آندرانيك خچوميان هم در عرصه بازيگري تئاتر و سينما فعال است و هم درزمينه نويسندگي ونقد و ترجمه متون داستاني. نكته جالبتوجه درباره خچوميان اين است كه تاكنون چهرههايي موثر از نويسندگان مدرن كشور ارمنستان را به فارسيزبانان معرفي كرده است. خچوميان دراين گفتوگو ازكارهاي تازهاش گفته و نوع نگاهش به چگونگي ايجاد پل فرهنگي ميان دو كشور.
جناب خچوميان، ضمن عرض تبريك به شما به مناسبت برگزيدهشدنتان به عنوان مترجم محبوب در مراسم جشن مترجمان ايراني برايمان از حس و حال اين موفقيت بگوييد و اينكه به نظر خودتان چهعواملي باعث اين انتخاب شده است؟
بسيار بسيار از توجه و لطف شما سپاسگزارم. طبيعي است كه از اين پيشامد بسيار خرسندم. خوشحالم كه كارهايم ديده شده و مورد داوري قرار گرفته. البته بنده در همان شب مراسم هم خدمت حضار عرض كردم و حالا هم صادقانه تكرار ميكنم كه اگر چنانچه بنده به عنوان مترجم محبوب انتخاب هم نميشدم، همين كه اسمم در كنار بزرگاني چون خانم ليلي گلستان و ديگر نامداران اين عرصه قرار داشت برايم افتخار بزرگي محسوب ميشد. جا دارد كه از همه دوستاني كه به بنده لطف كرده و راي دادهاند سپاسگزاري كنم. اينكه چه عواملي باعث انتخاب بنده شد بايد عرض كنم يكي از عوامل اين موفقيت دوستان خوبم در عرصه تئاتر و سينما بودند كه همگي لطف كرده و در تلگرام و ديگر امكانات مجازي بنده را معرفي كردند. ديگر اينكه به هر حال خوانندگان نيز آثار بنده را خوانده و بيترديد راي آنها تاثيرگذار بوده. البته حضور فعال فرهيختگان و فعالان اجتماعي جامعه ارمنيان را نيز نبايد فراموش كرد.
شما هم در زمينه سينما و تئاتر و هم در زمينه نوشتن و ترجمه كارميكنيد. ترجمههايي كه شما ازآثار داستاننويسان كشور ارمنستان ارايهكردهايد، علاوه بر افزودن شناخت ما از ادبيات كشوري ديگر، ذهنيت ايرانيها را به سمت پيوندي عميق ازجنس فرهنگ دو كشور هم ميبرد.خودتان فكر ميكنيد دليل عمده اعتماد مخاطب به شما چيست؟
ببينيد، من بر اين باور هستم كه وظيفه ادبيات و هنر پيوند فرهنگي بين كشورها و ملتها است. بايد بپذيريم كه مردم جهان همگي خواهان زندگي در صلح و آرامش و رفاه عمومي هستند و ادبيات، چه از نوع داستان باشد يا شعر يا نمايشنامه، اين خواستهها را به ديگران منتقل ميكند. هر چه اين انتقال صادقانه و صميميتر باشد بي ترديد تاثيرش بيشتر ميشود. در اين مورد خاص بايد توجه داشت كه ايرانيان و ارمنيان از دير باز پيوند خوبي با هم داشتهاند و اين شايد كمك ميكند تا خواننده ايراني با اعتماد بيشتري به سراغ ادبيات ارمنستان برود. مسائلي كه در ادبيات ايران و ارمنستان به آن پرداخته ميشود مسائلي است كه براي هر دو ملت بسيار ملموس است. همانقدر كه خانواده در ايران داراي اهميت ويژه است همانقدر هم در ارمنستان خانواده جايگاه خاص خودش را دارد. استقبالي كه از كتاب «رفيق پانجوني» يرواند اُتيان به عمل آمد طوري بود كه كتاب در طول چهل و سه روز به چاپ دوم رسيد. چرا؟ چون مسائل مطرح شده در آن براي خواننده فارسي زبان ملموس بود. كتاب «سربازها و عاشق ها» ي مكرديچ ساركسيان به چاپ دوم رسيد. چرا؟ چون از عشق حرف ميزد، از مهر و دلبستگي و خانواده. شايد يكي ديگر از دلايل اعتماد خواننده ايراني به ادبيات ارمنستان اين باشد كه بنده تلاش ميكنم آثاري را براي ترجمه انتخاب كنم كه نخست با حس و حال خودم سازگار باشد و دوم پيامي انساني براي انتقال داشته باشد
شما علاوه بر ترجمه آثاري از نويسندگان بزرگسال كشور ارمنستان، آثاري هم ازنويسندگان رده سني كودك و نوجوان ترجمهكردهايد. برايمان از وضعيت ادبيات كودك و نوجوان درارمنستان بگوييد و اينكه آثار بر چه مبنايي براي ترجمه انتخاب ميشوند؟
ادبيات كودك و نوجوان در ارمنستان بسيار مورد استقبال قرار ميگيرد. به خصوص كه با كيفيت بسيار خوب چاپ ميشوند و نقاشيهاي زيبايي دارند و به موضوعات آموزنده و دوست داشتن همديگر ميپردازند. معيار انتخاب بنده از ادبيات كودك همين چيزها است اينكه داستان چقدر روحيه همزيستي مسالمتآميز، روحيه رفاقت و ازخودگذشتگي و احترام به بزرگسالان دارد؟ چقدر داستان خواننده را با جهان و ديگر فرهنگها آشنا ميكند؟ چقدر روحيه مقاومت در برابر سختيها و ناملايمات را در كودكان تقويت ميكند؟ چقدر حس وطنپرستي را مد نظر دارد؟ چقدر نوعدوستي را گسترش ميدهد؟ و...
