ايران امروز ميزبان مجمع گفتوگوي تهران
Tehran Dialogue Forum است. مركز مطالعات سياسي و بينالمللي وزارت امور خارجه در روزهايي ميزباني اين مجمع را برعهده دارد كه كشور يكپارچه سياهپوش شهادت سپهبد قاسم سليماني است. شهادت سپهبد سليماني در جريان عمليات تروريستي دولت ايالاتمتحده امريكا عملا معادلات منطقهاي و حتي فرامنطقهاي را تحتالشعاع خود قرار داده است. در حالي كه ايران از مدتها پيش براي برگزاري مجمع گفتوگوي تهران برنامهريزي كرده بود، همزماني برگزاري اين مجمع با ترور سپهبد سليماني عملا اين مجمع را به نخستين تريبون رسمي براي دستگاه ديپلماسي ايران پس از حادثه تروريستي ترور سردار سليماني تبديل كرده است.
بنابر برنامهريزيهايي كه تاكنون انجام شده محمدجواد ظريف، وزير خارجه نخستين سخنران اين مجمع خواهد بود. دستور كار اصلي مجمع گفتوگوي تهران، بررسي آخرين وضعيت تحولات منطقه خليجفارس، ارزيابي طرحهاي همكاري منطقهاي به ويژه طرح صلح هرمز عنوان شده است. نشستهاي اصلي اين مجمع شامل جلسات عمومي و ميزگردهاي تخصصي در روز سهشنبه مورخ
17 دي ماه از ساعت 8:30 الي 17:30 و با حضور مقامات سياسي داخلي، مقامات ارشد از منطقه، انديشمندان، روساي موسسات مطالعاتي و متخصصان تراز اول داخلي و بينالمللي برگزار خواهد شد.
به گزارش «اعتماد»، گفته ميشود كه بيش از 30 تا 40 مهمان خارجي، 500 مهمان ايراني و قريب به 50 سفير مستقر در تهران در نخستين مجمع گفتوگوي تهران شركت خواهند كرد. در حالي كه گفته شده ازسوي برخي كشورهاي منطقه مانند قطر، عمان، روسيه، تركيه و كويت مقامهايي در سطح وزير خارجه يا هيات سياسي عاليرتبه شركت خواهند كرد اما تمركز مركز مطالعات سياسي و بينالمللي وزارت امور خارجه در دور نخست از مجمع بر دعوت از انديشمندان و كارشناسان منطقه غرب آسيا قرار گرفته تا از اين طريق ارتباط مستقيمي با افكار عمومي هم گرفته شود.
وقت گفتوگوهاي درونزا در منطقه
فرارسيده است
شايد اصليترين پرسشي كه همزمان با برگزاري اين نشست مطرح ميشود اين است كه آيا در وضعيت فعلي منطقهاي بهخصوص باتوجه به تبعات ترور سپهبد شهيد قاسم سليماني هنوز هم ميتوان از ديپلماسي سخن گفت؟ هنوز هم ميتوان در منطقهاي كه بازيگران فرامنطقهاي و متحدان منطقهاي آنها براي حذف مخالف به ترور و ارعاب روي ميآورند به گفتوگو و بازگشت به اصل همزيستي مسالمتآميز در سايه پذيرش قدرت يكديگر و رد ايده حذف ديگري اميدوار بود؟ ايران چگونه ميتواند سياست اعلامي و اجرايي مبني بر آنكه آغازگر جنگي نخواهيم بود اما از خود دفاع خواهيم كرد را در سايه فشارهاي حداكثري سياسي، امنيتي و اقتصادي بر خود ادامه دهد بهگونهاي كه نه عزت ملياش زير سوال برود و نه تعبير به ضعف شود؟
در حال حاضر اصليترين بنبست منطقهاي ميان ايران و عربستانسعودي در جريان است اما محدود كردن اين بنبست به دو نام هم سادهانگاري سياسي به حساب خواهد آمد. تهران و رياض در چند سال اخير رابطه ديپلماتيك را بهحداقل رسانده، در ملاعام هيچ ارتباط سياسي با هم ندارند و ميانجيگريها براي نزديك كردن دو بازيگر قابلتوجه منطقهاي نيز راه به جايي نبرده است و پشت پرده تمام اين سردي در رابطه ديپلماتيك بازيگر فرامنطقهاي به اسم ايالاتمتحده امريكا و رژيمي به اسم اسراييل ايستاده است. سياست دولتهاي متفاوت در امريكا در منطقه غرب آسيا همواره مصداق: تفرقه بيفكن و حكومت كن، بوده است و در دولت جاري امريكا به رياست دونالد ترامپ، كاخ سفيد از معبر اين اختلافافكني منبع درآمدي هم براي خود ساخته است.
