كوتاه درباره فعاليتهاي فرهنگي يك هنرمند
قصههاي همسايه
رها جابري
آندرانيك خچوميان، چهرهاي فرهنگي است كه سالها در زمينههاي مختلف هنري فعاليتهاي شايستهاي داشته است. فعاليت در سينما، تئاتر و ادبيات از خچوميان هنرمندي قابل اعتماد ساخته كه مخاطب ايراني را با خود درگير كرده است. يكي از دغدغههاي هميشگي خچوميان شناسايي و معرفي نقاط مشترك فرهنگي ايران و ارمنستان است. نكتهاي كه با تعصب زياد دربارهاش ميگويد:«به هر حال دو ملتي كه قرنها كنار هم زندگي كردهاند، ناگزير از هم تاثير گرفتهاند. گاهي قصهها و افسانهها چنان به هم نزديك هستند كه سخت است بگويي به كدام يك از دو ملت تعلق دارد. چند سال قبل بر اساس داستان «مرد نادان» هوهانس تومانيان فيلمنامهاي براي يك فيلم انيميشن نوشتم كه خوشبختانه در مركز صبا فيلم تصويب و فيلمي نيز از روي آن ساخته شد. جالب اين است كه روزي از دفتر صبا فيلم به من تلفن كردند و گفتند، نويسندهاي مدعي شده كه من بر اساس داستان او فيلمنامه را نوشتهام در حالي كه من ابتدا نوشته بودم كه بر اساس داستان هوهانس تومانيان نوشتهام و در فيلم هم ثبت شده است. با آن نويسنده تماس گرفتم و گفتم دوست عزيز هوهانس تومانيان قبل از اينكه شما به دنيا آمده باشيد اين داستان را نوشته. به هر حال پس از گفتوگو به ايشان باوراندم كه قصهها و افسانههاي ملل همسايه ميتوانند، شبيه هم باشند چون بيشتر اينها به صورت شفاهي نقل شده و بعد نويسندهاي آن را مكتوب كرده است. ميخواهم نتيجهگيري كنم اين همگونيها ريشه در تبادل فرهنگي دو كشور دارد» آندرانيك سيمونيان از دوستان نزديك خچوميان و كارشناس مسائل فرهنگي، استاد دانشگاه و رييس كرسي ارمنيشناسي دانشگاه آزاد تهران درباره اين هنرمند ميگويد:«آندرانيك خچوميان، عضو انجمن كارگردانان خانه تئاتر و كانون نمايشنامهنويسان خانه تئاتر همچنين عضو هيات مديره كانون نمايشنامهنويسان خانه تئاتر و عضو انجمن دستاندركاران تئاتر ارمنستان است. او عضو افتخاري تئاتر ملي و آكادميك سوندوكيان و تئاتر هامازگايين است. آندرانيك خچوميان كه عضو انجمن نويسندگان ارمنستان نيز هست تاكنون مفتخر به دريافت نشان «آرداوازد» از انجمن دستاندركاران تئاتر ارمنستان و مدال طلاي وزارت فرهنگ ارمنستان شده است. آندرانيك اينك در تهران زندگي ميكند و همچنان به فعاليت خود در حوزههاي تئاتر و ادبيات ادامه ميدهد. از ديگر آثار ترجمه او ميتوان به كتاب «زندگي بر شاهراه قديم روم» نوشته واهان توتوونتس و «سفرهاي اردك زيرك» نوشته ادوارد ميليتونيان اشاره كرد. آندرانيك با ترجمه نمايشنامه «منم اومدم» به جرگه مترجمين پيوست و تا به امروز بيش از ۳۰ اثر نمايشي را از ارمني به فارسي و 5 نمايش از فارسي به ارمني ترجمه و منتشر كرده است. خچوميان در سالهاي اخير ترجمههايي از آثار نثر نيز انجام داده كه از آن جمله ميتوان به كتاب «داستانها و افسانههاي ارمني» اشاره كرد. او از سال ۱۳۹۳ به معرفي آثار طنزنويس برجسته ارمني يعني يرواند اتيان همت گماشت. در سال ۱۳۹۴ كتاب «رفيق پانجوني» را در نشر افق منتشر كرد، كتابي كه در فاصله يك ماه به چاپ دوم رسيد. پس از آن خچوميان «سالهاي نفرين شده» را كه دربرگيرنده