گزارش موسسه «فوگ» از يك تحقيق مهم كه ميگويد مردم ديگر به اطلاعات علاقهاي ندارند
دانستن اخبار منفي مهمتر از ندانستن است
نويسنده: رينا استدلر
مترجم: كوثر سليماني
پژوهشي در دانشگاه زوريخ ميگويد، بخش عمدهاي از جمعيت جهان علاقه چنداني به اطلاعات بيشماري كه هر روز در رسانهها منتشر ميشود، ندارند و اين آمار به صورت معناداري در ميان جمعيت پسران چشمگيرتر است. از طرف ديگر موسسه تحقيقاتي «فوگ» موسسهاي كه نزديك به 10 سال است روند توجه به اطلاعات و اخبار را بررسي ميكند، ميگويد تعداد افرادي كه به دانستن اخبار منطقهاي، بينالمللي، سياسي و اقتصادي تمايلي ندارند با سرعت رو به افزايش است و در واقع قسمت اعظمي از روزنامهها در حال از دست دادن مخاطبان و در ادامه كارمندان خود هستند. اين موسسه توضيح ميدهد كه اين اتفاق باعث پديد آمدن مفهومي به نام «محروميت خبري» شده است. اين «محروميت خبري» براي آن دسته از جامعه است كه مصرفكننده اطلاعاتي حتي كمتر از حد متوسط هستند يا اينكه اخبار و اطلاعات بيكيفيت را استفاده ميكنند. براساس اين اطلاعات «محروميت خبري» بين 16 تا 29 سالهها بسيار رايجتر از بقيه افراد است.
اين انستيتوي تحقيقاتي اين پديده را از چند منظر مشكلساز ميداند و آن را اينگونه شرح ميدهد كه اين افراد غالبا اطلاعات سياسي كمي دارند و به سختي در جريانهاي سياسي- دموكراتيك كشور خودشان درگير ميشوند. در عين حال آنها به حمايتهاي دولتي اعتماد چنداني ندارند و در آخر چهره اجتماعي آنها با رسوايي، بحران معنا ميگيرد و بيشتر از ديگران دچار حوادث ميشوند. «فوگ» كه يافتههاي خود را از طريق پرسشنامه به دست ميآورد از سال 2009 سالانه 3400 مصاحبه آنلاين انجام داده و با «رويترز» نيز همكاري دارد. اما برخلاف اين موسسه، خبرگزاري معتبر «رويترز» اين گرايش را نه به دليل پديده «محروميت خبري» بلكه به دليل امتناع كردن عموم از پرداختن به اخبار ميداند. به اين معنا كه افراد طبق گفته خودشان غالبا از خواندن اخبار خودداري ميكنند. ارزيابيها و واقعيت مطابق نيستند و گاهي سبب شكلگيري شكافهاي عميقي در اين حوزه شدهاند.
تفسير اين نتايج هر چه باشد، واقعيتهاي بهدستآمده براساس آمار كاهش محبوبيت رسانههاي عمومي براي ما روشن ميسازد كه ميل مخاطبان به رسانههاي عمومي كم شده و آنها به دنبال چيز ديگري هستند.
محققان زوريخي يافتههاي خود را بر اساس شواهد ديگري استدلال كردند؛ شما ميتوانيد بسترهاي نرمافزاري پيشرفتهاي در استفاده از شبكههاي اجتماعي را ببينيد. اين موضوع بدين معناست كه مصرف اطلاعات در شبكههاي اجتماعي به طور قابل توجهي در حال افزايش است و هماكنون به بالاترين حد خود نسبت به سالهاي اخير رسيده. اگرچه تنها يك دهم از پاسخدهندگان نظرسنجيها، شبكههاي اجتماعي را به عنوان منبع اصلي اطلاعات خود معرفي كردهاند اما اين سيستم عاملها اين روزها به عنوان يك همراه جدانشدني معنا ميشوند كه در درجه اول به كاربران براي تبادلات شخصي و سرگرمي خدمت ميكنند. افزايش نفوذ اين شبكهها ارتباط با ارايهدهندگان اصلي اخبار را سست ميكند و در ادامه درك از رسانههاي روزنامهنگاري را تضعيف كرده و به سادگي پديده «محروميت از اخبار» را ارتقا ميبخشد. طبق گفته فوگ، يك رفتار متناقض از طرف كاربران وجود دارد:«اعتماد آنها به شبكههاي اجتماعي رو به زوال است در حالي كه آنها در عين حال از عملكرد مهم رسانههاي اطلاعاتي حرفهاي به عنوان ضامن گفتوگوهاي روشنفكرانه نيز آگاهند با اين وجود قسمت اعظمي از جمعيت از مصرف واقعيتهاي عيني صرفنظر ميكنند.» اين فاصله يك توجيه خوب هم دارد كه بسيار هم ساده است:«عدم تمايل به به بيرون كشيدن كيف پول». واقعا چه كسي حاضر است براي اطلاعات موثق آنلاين پول پرداخت كند؟! آمار نشان ميدهد كه تنها 11 درصد اين پرداخت را قبول دارند.
