گردشگري فرمايشي نميشود
مهسا مطهر
معاون هماهنگي امور اقتصادي استانداري هرمزگان از هدفگذاري براي جذب 10 ميليون گردشگر به اين استان خبر داده است. اين گزاره چقدر به حقيقت نزديك است؟ در استان هرمزگان جاذبههاي زيادي داريم كه در گفتههاي اين مقام مسوول ذكر شده است اما آيا داشتهها مهمترين فاكتور در گردشگري است؟ متاسفانه نگاه عرضهمحور دهههاست به چالشي اساسي در صنعت گردشگري تبديل شده و اجازه نميدهد به اين حوزه به شكل واقعي نگاه كنيم. توريسم يك صنعت تقاضامحور است كه تعطيلات در دسترس يكي از فاكتورهاي اساسي در آن به حساب ميآيد. استان هرمزگان از آبان تا اوايل ارديبهشتماه فرصت براي گردشگري دارد كه دورههاي بين تعطيلات مدارس و نوروز را شامل ميشود، بنابراين تعطيلات در دسترس مردم براي رسيدن به اين استان كم است و هدفگذاري 10 ميليون گردشگر در سال به نظر نميرسد با اين تعطيلات هماهنگي داشته باشد.
حال اگر بخواهيم دو گروه گردشگر داخلي و خارجي را از هم تفكيك كرده و درباره نسبت هركدام در گردشگري اين استان بپردازيم، ملاحظه ميكنيم در آيندهاي نزديك يا حتي اندكي نزديك هم به عدد 10 ميليون گردشگر در اين استان نميرسيم زيرا آمار گردشگري ورودي در كل ايران هم 10 ميليون نيست چه برسد به گردشگري يك استان. اگر ملاكمان هم گردشگر داخلي باشد بايد بررسي كنيم گرايش گردشگران ما به كدام مناطق است. در حال حاضر يكي از اصليترين مقاصد سواحل شمالي كشور است و براي برگرداندن تقاضا به سمت هرمزگان بايد خيلي از اتفاقها بيفتد تا مذاق گردشگران از شمال به جنوب ميل كند. زيرا آنچه گردشگران را به سمت شمال ميكشد ضرورتا با آنچه هرمزگان عرضه ميكند تطابق ندارد.
اما چرا مسوولان آمارهايي را در سخنانشان عنوان ميكنند كه به نظر ميرسد بيشتر آمال و ايدههاي خودشان است تا اينكه به واقعيت نزديك باشد؟ به نظر ميرسد براي اغلب مديران گردشگري به عنوان يك علم جدي نيست. در اين فضا است كه اگر ميخواهند براي گردشگري يك چشمانداز بگذارند فيالبداهه و بيمطالعه عددي عنوان ميكنند. تعيين عدد براي گردشگري فرآيندهاي زيادي دارد؛ انگيزه و تقاضا چيست؟ به چه ميزان تعطيلات در دسترس وجود دارد؟ آيا به لحاظ اقليمي توان پذيرش اين تعداد گردشگر را داريم يا خير؟ آيا ثبات مديريتي داريم؟ مهم است بدانيم گردشگري جرياني نيست كه فرمايشي باشد بلكه كاملا با ميل و رغبت آدمها ارتباط دارد و در اين صنعت ما نميتوانيم كسي را مجبور به مراجعه به يك مقصد كنيم.
پرسش ديگري كه در اين حوزه ميتوانيم مطرح كنيم اين است كه چرا گردشگري؟ آيا ساير فعاليتها و صنايع در اين استان ارزيابي شدهاند؟ اگر اصرار ما به گردشگري به مثابه نوشدارويي براي حل مشكل اشتغال و درآمدزايي در اين است، ابتدا بايد انگيزههاي سفر مسافران به اين استان را بررسي كرده و گردشگري را در راستاي ايران انگيزه توسعه دهيم. در كنار آن مهم است كه ظرفيتهاي موجود در هرمزگان را ارزيابي كنيم و ببينيم تاب و توان گردشگرپذير بودن به چه ميزان است؟ به گونهاي كه هم فرهنگ جامعه محلي حفظ شود، هم محيط زيست لطمه نخورد و در نتيجه گردشگري به دردي بيدرمان تبديل نشود.
در غياب اين فعاليتها عدد 10 ميليون نفر يك روياي نجومي تحققناپذير است زيرا نه معلوم است ما كجا هستيم، نه چگونه ميخواهيم به آن نقطه ايدهآل برسيم و نه تبعات آن را ميدانيم. تا زماني كه به گردشگري واقعي نگاه نكنيم نميتوانيم براي آن كار واقعي كنيم و فقط يك اتفاق نامتجانس شكل ميدهيم كه نه خودمان درآمد كسب ميكنيم و نه سرمايهگذارها خوشحال ميشوند.