يلدا؛ زايش مهر
سارا كريمان
يلدا، اين خجسته آيين ايرانيان و جشن بزرگ مردمان ديار آب و آيينه بيش از هر چيز رنگ و بوي درود و سلام دارد. اين شب را زادروز ميترا يا مهر دانستهاند كه پس از درازاي تاريكي، بر گل نيلوفر ميدرخشد و گيتي را به نور ايزدي ميافروزد. اين شب بيش از هر چيز تبلور اميد است درنهايت تاريكي، فصل مشترك تمامي اديان و باورها. در اين طولانيترين شب زمين، آنجا كه فزوني سياهي، هيچ انگاريده ميشود، چراكه يقينا از پس اين شب اين روشنايي است كه هر روز بيشتر ميبالد و ميتابد كه همانا تحقق وعده الهي بر پيروزي نور بر ظلمت است. اگرچه گذر روزگاران فرونشست نسيان بر هر دستاورد و باوري را گريزناپذير ميسازد اما ريشه پرقوام برخي انديشهها كه گسترده ذات هستي هستند چنان استوار است كه چرخش سهمگين كائنات نيز ناتوان از خدشه بر اركان و جايگاه آنان است. ارتقاي دانش اجتماعي و گسترش ارتباطات فرهنگي منتج ميشود به بهبود درك از موارث باستاني و پيوندهاي فرهنگي و اينگونه هر ساله بيش از گذشته بر ارج اين كهن آيينها افزوده ميشود. جشنها و سنتهاي مرتبط با اين شب نيز آنجا كه در كانون پژوهش و معرفي قرار ميگيرند مزيد همگرايي و دوستي بين ملتها ميشوند. درك و زبان مشترك فرهنگي چه حاصلي ارزشمندتر از اتحاد و دوستي و صلح ميتواند داشته باشد؟ گزافگويي نيست اگر آيين پاسداشت شب يلدا و زايش مهر كه قرين جشنهاي آغاز سال نو ميلادي و تولد عيسي مسيح (ع) است را فصل مشترك بخش بزرگي از فرهنگ جهاني و بشريت بدانيم. ميترا، ميثره يا مهر هم نام خورشيد است و هم اشاره به سبب دوستي، زيرا حقيقت دوستي بر پايه عشق و مهرباني است كه همراه با خود از خودگذشتگي و صلح پايدار را ارمغان ميآورد. در اين جشن بزرگ، مردمان ميكوشند تا برترين نمادها را پاس بدارند و نيكوترين رفتار را بروز دهند. گردهمايي و خوشگويي، حافظخواني و ساز و طرب در كنار شادخوريها از اهتمام كامل بر پاسداشت هر چه بهتر اين لحظه در تقويم نشان دارد و انار كه نام خود را از روشنايي ميگيرد بيسبب نيست كه نماد اين شب شده است. اين شاديها در شبي رخ مينمايد كه حقيقتا اوج غلبه تاريكي بر روشنايي است اما علم و تجربه بشري ميگويد زين پس اقتدار ظلمت به اضمحلال ميرود و با طلوع آفتاب، تاريكي هر روز گامي به پس برميدارد. اما نكتهاي مهم: با رجوع به خاطرات خود به ياد ميآوريم كه تا چندي پيش باور عمومي بر اين منوال بود كه درازي اين شب است كه بيشترين فرصت را براي با هم بودن به مردمان ميدهد و نقطه توجه درازاي شب بود نه روشنايي فردا كه مجددا توان خويش را بازيافته. رجوع به ادبيات فارسي بر قوت اين گمان ميافزايد كه صدها سال ما بر اوج شب نظر داشتيم و آن را محال ميديديم. نگاه كنيد كه حافظ نكوهيدهترين كار را به ظلمت شب يلدا تشبيه كرده و توصيه ميكند كه نور را ز خورشيد جوييم. اما در ساليان اخير به مدد ابزارهاي ارتباط جمعي، دانايان و فرهيختگان توجه همگان را بر حقيقت اين جشن كه دلالت بر اميدي قطع به يقيين دارد، معطوف داشتهاند. بر ماست كه بينديشيم و بياموزيم كه هر مناسبت فرهنگي و آييني بر كدام انديشه و باور گردش ميكند. بدانيم كه شادي بر گستره روشنايي سخني ديگرگون است تا درازاي شب. بازگويي و شناخت عمومي از فلسفه و ابعاد مختلف و برپايي و پاسداري هر چه نيكوتر از برماندهاي باستاني، ساير ملتها را به تحسين و احترام وا ميدارد تا بدانجا كه فرهنگ يك ملت يا يك گروه از مردمان را ركني اساسي از ميراث بشري به شمار ميآورد. طرح ثبت جهاني ميراث ناملموس آيين شب يلدا نزد سازمان علمي، فرهنگي، آموزشي ملل متحدد (يونسكو) به عنوان فرهنگ جهاني كه در سال 2021 بررسي خواهد شد نقطه عطفي بر توجه به ذات و اركان فرهنگي اين سرزمين دارد.
موزهدار و پژوهشگر هنر