خاطرات تلخ اتيان از دوران اسارت در اردوگاههاي نسلكشي ارمنيان است را ترجمه كرد كه به وسيله يكي از كميتههاي برگزاركننده صدمين سال نسلكشي ارمنيان منتشر شد. مراسم رونمايي دو كتاب اخير كه به ترتيب در نشر افق و انجمن ارامنه رافي برگزار شد به مناسبتهاي ويژهاي براي گردهمايي و همدلي روشنفكران، فعالين دانشگاهي، اهالي تئاتر و سينماي مسلمان و ارمني ايران تبديل شد. از آندرانيك خچوميان در دو سال اخير آثاري چون «به آينه نگاه نكن» نوشته پرچ زيتونتسيان، «زن رييس شوراي محله» نوشته يرواند اتيان، «غارنشينان» نوشته سرو خانزاديان، «تب جنوب» نوشته آبيك آواكيان و «دخترك، ساعتساز و من» اثر گورگن خانجيان منتشر شده است. اقبال خوانندگان از اين آثار بسيار اميدبخش و دلگرم كننده است. حدود چند سال پيش جمعي از فعالين تئاتر ارمنستان مهمان جشنواره تئاتر آييني سنتي همچنين كانون نمايشنامهنويسان خانه تئاتر بودند. در يكي از شبهاي حضور اين ميهمانان و در محل تئاتر شهر، مراسم رونمايي كتاب بسيار جالبي تحت عنوان «نمايشنامههاي معاصر ارمني» انجام شد: كتابي كه دربرگيرنده آثار ۱۲ نمايشنامهنويس معاصر ارمنستان و در برنامهاي متقابل و مشترك در برابر ترجمه و انتشار ۱۰ اثر نمايشي نويسندگان ايراني كه در ارمنستان چاپ و منتشر شده است به وجود آمده بود.
در اين مراسم كه با حضور سفير جمهوري ارمنستان، اساتيد دانشگاه و فعالين سرشناس تئاتر برگزار شد درباره زمينههاي فرهنگي موجود و لزوم گسترش تعاملات فرهنگي بحث و تبادل نظر شد» يكي ديگر از مترجمان پركار كشور يعني اسدالله امرايي نيز درباره نوع نگاه خچوميان معتقد است: «نويسنده بايد طيف اتفاقات مورد مشاهده خود را به صورت مكتوب و در قالب رمان يا هر چيز ديگري به آيندگان منتقل كند و يكي از وقايع ناراحتكننده پيرامون زندگي ارمنيها، شيرازه رمان «سالهاي نفرين شده» را تشكيل داده، موضوعي كه فقط درد ارمنيان نيست بلكه دردي است، بشري و بايد به آن هم در زمان خودش و هم در سالهاي بعد پرداخته ميشد.» گفتني است كه آندرانيك خچوميان، عضو انجمن نويسندگان كودك و نوجوان ايران است كه اوايل سال جاري به پاس تلاشهايش در معرفي ادبيات ارمني به فارسيزبانان موفق به دريافت نشان «كانتق» شد. اين جايزه هر سال از سوي كانون نويسندگان ارمنستان با همكاري كليساي اجميازين مقدس به مترجمان برتر سال اهدا ميشود. يكي از كتابهايي كه در اين زمينه توسط خچوميان ترجمه و منتشر شده، كتاب غارنشينان نوشته سروخانزاديان است. كتابي كه به شدت مورد استقبال قرار گرفته و روايت زندگي وانيك است. پسري كه در كلاس هفتم درس ميخواند. او در روستاي سُت با زمستانهاي سرد و سخت با پدر و مادرش زندگي ميكند. پدرش چوپان دامپروري اشتراكي است كه زمستان را در دره گايلابون به سر مي برد. يكي از روزها مادر از وانيك ميخواهد براي پدر آذوقه ببرد. قاتلان، سگ آنها به رغم مخالفت وانيك دنبال او ميرود. آن دو در بين راه گرفتار برف و كولاك ميشوند و داخل غار ميافتند و 91 روز با گرسنگي، بيماري، ترس و نااميدي در غار دست و پنجه نرم ميكند و با تلاش و مديريت خوراك خود و سگش و جستوجو در يافتن امكان نجات و فداكاري سگش سرانجام موفق ميشود.
