• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4545 -
  • ۱۳۹۸ چهارشنبه ۴ دي

زندگي آوارگان سوري چگونه قابل تحمل شد؟

فوتبال در آذراق

سامان سعادت

 

 

ساموئل جي فاكس، يك وكيل اهل لس‌آنجلس وضعيت بحراني آوارگان سوري را ديد و احساس كرد بايد كاري انجام دهد. او درباره تصاوير وحشتناك پناهندگان سوري و آزاري كه كودكان مي‌ديدند، مي‌گويد:«دلهره‌آور بود. كاري، هر كاري بايد انجام مي‌شد.» براي فاكس اين كار فوتبال بود. او آنچه را كه جنبش مي‌ناميد، آغاز كرد. پيراهن‌هاي فوتبال و اميد را به هزاران جوان و نوجوان آواره و فقرزده ساكن اردوگاه‌ها هديه داد. افرادي كه جز پيراهن‌هاي پاره چيزي بر تن نداشتند، صاحب پيراهن‌‌هاي فوتبال شدند. به همين ترتيب JereseyEX متولد شد.

اين يك داستان قابل توجه از روستايي‌ها، پناهندگان، حق امتياز، كسب و كار و ستاره‌هاي ورزشي است. داستاني كه از سال 1990 با جف فاكسوايد آغاز شده است. او با تحرير كتابي به نام No Shirt معروف شد و بعد از آن به اجراي برنامه‌هاي كمدي پرداخت. او مشهور شد و پس از آن تماس‌هاي زيادي با او گرفته شد. در يكي از اين تماس‌ها فرد پشت خط خودش را نماينده پادشاه اردن ناميد. فاكس متعجب شد. اين يك تماس پيچيده بود. معلوم شد كه پادشاه طرفدار يك جور نمايش واقع‌گرايانه بود كه توسط دو مشتري فاكس ارايه مي‌شد. شاه مي‌خواست آن دو نفر را ملاقات كند. هنگامي كه بي‌اعتمادي از ميان رفت، فاكس به همراه دو مشتري‌اش راهي خاورميانه شد و در راه بازگشت با يكي از دوستان پادشاه در هواپيما آشنا شد. طي آن سفر فرصتي براي مشاوره درباره استراتژي‌هاي زندگي ديجيتال فراهم شد. او مي‌گويد:«هدف اين بود كه بتوانيم پلي ديجيتالي ميان عمان و لس‌آنجلس بسازيم.»

يك قرارداد مشاوره ميان طرفين امضا شد و آنجلستون، دوست فاكس كه پيش‌زمينه‌اش در فناروي‌هاي ديجيتال بود، وارد كار شد. هنگامي كه پادشاه از كاليفرنيا بازديد كرد، فاكس و آنجلستون در يك پذيرايي با او و اندرو هاپر، رييس كميسيون عالي پناهندگان سازمان ملل متحد ديدار كردند. همه در صحبت‌هايشان درباره گرفتاري‌هايي كه سوري‌هاي در حال عبور از صحرا با آن مواجه بودند، حرف زدند. آن دو اشاره كردند، پناهجويان سوري وضعيت بدي دارند. در اين بين تصاويري نيز از وضعيت سوري‌ها نشان داده شد.

فاكس مي‌گويد:«تصاوير وحشتناك و تعجب‌آور بود.» اما يكي از تصاوير به‌ طور خاص چشم او را گرفت. فاكس مي‌گويد:«3 كودك در حالي كه برهنه بودند، روي صخره‌ها مي‌دويدند. آنها لبخند زده بودند و دنبال توپ بودند. اين باعث شد كه من بخواهم به اردوگاه پناهندگان بروم و شادي را به آنها هديه دهم.»