پرسشي كه من دوست دارم پاسخش را بدانم ايناست كه وضعيت شناخت ادبيات معاصر ايران در ارمنستان چگونه است و اصولا كاري از نويسندگان ما درآنجا خواننده دارد يا خير؟
سوال خوبي است. بايد عرض كنم كه ادبيات معاصر ايران در ارمنستان به لطف مترجمان خوبي چون گئورك آساتوريان، ادوارد حق ورديان و ديگران روز به روز در حال گسترش است. حدود دو هفته پيش و در هفته كتاب داستان «زيبا صدايم كن» فرهاد حسنزاده كه در ارمنستان توسط گئورك آساتوريان ترجمه و با حمايت وزارت فرهنگ وارشاد خودمان توسط نشر اديت پرينت چاپ شده بود در سراي اهل قلم رونمايي شد. كتاب در ارمنستان مورد پسند خوانندگان قرار گرفته. كتابهاي زيادي دارد در ارمنستان چاپ ميشود كه طبيعتا به حمايت نياز دارند. گئورك آساتوريان كتابهاي زيادي از فارسي به ارمني ترجمه كرده است و حالا هم مشغول ترجمه شاهنامه فردوسي به نثر است. ادورد نيز كتابهاي زيادي ترجمه كرده است. براي اينكه ميزان علاقهمندي ارمنستانيها به ادبيات ايران را بدانيد كافي است بگويم كه براي اولين بار به همت گئورك چند داستان كوتاه ايراني كه به ارمني ترجمه كرده است در كتابهاي درسي ارمنستان چاپ شده است، اين يعني اينكه هر سال دهها هزار دانشآموز ادبيات فارسي را در كتاب درسياش ميخواند و اين البته همچنين بازگو كننده اين امر مهم است كه گئورك چقدر خوب ترجمه كرده است كه قابل چاپ در كتابهاي درسي شده است.
من به شخصه با خواندن رمان «رفيق پانچوني» متوجه شدم كه رگههاي ادبيات مدرن از ساليان دور در ميان نويسندگان ارمنستان رواج داشته. به نظر شما اين آشنايي ريشه درچهعواملي دارد و نويسندهاي چون «اتيان» و ديگران چگونه به اين تبحر در نوشتن نائل آمدهاند؟
رفيق پانجوني كه واقعا يك شاهكار است. ارمنستان هميشه ارتباط فرهنگي و ادبي خوبي با جهان داشته است و طبيعتا اين ارتباط تاثير خودش را گذاشته است. رابطه تنگاتنگ با روسيه و اتحاد جماهير شوروي نيز تاثير بسزايي داشته است. واقعيت اين است كه بدون اغراق بايد بگويم كه تك تك ارمنيان به جز زبان مادري خود حتما يك زبان ديگر هم ميداند كه اين خود باعث ميشود با فرهنك و هنر و ادبيات ديگر ملل آشنايي داشته باشد.آنها خيلي زودتر از ما با ادبيات جهان آشنا ميشدند چون در زمان شوروي ادبيات برتر جهان بيدرنگ به روسي ترجمه ميشد و در دسترس عموم قرار ميگرفت. جالب است بدانيد كه اولين فرهنگ لغت تركي به فرانسه را در تركيه عثماني يك ارمني نوشته، اولين تئاتر در تركيه عثماني كه تئاتر عثماني نام داشت ارمنيان بنيان گذاشتند، حالا كه از اُتيان نام برده شد جالب است بدانيد كه يكي از نويسندگان قانون اساسي تركيه عثماني عموي يرواند اُتيان بوده است. از اين اولينها زياد است كه فكر ميكنم بر شمردن آن در حوصله اين گفتوگو نباشد. شما اگر كتاب «زندگي بر شاهراه قديم رم» را كه واهان توتوونتس نوشته و نشر چشمه چاپ كرده را بخوانيد شگفتزده ميشويد كه در آن سالهاي دور چنين اثري خلق شده است. يا كتاب «اندوه بيپايان مردم غمزده» كه آبيك آواكيان كه ايراني بوده نوشته و نشر نگاه چاپ كرده را بخوانيد ميبينيد كه چه اثر مدرني است.