دليل اصلي اين «خساست خبري» هم وجود اطلاعات بيشماري است كه آزادانه در دسترساند. علاوه بر اين طبق اعلام «فوگ» رقابت و پيشنهادهاي سرگرمكننده پر طرفدارتري هم مانند نتفليكس، اچبياو و... در دسترساند كه ميگويند اگر قرار است پولي هم خرج شود، مصرفكنندگان تمايل دارند در راستاي اين سرگرميها باشد. اقدامهاي چارهجويانه مستقيم و غيرمستقيم فراواني هم البته ارايه شده است از قبيل تقويت رسانههاي عمومي توسط حمايتهاي دولتي كه برخي آن را خطري براي آزادي رسانهها ميدانند و برخي ديگر با استناد به موفقيت اين پروژه در كشورهاي اسكانديناوي و قرارگيري آنها در ليست كشورهايي با رسانههاي آزاد رد ميكنند.
اما بگذاريد بازگرديم به نتيجه تحقيقات «رويترز» به نظر ميرسد كه مخاطبين از حجم عظيم اطلاعات دريافتي و تفسير آنها در زمانهايي كه تشويشها و دل مشغوليهاي شخصي افراد سر به فلك زده بسيار خستهاند تا جايي كه افراد دست از دانستن اطلاعات موثق هم شستهاند شايد به اين دليل كه آنها با اخبار به ظاهر موثق هم بارها فريب خوردهاند و تنها نقش وسيلهاي براي قدرتها را ايفا كردهاند و ديگر شوكهاي روزمره روزنامهها را مرهمي براي زندگي پرپيچ و خم خود نميدانند. بعضا حتي اين تحقيقات را برآيند نگراني دولتها و روزنامهها جهت كاهش درآمدهايشان ميدانند و نه صرفا براي پيدا كردن راهي براي نجات انسانيت. چه بسا بهتر بود از ابتدا از همه افراد ميپرسيدند، آيا تمايل به بازي كردن و بازي خوردن داريد؟ و بعد جهان را تقسيمبندي عادلانهتري ميكردند.
طبق گفته رولف دوبلي، نويسنده كتاب مشهور «هنر شفاف انديشيدن» شما ميتوانيد سالها بدون پرداختن به اخبار بدون آنكه اختلالي در جريان زندگيتان پديد آيد، ادامه دهيد. در قسمتي از كتاب اين مورد به زيبايي تفسير ميشود:«پاپ از ميكل آنژ پرسيد، راز نبوغت چيست، چگونه مجسمه داوود را ساختي، ميكل آنژ در پاسخ ميگويد:«ساده است هر چيزي كه داوود نبود، تراشيدم. بياييد صادق باشيم، ما به درستي نميدانيم چه چيزي عامل موفقيت ماست ولي با قطعيت ميتوانيم، بگوييم چه چيزي موفقيت و شادي ما را نابود ميكند».
چنين دركي با وجود سادگياش بسيار اساسي است. دانستن منفيها مثل همين نپرداختن به اخبار، گاهي بيتاثير در زندگي و آيندهمان شايد قدرتمندتر از دانستن مثبتها باشد:« بر داوود تمركز نكن به جاي آن بر هر آنچه داوود نيست تمركز كن».