي و بيحوصلگي، حق دارد.