من با خواندن كتاب«قصهها و افسانههاي ارمني» متوجه نوعي ريشههاي روايتي و اخلاقي آثار با موارد مشابه ايراني شدم. اين همگوني قصهها و افسانهها و اسطورهها نشان ميدهد كه رگههاي يكساني فرهنگي ما و ارمنستان عميقتر از آن چيزي است كه تصور ميكنيم. به نظر من يكي از اهداف ترجمه اين كتاب هم همين نكته باشد. درست است؟
بله، كاملا درستاست، هدف از ترجمه اين كتاب همين بوده كه شما اشاره كرديد. ببينيد ادبيات شفاهي ملل همسايه شباهتهاي شگفتانگيزي با هم دارند كه گاهي سردر گم ميشوي كه كدام مال كدام كشور است. خوشبختانه ديروز با ترجمه من كتابي چاپ شد به نام «باورها، اساطير و افسانههاي ارمني» كه نشر ناييري چاپ كرده است. با خواندن اين كتاب شما بيش از بيش به اين همگونيها و پيوندهاي ديرينه پي خواهيد برد. كتاب مرجعي است براي شناخت اسطورهاي ارمني.
شما تاكنون چهرههايي از ادبيات ارمنستان چون« آشوت آقابابيان. يرواند اتيان، مكرديچ ساركسيان، ساموئلگوسيان و....» را به ايرانيها معرفي كردهايد كه اتفاقا بسيار هم مورد توجه قرار گرفته. آيا براي معرفي چهرههاي جوانتر ادبيات اينكشور برنامهاي داريد يا خير؟
جاي بسي خوشحالي است كه ادبيات ارمني مورد توجه قرار گرفته و البته كه اگر كتاب خوبي از نويسندگان جوان ارمني به دستم بيفتد حتما ترجمه خواهم كرد. البته منظورم اين نيست كه نويسنده خوب جوان ندارند بلكه من زياد پيگير نبودم. و به هر حال قرار نيست همه كارها را من انجام بدهم. مترجمان جوان ميآيند و كاستيها را بر طرف ميكنند.
اين روزها مشغول چهكارهايي هستيد و كي منتظر ترجمهاي تازه ازشما باشيم؟
همانطور كه عرض كردم ديروز كتاب جديد من چاپ شد و به زودي نشر محراب قلم كتاب «چي كارلي» بنده را كه رمان نوجوان است چاپ خواهد كرد، نشر روزبهان يكي از كتابهاي بنده به نام «خورشيد روي قلم مو» را در دست چاپ دارد، نشر نگاه بنا است رمان «كائوس» نوشته آلكساندر شيروان زده را چاپ كند. و الان هم مشغول ترجمه كتاب «ساسنا داويت» يا داويت ساسوني هستم كه حماسه ملت ارمني است. هم چنين كتاب «نازار دلير» مكرديچ ساركسيان را آماده چاپ دارم كه اميدوارم هر چه زودتر همه اينها چاپ بشوند.
توصيه شما به مقامات فرهنگي دو كشور ايران و ارمنستان براي درك و دريافت مناسبات فرهنگي فيمابين چيست؟
مقامات فرهنگي هر دو كشور بايد بيش از بيش به اين امر اهميت بدهند. مقامات هر دو كشور فعلا بيشتر درگير مسائل اقتصادي و سرمايهگذاري هستند و اميدوارم توجه داشته باشند كه بدون پيوند و شناخت فرهنگي متقابل همه اين برنامههاي اقتصادي دوام چنداني نخواهند داشت. مسووليت بزرگي بر گردن رايزنيهاي فرهنگي هر دو كشور است و آنها بايد توجه بيشتري به اين امر داشته باشند. آنها بايد شرايطي فراهم كنند كه
نويسندگان و فرهيختگان هر دو كشور با هم ديدار و تبادل نظر داشته باشند. البته اين امر توسط انجمن نويسندگان كودك و نوجوان ايران
و انجمن نويسندگان ارمنستان در دست اجرا است. همچنين اتحاديه ناشران كودك ايران و ارمنستان نيز در تدارك چنين همكاري هستند. ولي خب مقامات فرهنگي ميتوانند موثرتر در اين حوزه عمل كنند.
و حرف آخر؟
در پايان از شما و همكارانتان سپاسگزارم كه اين فرصت را در اختيار بنده گذاشتيد تا مسائلي را مطرح كنم. شما نيز نبايد فراموش كنيد كه به عنوان نشريه وظيفه خطيري به عهده داريد كه اميدوارم بيش از پيش به موضوع اهميت داده و با مترجمان ارمنستان نيز گفتوگوهايي ترتيب بدهيد. كتابهاي بيشتري را در صفحات فرهنگي خود معرفي كنيد. اين كار، يعني پيوند داشتن فرهنگي و ارتباطات ادبي كاري گروهي است كه اميدوارم به كمك هم پيش برويم. سپاسگزارم.