عربستانسعودي بهخصوص در چند سال اخير پس از حصول توافق هستهاي ميان ايران و جامعه جهاني
-كه نويد عاديسازي رابطه سياسي و اقتصادي ميان ايران و جامعه بينالمللي را ميداد- و روي كار آمدن محمد بن سلمان، وليعهد سعودي سياست تهاجمي را جايگزين سياست تعامل با تهران كرد. سياستي كه در مقاطعي هم از ترس واكنشهاي تهران رنگ و لعاب تدافعي به خود گرفت و در سايه همين ترس ناشي از توهم دشمنپنداري ايران بود كه شاهد بسياري از رفتارهاي نابخردانه عربستان در سطح منطقهاي از سوريه تا يمن و نزديكي به رژيم اسراييل بوديم.
ايران چه پيش و چه پس از برجام همواره رابطه حسنه با همسايگان و تنشزدايي از اين روابط را اولويت دستگاه ديپلماسي خود قرار داده و بزرگترين اشتباه عربستان، بحرين و امارات را امنيتي كردن منطقه با توسل به بازيگر فرامنطقهاي و خريد امنيت به جاي تلاش براي تحصيل آن از طريق گفتوگو و مذاكره با بازيگران منطقهاي دانسته است. برخلاف عربستانسعودي كه در چند سال اخير منافع خود را در دميدن در آتش تنش ميان تهران و واشنگتن، تبديل كردن منطقه به انباري از باروت و تلاش براي گرفتار كردن ايران در چرخه فشارهاي خارجي و ناآراميهاي داخلي جستوجو كرده و حتي براي كاستن از آنچه نفوذ تخريبي ايران در كشورهاي منطقه دانسته خود را گرفتار جنگي طولاني و خانمانسوز در يمن كرده، تهران از نخستين روزهاي پايان جنگ ايران و عراق در دهه 60 و با توسل به بند 8 قطعنامه 598 خواهان تعريف سازوكاري منطقهاي براي مديريت روابط منطقهاي در سايه تعامل ميان بازيگران منطقهاي بوده است.
ايران در قالب طرحهايي چون مجمع گفتوگوي منطقهاي، پيمان عدم تعارض يا طرح صلح هرمز موسوم به HOPE چند هدف مشترك را براي بازگرداندن ثبات و امنيت به منطقه و همچنين تضمين آن دنبال ميكند؛ پايان دادن به راهبرد هژموني محور و قرار دادن آن در مسير راهبرد منافع مشترك محور، تامين امنيت در پناه توسعه سياسي، اقتصادي و نه خريد امنيت، تشكيل ائتلافهاي مثبت اقتصادي و سياسي به جاي ائتلافهاي نظامي. وجه مشترك تمام طرحهاي ايران، تاكيد بر خروج نيروهاي نظامي متعلق به كشورهاي فرامنطقهاي از منطقه و برچيده شدن پايگاههاي نظامي امريكايي بوده كه مانند قارچ در هر نقطهاي از منطقه روييدهاند و به تهديدي براي ثبات منطقه تبديل شدهاند. برهمين اساس زماني كه مجموعهاي از حملات به تانكرهاي نفتي در حوزه خليجفارس و تنگه هرمز رخ ميدهد ايران با مطرح كردن ابتكار صلح هرمز از كشورهاي منطقه ميخواهد به جاي دعوت از بازيگران فرامنطقهاي يا پيوستن به ائتلاف نظامي امريكا، تامين امنيت را با تعريف چارچوبي منطقهاي برعهده بگيرند.
رفتار امروز رييسجمهور امريكا با منطقه خاورميانه حتي با كشورهايي كه عنوان متحد واشنگتن را
بر دوش ميكشند و به كيف پول كاخ سفيد تبديل شدهاند بيش از همه نشاندهنده انتخابهاي اشتباه بازيگراني چون عربستان و امارات است. دونالد ترامپ، رييسجمهور امريكا از دوره رقابتهاي انتخاباتي تا به امروز دست از تحقير مثلا متحدي چون عربستان برنداشته و به صراحت اعلام كرده كه رياض هيچ ندارد جز پول. همزمان اين تنها ايران نيست كه بهدليل سياست مقاومت در برابر زيادهخواهيهاي امريكا طعم تحريمهاي اين كشور را ميچشد بلكه كمتر از 48 ساعت قبل كشوري چون عراق كه از سال 2003 ميلادي تحت اشغال امريكا است نيز
از سوي رييسجمهور امريكا تهديد به تحريم آن هم با ادبياتي تحقيرآميز شد كه اگر ما را نميخواهيد پولي را كه خرجتان كرديم پس بدهيد؛ رفتاري كه دونالد ترامپ با كردهاي سوريه كرد و پس از به پايان رسيدن تاريخ مصرف همكاري با كردها با خنجري از پشت آنها را مقابل حمله تركيه بيسلاح رها كرد
به آينه عبرتي براي ديگر دلبستگان امريكا در منطقه هم تبديل شد.
اخبار جسته و گريخته از مذاكرات پشت پرده ميان بازيگران منطقهاي حكايت از نااميدي آنها از سياستهاي ترامپ در قبال منطقه غرب آسيا دارد. امروز در منطقهاي كه با تعبير انبار باروت در رسانههاي غربي از آن ياد ميشود سخن گفتن از گفتوگو نه آسان است و نه با استقبال فوري و بيقيد و شرط روبهرو ميشود. در اين منطقه «اعتماد» حلقه مفقودهاي است كه در بستر پرتنش فعلي يافتن آن آسان نخواهد بود. با اين همه خشم افكار عمومي از ماجراجوييهاي نظامي امريكا در غرب آسيا زنگهاي خطر را براي سياسيون كشورهاي مختلف منطقهاي به صدا درآورده است. دونالد ترامپ در حالي وقيحانه مسووليت اقدام تروريستي ترور سپهبد سليماني در خاك كشوري ثالث را برعهده گرفت كه مردم عراق با اعتراضهاي چند روز اخير خود، مجلس اين كشور را وادار به تصويب طرحي براي خروج سربازان امريكايي از اين كشور كردند.
مجمع گفتوگوي تهران نخستين دور خود را درحالي آغاز ميكند كه اشتباه راهبردي دونالد ترامپ در ترور سپهبد سليماني نه فقط منجر به خروش دوباره افكار عمومي منطقهاي نسبت به سياستهاي نظامي و سياسي و امنيتي مخرب امريكا در منطقه شد كه ميتواند به تلاشها بر حذف هژموني گفتماني امريكا هم بيفزايد. دونالد ترامپ با عبور از خطوط قرمز نهتنها منافع سياسي و نظامي، مادي و معنوي امريكا را درمعرض تهديد قرار داد بلكه به تقويت ايده گفتوگوي درونزا ميان بازيگران منطقهاي به جاي خريد امنيت از بازيگران فرامنطقهاي هم كمك كرد.
ايران با برگزاري نخستين مجمع گفتوگوي تهران تلاش ميكند كشورهاي منطقه و در گام نخست انديشمندان آنها در حوزه سياسي را در پروسه ترجيح گفتوگو و ديپلماسي بر تنشآفريني و زورآزمايي نظامي قرار بدهد و همزمان گفتمان امريكايي و اسراييلي كه تلاش ميكند ايران را تهديد امنيتي و بخشي از مشكل در منطقه معرفي كند را به چالش بكشد. در منطقهاي كه تاكنون هيچ طرحي از اين جنس از سوي هيچ كشوري با موفقيت در ميدان عمل همراه نشده انتظار پيروزي آني داشتن از ابتكارهاي ايران يا ابتدا به ساكن محتوم به شكست دانستن اين ابتكارها دور از واقعيت است اما ايران تلاش ديپلماتيك براي خاموش كردن آتشفشاني كه امريكاييها و متحدان عبري و عربي آنها در منطقه
به راه انداختهاند را ادامه داده و تلاش ميكند كشورهاي بيشتري را با اين تفكر همراه سازد كه در جهان امروز منطق زور، خشونت، قهر و ائتلاف نظاميسازي جايي ندارد و بايد آن را با منطق گفتوگو ميان بازيگران منطقهاي در مرحله نخست و بسط آن به گفتوگو با بازيگران فرامنطقهاي كه به قوانين بينالمللي پايبند هستند، جايگزين كرد.