ترور فرمانده ايراني (شهيد) قاسم سليماني نقطه عطفي در روابط تهران و واشنگتن است. اين اتفاق متحدان امريكا در اروپا را نيز درگير ميكند و ممكن است نيروهاي نظامي اروپا كه در بطن تنش ميان تهران و واشنگتن قرار ميگيرند، منطقه را ترك كنند. وبسايت خبري «پوليتيكو» در مطلبي به قلم الي گرانمايه نوشت: دونالد ترامپ، رييسجمهور امريكا، با ترور يكي از مقامات ارشد نظامي ايران، همه نظاميان امريكايي در خاورميانه را در معرض حملات تلافيجويانه احتمالي قرار داده و فضا را براي ايران بازتر كرده است.
ترامپ همچنين با هدف قرار دادن علني يكي از معتمدين رهبر ايران، قاعده بازي را تغيير داده است؛ قاعدهاي كه در يك دهه گذشته به ايران و امريكا اجازه ميداد خطر برخورد با يكديگر در مناطق عملياتي عراق و افغانستان را كاهش دهند.
اين براي كشورهاي اروپايي به معناي آن است كه بدترين پيشبينيهايشان در حال تبديل به واقعيت است: آنها به دولت ترامپ هشدار داده بودند كه خروج از توافق هستهاي با ايران باعث افزايش زنجيروار تنشها با اين كشور خواهد شد.
پاسخ تهران ميتواند فوري يا بلندمدت باشد و از اقدام نظامي در منطقه تا حملات سايبري در خاك امريكا و فشار سياسي سنگين را دربر گيرد. رهبر ايران چندينبار هشدار داده بودند جنگي با امريكا در نميگيرد و ايران تاكنون با روشي حساب شده و منطقي نسبت به كمپين «فشار حداكثري» ترامپ عمل كرده است. اگر چنين موضعي اتخاذ شود، تهران سعي در مديريت خطر درگيري مستقيم خواهد داشت و به استفاده از تاكتيكهاي نامتقارن براي تضعيف منافع امريكا ادامه ميدهد، اگرچه خطوط قرمز اكنون از نو طراحي شده است.
حضور گسترده نظاميان امريكا در خاورميانه و افغانستان به معناي اين است كه اين كشور به احتمال زياد اين ضربات تلافيجويانه را متحمل ميشود. ايران روابط عميقي با بازيگران دولتي و غيردولتي عراق، سوريه، لبنان، افغانستان و يمن دارد و ميتواند از آن در جهت ضربه به امريكا استفاده كند. ترور (سردار) سليماني موجب كاهش روابط واشنگتن با بغداد شده و ممكن است اين مساله به كابل نيز كشيده شود. همچنين اين موضوع باعث ميشود در ايران
بر سر اينكه تا چه اندازه بايد نيروهاي امريكايي را از عراق و افغانستان بيرون كرد، بحث بالا بگيرد.
اما ترور (شهيد) سليماني پيامدهاي قابلتوجهي در حوزه ديپلماسي جهان و اروپا خواهد داشت. تهران تلاش ميكند حملات امريكا را اعلان جنگ بخواند و از آن براي تعميق اختلاف موجود ميان اروپا و امريكا بهره ببرد. تهران همچنين از اين موقعيت به عنوان فرصتي براي پيروزي در بازي اتهام در صحنه بينالمللي استفاده خواهد كرد.
زمانبندي اين ترور طوري بود كه تنها چند روز پيش از اعلام پنجمين گام ايران در كاهش تعهدات توافق هستهاي اجرا شد. شدت و ميزان پايبندي ايران تحتتاثير تنشهاي اخير با امريكا خواهد بود. تهران اكنون ميتواند به عنوان بخشي از اقدامات تلافيجويانه خود در پرونده هستهاي حركتي بسيار تحريكآميزتر انجام دهد؛ حركتي مانند محدود كردن دسترسي ناظران بينالمللي به تاسيسات هستهاي خود.
توافق هستهاي همچنان محور اصلي سياست اروپا در قبال ايران باقي ميماند. فرانسه، انگلستان و آلمان پيش از ترور (شهيد) سليماني گفته بودند در واكنش به عدم پايبندي ايران نسبت به تعهدات خود، ممكن است ساز و كار حل اختلاف يا مكانيسم ماشه را براساس توافق هستهاي فعال كنند. اگر تهران در موضوع هستهاي گامهايي جدي بر دارد احتمال سقوط كامل توافقنامه افزايش پيدا ميكند.
اروپا كه تاكنون در مقابل درخواستها براي پيوستن به سياست «فشار حداكثري» واشنگتن عليه تهران مقاومت كرده است، بايد خود را براي ناامني بيشتر در خاورميانه آماده كند و در حوزه ديپلماسي اقداماتي جدي به كار ببندد تا از نيروهاي نظامي خود كه اكنون در معرض خطر بيشتري قرار دارند، محافظت كند.
كشورهاي حاشيه خليجفارس باوجود رقابتي كه با ايران دارند، ميتوانند در يافتن روشي ديپلماتيك، شركاي مفيدي براي اروپا باشند.
همسايگان عرب ايران به شكل فزايندهاي نگران اين هستند كه تشديد درگيريهاي نظامي ميان واشنگتن و تهران، آنها را در معرض هزينههاي سنگين قرار دهد. اروپا بايد همكاري خود با اماراتمتحدهعربي، عمان، كويت و عراق را بيشتر كند تا بهطور مشترك از تشديد اين درگيري جلوگيري كنند.
فعلا به نظر ميرسد تلاشهاي فرانسه براي ميانجيگري و ازسرگيري مذاكرات ميان تهران و واشنگتن بسيار دور از دسترس است. در عوض، اروپا بايد فورا با استفاده از ديپلماسي در سطوح بالا تلاش كند باقيمانده توافق هستهاي را نجات داده و از حملات بعدي در عراق جلوگيري كند. حدود 6 ماه است كه امريكا و ايران هواپيماهاي بيسرنشين، تاسيسات و پايگاههاي نفتي يكديگر را هدف قرار ميدهند. هنوز مشخص نيست ايران كجا و چگونه پاسخ ترور (شهيد) سليماني را ميدهد. اما فرمانده جديد نيروي قدس -كه
12 ساعت پس از ترور (شهيد) سليماني منصوب شد- بدون شك خواستار انتقام از امريكاست. زماني كه اين انتقام اتفاق بيفتد، نه خاورميانه و نه اروپا از عواقب آن به دور نخواهند بود.