كتابخانه
مغز و پيچيدگي هايش
در روزگار ما دانش بشري به اين نتيجه رسيده كه مغز پيچيدهترين و اصليترين عضو حياتي موجودات زنده است. به همين خاطر اهميتي اساسي دارد كه پاسخي براي اين پرسش بيابيم كه چگونه از مغز خود بهتر استفاده كنيم؟ كتاب «مغز ما» نوشته ماتيو مك دونالد با ترجمه محمدرضا باطني، زبانشناس برجسته ايراني پاسخي به اين پرسش است. اين كتاب به ما ميگويد چرا مغز عهدهدار همه چيز است: از عشق واقعي گرفته تا بيرون كشيدن انسان از تخت خواب به هنگام صبح. اين كتاب درباره اين است كه ما چگونه فكر ميكنيم، چگونه احساس ميكنيم و چرا نميتوانيم جلو خودمان را بگيريم و از برداشتن تكه دوم آن كيك شكلاتي خودداري كنيم. اين كتاب به ما ميآموزد كه چگونه خوب بخوابيم، به ما هشدار ميدهد كه هيچ وقت به خاطرهاي اعتماد نكنيم و توضيح ميدهد كه هر قدر آدم موفقي باشيم، احتمالا هيچ وقت خوشحالتر از آن چه فعلا هستيم، نخواهيم بود. آموختين اينكه چطور مغز خود را به كارگيريم به اين معناست كه ويژگيهاي عجيب و غريب آن را بكاويم و چنان كه در اين كتاب خواهيم آموخت، مغز پر است از اين ويژگيهاي عجيب و غريب. قواعد نانوشتهاي هست كه موجب ميشود مغز صحنهاي را تعبير كند، خاطرهاي را بازسازي كند و مسالهاي را بازي سازي و حل كند. در اكثر مواقع اين قواعد به نفع ما عمل ميكنند.
آبروي شوپنهاور
آرتور شوپنهاور در زندگي شخصي انساني تلخ و سختگير بود. مشهور است كه انديشههايش نيز بدبينانه است. با اين همه در مجموعه كثير آثارش ميتوان به افكاري دست يافت كه در عرف عام آنها را حكمت زندگي ميخوانند. هنر حفظ آبرو، ششمين جلد از مجموعه هنرهاي شوپنهاور است. موضوع اين كتاب، احترام و آبروست؛ مفهومي در بادي امر بسيار عيني و به ظاهر روشن به نظر ميرسد در زيرمجموعه اخلاق همگاني، اصول زندگي و رفتارشناسي فردي و اجتماعي جاي ميگيرد تا ذيل يكي از مقولات فلسفي. اما چون نيك بنگريم، درمييابيم كه تعريف دقيق آن نه تنها به آن سادگي كه ميپنداريم نيست، بلكه هم مساله آفرين است و هم شناخت دقيق مرز آن با مفاهيم مشابه يا حتي مترادفات خود آن مفهوم، در يك زبان و فرهنگ چه مايه دشوار است. آبرو يا احترام مفهومي بسيار گسترده است و در پيوند با سنتهاي جامعه، و تعامل فرد با خود و ديگري و جامعه و در نهايت با جوامع و ملل ديگر معنا مييابد. اين مفهوم در زبان فارسي هم مانند زبان آلماني مترادفات زيادي از قبيل پاس، حرمت، اعتبار، اكرام، بزرگداشت، تكريم، اعزاز، ملاحظه، ارج، ناموس، شرف، آبرومند، توجه، تمكين، شرافت، حيثيت و... دارد. شوپنهاور در اين كتاب در گسترش مفهوم آبرو و تبيين آن در اين كتاب به آثار ادبي، اخلاقي و گتههاي قدماي باستان توسل ميجويد.
نويسنده عصر خود
صادق هدايت نويسنده ايراني عصر خود بود؛ نويسندهاي كه ادبيات برايش هم وسيله ارتباط بود و هم پردهاي از دود كه ميكوشيد روح عذاب ديده خود را پشت آن پنهان كند، هر چند بخش اعظم آنچه ميخواست پنهان كند در داستانهايش لاجرم بيان ميشد. همين او را چون كافكا به نفس ادبيات بدل كرده بود. هدايت علاوه بر داستاننويسي، پژوهش نيز ميكرد و كاوشهايش در فولكلور فارسي شهرتي همسنگ داستانهايش برايش به ارمغان آورد. احاطهاش بر ادبيات كلاسيك فارسي نيز از جملمه در پژوهشهايش درباره خيام و نقدهاي ادبياش نيك پيداست. مصالحهناپذيري و هنجارشكنياش او را در اقليت قرار ميداد و با نظامهاي تثبيت شده ادبي و سياسي زمانه خود سر سازگاري نداشت. گرچه هرگز به اوضاع اجتماعي و سياسي بي اعتنا نبود - چنان كه از مخالفتش با رضاشاه ميتوان ديد و اميد بستنش به حزب توده و بريدنش از آن پس از واقعه آذربايجان - در قالب اپوزيسيون موجود آن زمان نيز نميگنجيد. او موجود سياسي نبود و باورهاي سفت و سخت نداشت و بيش از هر چيز به آزادي و تفكر خود ارج مينهاد. اين ويژگيها جز دشمنتراشي حاصلي به بار نميآورد و فضاي خفقانآوري پيرامونش ايجاد كرد كه تفهيم و تفاهم جايي در آن نداشت. هدايت مخالفي بود در درون مخالفان و بيگانه در ميهن خويش كه گويي با خود سخن ميگفت، چنان كه راوي بوف كور با سايهاش. كتاب حاضر نوشته همايون كاتوزيان، يكي از بهترين تك نگاريهاي نوشته شده درباره اين روشنفكر و نويسنده چند بعدي است.