او مغازه‌اي در لس‌آنجلس پيدا كرد كه پيراهن‌هاي قديمي را جمع‌آوري مي‌كرد. آنجا 180 پيراهن را در بسته‌بندي‌هاي پلاستيكي قرار دادند. سپس فاكس و آنجلستون راهي اردوگاه پناهندگان به نام آذراق شدند. شرايط بسيار تاريك بود. براي تقريبا 10 هزار نفر ساكن در آن منطقه، آب و برق اندكي وجود داشت. اما با آمدن پيراهن‌هاي ورزشي حال و هواي اردوگاه تغيير كرد. كودكان در هر سني براي دريافت پيراهن‌ها صف كشيدند. فاكس مي‌گويد:«من و همكارم خيلي منقلب شديم.» با اين حال، اين تازه آغاز ماجرا بود. قرارداد ساخت پل ديجيتال لغو شد. قدرت داعش در منطقه به شكل چشمگيري در حال افزايش بود اما ارتباطي فوتبالي بنا شده بود. آن دو نفر مي‌خواستند براي كمك به پناهندگان كارهاي بيشتري بكنند. اين فرصت به سرعت و به لطف يك جلسه محقق شد. استراتژي جنبش مشخص بود:«با همه حرف بزنيد.» فاكس در آن جلسه توضيح مي‌دهد كه ما براي توزيع لباس در آذراق رفته بوديم و حالا مي‌خواهيم تعداد بيشتري ارسال كنيم. مدير سازمان به فاكس نگاه مي‌كند و مي‌گويد:«من آنها را براي شما رايگان مي‌فرستم.» فاكس مي‌گويد:«من منفجر شدم.» اين فرد فادي قندور بود كه يكي از شركت‌هاي حمل‌ونقل در خاورميانه مديريت مي‌كرد. اين شركت تا امروز 15000 پيراهن را به اردوگاه‌ها ارسال كرده است.

تلاش فاكس و آنجلستون براي برقراري ارتباط با افراد مناسب ادامه پيدا كرد. هنگامي كه آنها در اردن بودند با رياست فدراسيون فوتبال اردن ديدار كردند. فردي كه در سال 2015 براي رياست فيفا نيز ثبت‌نام كرد. پيشنهاد او چشم‌پوشي از عوارض گمركي براي محموله‌هاي عظيم لباس بود كه شركت Jeresy EX را نسبت به دخل‌وخرجش مطمئن مي‌كرد. فاكس سپس با ريچارد والدن، بنيان‌گذار خيريه امريكايي ملاقات كرد. آنها همچنين با جولي اندروز، اسطوره هاليوود نيز ديدار كردند. جولي كه سخنگوي بنياد خيريه بود، اعلام كرد آنها هزاران پيراهن اضافي در انبار دارند. فاكس همه را گرفت.

فاكس براي ادامه كارش نياز به يك كمپين بين‌المللي كه از طريق افراد مشهور پشتيباني مي‌شود، داشت. خوشبختانه در اين عرصه باشگاه‌هاي منچستر يونايتد و بوروسيا دورتموند كه در آن مقطع در اردوي پيش‌فصل خود در لس‌آنجلس بودند، كمك كردند. فاكس به ياد مي‌آورد:«دورتموند در كاليفرنيا تمرين مي‌كرد. سپس من استيو نش ستاره سابق NBA را ديدم. او مرا به كريستين پوليشيچ معرفي كرد. همين باعث شد من بتوانم يك ويديو با اين ستاره بگيرم؛ يك فيلم 7 ثانيه‌اي. بعد از اين ويديو كليپ‌هاي بعدي آمد. يكي از آنها موزيكي بود با حضور اسكات مك‌توميناي و اكسل توانزبه بازيكنان منچستر كه يك پيام را ارسال مي‌كرد: بازيكنان قبل از غذا به اهميت شستن دست‌ها اشاره مي‌كردند. ويديوهاي بيشتري توسط وداد شفاكوج كارگرداني كه در عمان توسط فوكس پيدا شده بود، ساخته شد. ويديوهاي 7‌ثانيه‌اي به سرعت منتشر شد.

توافقي جهت خريد صابون براي ساكنين منطقه آذراق منعقد شد. دومين توافق براي خريد محصولات بهداشتي براي مردم ساكن در اردوگاه الزعتري منعقد شد. در اين حين كمك‌هاي مالي زيادي براي آوارگان از راه مي‌رسيد. فاكس همچنين يك سرود فوتبال براي بچه‌ها درست كرد كه آنها با صداي بلند مي‌خواندند. چه چيزي آينده را نگاه مي‌دارد؟ روياي ما اين است كه با باشگاه‌ها و بازيكنان تا رسانه‌هاي فوتبال پيام‌هاي اميدواركننده ايجاد كنند. فاكس مي‌گويد:«پتانسيل واقعي اين ورزش (فوتبال) نه در زمين چمن كه در كمك به زندگي ميليون‌ها كودك است كه هر روز آن را تماشا مي‌كنند و دوست دارند آن را بازي كنند. ويديوهاي كمپين مي‌تواند پيام‌هاي زيادي را منتقل كند و زندگي خيلي‌ها را تغيير دهد حتي اگر تنها 7 ثانيه طول بكشد.» منبع گاردين

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون