• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4557 -
  • ۱۳۹۸ چهارشنبه ۱۸ دي

درنگي بر شاعري نيما يوشيج

تقلا براي شناخت عيني جهان

فرناز جعفرزادگان

 

 

اصولا دو دسته شاعر بزرگ در تاريخ ادبيات جهان ظهور مي‌كنند. اول آنها كه مي‌توانند قالب و محتوا را تغيير دهند و دوم شاعراني كه فقط محتوا را در شعر تغيير مي‌دهند. از اين منظر تنها كسي كه در ايران توانست هم قالب و هم محتوا را تغيير دهد، نيماست و در كل تاريخ ادبيات ايران اين قرعه به نام هيچ‌كس جز اين شاعر رقم نخورده است و بقيه شاعران اعم از مولانا، خيام، حافظ، سعدي و... فقط محتوا را در شعر تغيير داده‌اند.

نيما با تغيير قالب و محتوا، شعر را به سوي جهاني شدن سوق داد و با هنر زباني و كلامي و تسلط بر ادبيات امروز و كهن توانست، طرحي نو درافكند. زبان در قالب نو و موسوم به «نيمايي» چنان تاثيرگذار بود كه شاعران بسياري را به دنبال خود كشاند.

نيما جهان‌بيني عميق و صورت‌شناسي نويني در شعر ارايه داد و با تزريق كلمات بومي در شعر و بهره‌گيري از طبيعت، مفاهيم فرهنگي و اجتماعي ويژه‌اي را به شعر تزريق كرد. شعر نيما دريافت تجربه‌هاست كه تصوير و نماد را در ذهن مخاطب برجسته مي‌كند. شعري است، زيست‌محيطي كه با مسائل پيرامون محيط خود سروكار دارد و درون طبيعت مي‌رود و به رود از دل دره و به درخت از دل جنگل نظر دارد. نمي‌توان از كنار واژه‌هاي نيما سطحي عبور كرد؛ چراكه در دل واژه‌هاي او نشانه‌هايي است كه مخاطب را به تامل وامي‌دارد.

ادبيات نيمايي، نوع نگاه ذهني يا سوبژكتيو را عيني يا ابژكتيو كرد. به عنوان نمونه اگر در قديم مولانا مي‌گفت:«بنفشه در ركوع آمد چو سنبل در خشوع آمد/ چو نرگس چشمكش مي‌زد كه وقت اعتبار آمد» و يا اگر حافظ مي‌گفت:«بنفشه در قدم او نهاد سر به سجود» اين شاعران در واقع داشتند به صورت ذهني، جهان پيرامون خود را «تعبيرگري»مي‌كردند و در واقع در جهان دست مي‌بردند تا ذهنيت خود را حاكم كنند. حال آنكه نيما شبيه پيامبري است كه مي‌گفت، خدايا به من قدرتي بده تا اشيا را آنچنان ببينم كه هستند. تلاش نيما براي شناخت عيني جهان بود. در حالي كه از نوع نگاه تعبيرگر، ما فقط مي‌توانيم به شطحيات ناب و زيبا برسيم. مثلا وقتي كعبه به پيشواز رابعه مي‌رود، حيرت‌انگيز و زيباست اما با اين نگاه نمي‌توان فضاپيما ساخت.

سروده‌هاي نيما نه تنها خود را با روح زبان همخوان نمي‌كند بلكه شكل متفاوت و تازه‌اي است از زبان و هر از گاهي جنبه‌هاي عاطفي زبان معيار را به كار مي‌گيرد اما اين مساله در خدمت اهداف شعري نيما نيست و گونه‌اي رهايي از معنا كه رسيدن به كلامي پر از تاويل و كنايه است:

«خانه‌ام ابري است/ يكسره روي زمين ابري است با آن/ از فراز گردنه خرد و خراب و مست/ باد مي‌پيچد/ يكسره دنيا خراب از اوست/ و حواس من/‌ اي ني‌زن كه تو را آواي ني برده ست دور از ره كجايي؟/ خانه‌ام ابري ست اما/ ابر بارانش گرفته‌ست/ در خيال روزهاي روشنم كز دست رفتندم/ من به روي آفتابم/ مي‌برم در ساحت دريا نظاره/ و همه دنيا خراب و خرد از باد است/ و به ره ني‌زن كه دايم مي‌نوازد ني، در اين دنياي ابراندود/ راه خود را دارد اندر پيش» (خانه‌ام ابري است)

نظم و همنشيني واژه‌ها در اين سروده كه بنيان آن موسيقي واج‌هاست به هر واژه اهميت و تشخص مي‌بخشد و واژه به گفته مالارمه «ذات حقيقت» مي‌شود.

نيما با بهره‏‌گيري از زبان و ساخت تركيبات تازه توانست، دغدغه‌هاي اجتماعي و آرمان‌‌خواهي خود را به گوش همه برساند. شعرهايي كه با اصول زيبايي‌شناسي مدرن و هنر رئاليستي هم‌جهت بود و هيچگاه محتوا و مضمون را قرباني وزن كلاسيك نكرد. از جمله شاخصه‌هاي زيبايي كه مي‌‏توان در شعرهاي نيما در جهت القاي مفاهيم و محتوا اشاره كرد، مفهوم‌گرايي و آرمان‌‏خواهي، كليت‌‌گرايي، استفاده از جلوه‌هاي زندگي معاصر و دغدغه‌هاي اجتماعي است.

شعرهاي نيما تصويري ثبت شده بر كاغذ نيست بلكه صرفا بياني است
مجازي كه بر منش استعاره‌ها مي‌چرخد. كلامي است كنايي با تاويل‌هاي زياد كه در سطح شناور نيست. به تعبير شكلوفسكي «شاعران انگاره‌ها را نمي‌آ‌‌فرينند، بل آنها را مي‌يابند. يعني آنها را از زبان طبيعي و زبان معيار گردآوري مي‌كنند.» (ساختار و تاويل متن، ص، 59)

«آسمان يكريز مي‌بارد/ روي بندرگاه / روي دنده‌هاي آويزان يك بام سفالين در كنار راه/ روي «آيش»هاي «شاخك» خوشه‌اش را مي‌دواند/ روي نوغانخانه روي پل- كه در سرتاسرش امشب/ مثل اينكه ضرب مي‌گيرند- يا آنجا كسي غمناك مي‌خواند/ همچنين بر روي بالاخانه من (مرد ماهيگير مسكيني كه او را مي‌شناسي) خالي
افتاده‌‌ست اما خانه همسايه من، ديرگاهي ست (بخشي از شعر روي بندرگاه)

وقتي قرار باشد جهان‌بيني شاعرانه و نگاه تازه بر جهان شعر و هنر امروز حاكم باشد، اين ديدگاه كه هر شيء در طبيعت و هر واژه‌‏اي در زبان اين فرصت را بيابد كه وارد فضاي انديشگاني و زيبايي شعر نيما شود، پذيرفتني خواهد بود چراكه شعر نيما اجتماعي و مفهوم ‏گراست. بيشترين دغدغه‌هايش، گرفتاري‏هاي ريز و درشت جامعه معاصر خود است. او محتوا را فداي وزن نكرده است و از فرم و ساختار براي رساندن مفهوم شعري خود استفاده مي‌كند. نيما به ما جور ديگر ديدن را آموخت تا در طبيعت و محيط پيرامون خود درنگ كنيم و با جهاني تازه روبه‌رو شويم تا واژه‌ها روشن‌تر و صميمي‌تر بيان شوند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون