شرايط عيني و ذهني موفقيت ابتكار صلح هرمز
نصرتالله تاجيك
ابتكار صلح هرمز كه از سوي رييسجمهور ايران ابتدا در شهريورماه سال جاري در ملاقات با وابستگان نظامي و سپس در جلسه مجمع عمومي سارمان ملل براي ايجاد امنيت در آبراه خليجفارس پيشنهاد شده است با توجه به عدم آماده شدن شرايط عيني و ذهني آن و به دلايل ساختاري و عارضي با پاسخ مثبت كشورهاي منطقه مواجه نشد. لذا علت عدم استقبال آنها از ابتكار صلح هرمز را ميتوان در قالب يك ماتريس دو در دو در چهار عامل ساختاري، عارضي، ايران و اعراب حاشيه جنوبي خليجفارس دانست. يعني برخي از اين عوامل ساختاري و عارضي اين ابتكار عمل به خود ايران برميگردد كه مقدمات و پيشزمينههاي لازم را فراهم نكرد و برخي نيز به كشورهاي منطقه برميگردد كه به دلايل بيروني و دروني آمادگي لازم براي تعامل با ايران را ندارند. براي بررسي اين موضوع ابتدا به تصوير بزرگ منطقه نگاه ميكنيم. بعد از پيروزي انقلاب اسلامي روند تحولات در منطقه با توجه به خارج شدن ايران از زير چتر حمايت امريكا و اداره يك جنگ هشت ساله و تولد قدرتي نوظهور به نوعي ديگر رقم خورد و ايران به عنوان يك كشور مستقل منطقهاي در عرصه جهاني شناخته شد. اما از آنجا كه در منطقه توسعهنيافتهاي به سر ميبريم، اين موقعيت جديد ايران به مذاق برخي كشورها و از جمله عربستان كه داعيه رهبري جهان عرب و اسلام را هم دارد، خوش نيامد. بعد از حمله امريكا به عراق و تحولاتي كه در اين كشور رخ داد و حذف عراق از صحنه معادلات منطقهاي، قدرت ايران در منطقه افزايش پيدا كرد و بيش از گذشته به عنوان يك قدرت منطقهاي در حوزه سياسي و نظامي در معادلات منطقهاي و بينالمللي مطرح شد. اين تحولات از سوي ايران در حالي اتفاق افتاد كه در اين كشورها شاهد گسلهاي سياسي و اجتماعي هستيم و آنها براي پر كردن اين گسلها با توجه به اينكه به كشورهاي منطقه اعتماد ندارند، مجبور شدهاند به كشورهاي فرامنطقهاي بيشتر تكيه كنند و با تكيه بر اين كشورها كه قصد دارند پول خريد نفت را در ازاي فروش تسليحاتشان از منطقه خارج كنند، تلاش دارند تداوم حاكميت خود را حفظ كنند به نوعي كه بتوانند با سياست خارجي ايران مقابله كنند. آنچه به تشديد اين اوضاع دامن ميزند، منافع متناقض اطراف داخلي و خارجي هستند و بدتر آنكه اختلاف منافع سريعا تبديل به تضادهاي امنيتي ميشود و لذا شاهد بياعتمادي كشورهاي منطقه به يكديگر هستيم و اين بياعتمادي در كنار مشكلات ساختاري باعث ايجاد تنشهاي امنيتي و نظامي بين كشورها شده است. لذا تحت اين شرايط و بر اثر اين بياعتمادي هر يك از اين كشورها وقتي اقدامي ميكنند يا طرحي را ارايه ميدهند ديگر كشورها نه تنها به راحتي آن را با حسن نيت نميپذيرند، بلكه عليه خود ميدانند، مخصوصا اگر اين طرحها از سوي ايران ارايه شود، سايرين تصور دارند كه اين طرح فقط منافع ايران را تامين كرده و ما با ارايه اين طرح به دنبال گسترش نفوذ و تحكيم