آیتالله جوادی آملی در مسجد اعظم قم خطاب به طلاب گفت
حوزه علمیه مقتدرانه دربرابر داعش ایستاده است
کنگره جهانی جریانهای تکفیری و افراطی از دیدگاه علمای اسلام اتفاق مبارکی است و اکنون به برکت قیام امام (ره) و خونهای پاک شهدا و تلاشهای رهبر معظم انقلاب و مراجع، بزرگترین همایش در قم برگزار میشود، شما عزیزان باید با اینها گفتوگو و مصاحبه داشته باشید تا با دست پر از این کشور بازگردند، از 83 کشور در قم حضور دارند، دعوت این افراد کار آسانی نبود، همه مراجع، حوزویها، دانشگاهیها و تقریبیها تلاش کردند تا اینها بیایند. شما حرفهای عمیق توحیدی خودتان را به اینها بیان کنید، حضور در جلسه لازم بود شرکت کنید، ایراد و ارايه مقاله لازم است، اگر دیر بجنبید نظیر آنچه در حرمین شریفین اتفاق افتاده است برای ما اتفاق میافتد، آنها تقسیم بندی بدی انجام دادند، مذهب و مسجد را به وهابیها دادند و سلطنت را به سعودیها دادند و مقبره ائمه (ع) را تخریب کردند، آن روز کسی نبود صداش دربیاد، اما امروز که داعش به وجود آمده حوزه علمیه مقتدر است. به برکت انقلاب اسلامی قم مرکز علم دین شده است. قبلا میگفتند علم را بیاموزید اگر چه در چین باشد اما امروز شرق و غرب میگوید علم را بیاموزید اگر چه در قم، اگرچه در ایران باشد، بیش از 70 ملیت در قم آمدند و دارند درس میخوانند، صدای شهدا، امام خمینی (ره)، انقلاب و اهلبیت (ع) به گوش همه رسیده است، اکنون فرصت بسیار مناسبی است که شما این کار را انجام دهید، بگذارید با دست پر برگردند و آنها را رها نکنید، شبهات آنان را گوش دهید و پاسخهای آن را بیان کنید، قرآن کریم همه شبهات را جواب داده و همه معارف را در اختیار ما گذاشته است که نه سلفی بماند و نه خلفی از این سلف باقی بماند. قرآن کریم آیاتی دارد که درکش برای بسیاری از این خواص سخت است، اما همان آیات را به صورت رقیق درآورده، اگر چند کارفرمای ناسازگار بخواهند عالم را اداره کنند، برخی از حکمای ما هنوز برهان تمانع که در سوره انبیا است را نفهمیدهاند، این با درس خواندن حل نمیشود، همان معنا را خداوند در آیه محل بحث به صورت شفاف و روشن بیان کرده است. آثار تربیتی و اخلاقی قرآن کریم این است که برخی همواره در راه راست استقامت میکنند، انسان اگر موحد محض بود استقامت در راه راحت است، اگر موحد محض نبود یا ملحد محض است یا یک شرک رقیقی هم دارد، اینکه در کنار خداوند یک ولی و اما وجود دارد شرک است، این است که اکثر مومنان یک نمونه شرک رقیقی دارند، این که میگویند اول خداوند و دوم فلان شخص این خود یک نوع شرک رقیق است.