علاوه بر موفقيتهاي بيرون از كشور، موفقيتهايي هم در داخل كشور كسب كرده كه به عنوان نمونه ميتوان انتخاب او به عنوان مترجم محبوب را مثال زد. اين مترجم توانا در نظرسنجي مردمي كه آبان ماه سال جاري به مناسبت جشن اولين روز از هفته كتاب در فرهنگسراي انديشه برگزار شد به عنوان محبوبترين مترجم ايران در اجتماع مترجمان ادبي و هنري ايران انتخاب شد. گفتني است كه خچوميان نقش بسزايي در ارتباطات ادبي و فرهنگي بين ايران و ارمنستان دارد. خچوميان علاوه بر ترجمه آثار نويسندگان كشور ارمنستان به فارسي، كارهايي از فارسي به ارمني هم ترجمه كرده كه از ميان آنها ميتوان به آثاري چون «هامون و دريا» اثري از عباس جهانگيريان و مجموعه داستان «تب جنوب» اثري از آبيك آواكيان اشاره كرد.
خچوميان درباره چگونگي فعاليتهاي فرهنگياش گفته است: من از 14 سالگي شروع به حرفه تراشكاري كردم. سال 48 پدرم كه كارگر لولهكش بود به يكباره بيكار شد و يك سري مسائل مالي و خانوادگي پيش آمد كه من به اجبار ترك تحصيل كردم و مشغول كار شدم. البته قبل از آن هم پدرم تابستانها من را سر كار ميفرستاد چون معتقد بود كه مرد بايد يك حرفه بلد باشد. به هر ترتيب من وارد حرفه تراشكاري شدم ولي در عين حال علاقه خاصي هم به تئاتر و فيلم داشتم. طبيعتا آن موقع دانش زيادي نداشتم و بيشتر عاشق آرتيستبازي بودم. جرقه ترجمه كردن متون ارمني به فارسي و فارسي به ارمني سال 78 در ذهنم زده شد. آن موقع يك گروه تئاتر از ارمنستان به جشنواره تئاتر طنز در كرمانشاه دعوت شد و يكي از استادان بزرگ تئاتر ارمنستان هم به كرمانشاه آمد.
آقاي رحمت اميني، دبير جشنواره بود كه به من گفت با استاد تئاتر ارمنستان صحبت كنيد كه يك برنامهاي بگذارد تا دانشجوها سوالهايشان را بپرسند. من به استاد گفتم و ايشان خيلي با خوشرويي پذيرفت و آن جلسه برگزار شد. بعد ديدم دانشجوهاي ايراني واقعا تشنه آگاهي و دانستن از تئاتر هستند. ديدم دو كشور ايران و ارمنستان به رغم اينكه به لحاظ جغرافيايي و فرهنگي نزديك به هم هستند ولي هيچ شناختي نسبت به هم ندارند. به همين دليل دست به كار ترجمه آثار ارمني شدم. يك نمايشي را در همان جشنواره طنز كرمانشاه از ارمنستان به ايران آورده بودند كه اسمش «منم اومدم» بود. به عنوان اولين تجربه آن نمايشنامه را ترجمه و چاپ كردم.يكي از نويسندگاني كه به همت خچوميان به فارسيزبانان معرفي شده، يرواند اتيان است. كتابي كه به شدت مورد استقبال خوانندگان قرار گرفت. خودش درباره اين نويسنده و كتابش ميگويد: خیلی خوشحالم که این بخت نصیب من شد تا اتیان را برای نخستینبار به خواننده فارسیزبان معرفی کنم. از اتیان تاکنون سه کتاب «رفیق پانجونی» «زن رییس شورای محله» و «سالهای نفرینشده» را ترجمه کردهام که دو کتاب نخست توسط نشر افق چاپ شده است و سومی توسط نشر افراز. اتیان در سالهای نخست جنگ جهانی اول و در دوران نسلکشی ارمنیان توسط دولت عثمانی ترکیه حدود چهار سال در تبعید و مهاجرت بوده و طبیعی است نویسندهای که خود روزنامهنگار هم بوده نگاه تاریخی داشته باشد. «سالهای نفرینشده» از این لحاظ در نوع خود بیهمتا است چون همه وقایع را اتیان صادقانه نوشته. اگر ترک خوبی بوده که بوده و به ارمنیها کمک کرده از او هم یاد کرده و اگر ارمنی خائنی نیز بوده که بوده، از او هم حرف زده. یک نویسنده وقتی یک و نیم میلیون نفر از ملتش را قتلعام میکنند و خود نیز رنج تبعید و آزار و اذیت را تجربه میکند، نمیتواند نسبت به تاریخ ملتش بیتفاوت باشد. اتیان جنگ جهانی دیده، نسلکشی ملتش را شاهد بوده و نمی توانست بر جنبه تاریخی دوران خویش
تاکید نداشته باشد.