سلطه خود در منطقه هستيم. اما از مسائلي كه عارضي است و به ما برميگردد اينكه ابتكار صلح هرمز، پيش از مطرح شدن به صورت علني بهتر بود به صورت رسمي و از كانالهاي ديپلماتيك به كشورهاي منطقه ارايه ميشد يا حتي قبل از آن در محافل آكادميك و علمي مورد بررسي قرار ميگرفت تا هم ابعاد آن بررسي و هم زمينههاي اجرايي آن فراهم شود. يعني به نظر ميرسد در مورد ارايه اين طرح نيز ايران مقداري عجولانه برخورد كرد و در واقع ميخواست بعد از اتفاقات نفتكشها در خليجفارس عكسالعملي در برابر ائتلافي كه امريكا براي امنيت كشتيراني دنبال ميكند، داشته باشد كه طبيعي است برد تاثير و كارايي اين طرح را كم ميكند. در حقيقت اگر اين طرح به مراكز مطالعاتي و دانشگاههاي ايران راه مييافت، سپس از همان طريق طبيعي در موسسات و دانشگاههاي منطقه مورد بررسي قرار ميگرفت و يك گفتوگوي علمي و آكادميك در مورد آن ايجاد ميشد و سپس وارد عرصه ديپلماتيك و سياسي ميشد، احتمالا برد و زمينه اجرايي آن را تقويت ميكرد. البته مشكلات ساختاري و عارضي در منطقه نيز بر اين موضوع تاثير گذاشته و اين مشكلات باعث ميشود كه برخي كشورها تلقي بدبينانه نسبت به اينگونه طرحها داشته باشند. بنابراين تا زماني كه دغدغه كشورها در مورد اين مسائل را برطرف نكنيم، اينگونه طرحها از طرف هر كشوري كه مطرح شود مورد استقبال قرار نميگيرد. يعني ما ناچارا قبل از نشستن بر سر ميز مذاكره براي چنين طرحهايي نيازمند طي كردن دوران اقدامات اعتمادساز
(CBM: Confidence Building Measures) هستيم. درمورد اين طرح در كنار اينكه كار علمي و دانشگاهي نشد، كار ديپلماتيك مناسب و بهنگامي نيز انجام نشد به گونهاي كه گفته ميشود يكي از بخشهاي سفر بن علوي به تهران كه دو هفته پيش صورت گرفت، ابتكار طرح صلح هرمز بوده. يعني به نظر ميرسد كه مناسب بود اين طرح در سطح ديپلماتيك با ترجمه كردن آن به زبانهاي گوناگون ديپلماتيك مطابق نيازها و دغدغههاي هر كشور و انجام مذاكرات ديپلماتيك دو و چند جانبه آنگاه از زبان رييسجمهور در مجمع عمومي سازمان ملل مطرح ميشد، زيرا ما در منطقه با طيفي از كشورها روبهرو هستيم كه هر يك منافع، دغدغهها و آداب و رسوم خود را دارند. بنابراين وقتي ايدهاي مطرح ميشود بايد با پيامهاي مختلف ديپلماتيك طبق همان فرهنگ محلي و از كانال ديپلماتيك ارسال شود تا به نوعي طرفهاي مقابل در اين زمينه آمادگي داشته باشند سپس تلاش كنيم در سطح بالاتر آن را پيگيري كنيم. اصولا يكسري اقدامات به جاي علني شدن و برانگيختن حساسيتهاي مخرب بهتر است مكتوم مانده تا بهتر بتوان به روشهاي درون منطقهاي به يارگيري و اجماعسازي براي منافع منطقهاي دست زد زيرا يكي از عوامل نيز كه بايد در معادلات ما در نظر گرفته شود، نقش عوامل و نيروهاي مخرب روابط بين كشورهاي منطقه است زيرا برخي همچون امريكا و رژيم صهيونيستي و حتي كشورهايي در منطقه ابتكار «صلح هرمز» را عليه منافع خود ميدانند.