دستكم ۱۸ سال از حفاظت منسجم و هدفمند براي گونه يوزپلنگ آسيايي در ايران ميگذرد؛ حفاظتي كه توسط سمنها، سازمان حفاظت محيطزيست و پروژه حفاظت از يوزپلنگ آسيايي (پروژه مشترك مابين سازمان حفاظت محيطزيست و UNDP) در عرصههاي طبيعي انجام شده است. در اين مدت پروژههاي متعددي براي بهبود شرايط زيستگاه تعريف شده بود كه شامل پروژههايي چون افزايش تعداد محيطبانان، تجهيز و آموزش آنها، مديريت منابع آبي، ساخت پاسگاه، مديريت دام اهلي و … بودند كه تاثير مستقيمي در حفاظت زيستگاههاي طبيعي يوزپلنگ داشتند. در اين ميان، صدها پروژه پژوهشي و آموزشي نيز در زيستگاهها انجام شده و ادامه دارند.
شايد نقطه عطف حفاظت از يوزپلنگ آسيايي در ايران، مطالعات و پايشهاي جمعيتي با كمك دوربينهاي تلهاي باشد. اين دوربينها اين امكان را به كارشناسان ميدهد تا توليد مثل، حركت و حضور هر فرد از گونه را مورد پايش قرار دهند. از طريق اين ابزار كليدي براي اولين بار اطلاعات قابل اتكايي از كمينه تعداد افراد يوزپلنگ به دست آمد (تمامي اطلاعات در گزارش منتشر شده از پروژه پايش جمعيت يوزپلنگ آسيايي در بازه سالهاي ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۵ موجود و در وبسايت انجمن يوزپلنگ ايراني براي عموم در دسترس است.) همچنين دوربينگذاري مستمر در مناطق تحت مديريت سازمان حفاظت محيط زيست اين فرصت را فراهم كرد تا تغييرات جمعيت مورد بررسي قرار گيرد. نتايج به دست آمده در مناطق مختلف متفاوت بود.
در برخي مناطق مانند پارك ملي كوير، پس از مطالعه در سال ۱۳۸۸ كه تنها يك يوزپلنگ تشخيص داده شده بود ديگر فرد جديدي شناسايي نشد. در استان يزد افرادي كه در ابتداي دهه ۹۰ زاده شده بودند، تنها افرادي بودند كه در طول اين دهه به صورت مستمر در مقابل دوربينهاي تلهاي به ثبت رسيدند. همچنين در اين دوره هيچگاه زادآوري ديگري در اين استان مستند نشد. پناهگاه حياتوحش نايبندان در استان خراسانجنوبي نيز از اين شرايط مستثني نبود. يوزپلنگهاي شناسايي شده در اين پناهگاه در ابتداي دهه ۹۰، آخرين يوزپلنگهايي بودند كه حضورشان در نايبندان مستند شد.
برخلاف تلاشهاي انجام شده تا امروز، وضعيت حضور يوزپلنگ در كرمان و اصفهان همچنان گنگ و ناشناخته است. تنها يك تصوير از يوزپلنگ در اصفهان مقابل دوربينهاي تلهاي به ثبت رسيده است. به دلايل مختلف امنيتي، پايش مناطق تحت حفاظت در كرمان تنها يك بار انجام شد كه نميتوان به آن استناد كرد. لازم به ذكر است كه لاشه يافت شده از يوزپلنگي كه در پاييز ۱۳۹۷ در كرمان به مرگ طبيعي تلف شد نيز مربوط به يوزپلنگي بود كه پيش از آن، تنها در پناهگاه حياتوحش نايبندان در خراسانجنوبي به ثبت رسيده بود.با اين حال، شرايط در زيستگاههاي شمالي يوزپلنگ متفاوت بوده است. از ابتداي دهه ۹۰ تا سال ۱۳۹۵ تصاوير متعددي از يوزپلنگ در استانهاي سمنان، خراسان شمالي و خراسان رضوي به ثبت ميرسيد. تصاوير به دست آمده از دوربينهاي تلهاي و عكاسيهاي صورت گرفته توسط محيطبانان و حفاظتگران، نشان از زادآوري يوزپلنگ داشت (گزارش پايش جمعيت يوزپلنگ آسيايي و اطلاعات مربوط به ذخيرهگاه زيستكره توران توسط موسسه حياتوحش ميراث پارسيان به سازمان حفاظت محيطزيست تحويل داده شده است.)
در طول اين سالها دو يوزپلنگ با نامهاي كوشكي و دلبر كه از قاچاقچيان در استان سمنان ضبط شدند، در فنسهايي در استانهاي سمنان و خراسان شمالي نگهداري ميشدند و برنامهريزيهايي براي برنامه تكثير در اسارت آغاز شده بود. اين تلاشها پس از انتقال اين دو يوزپلنگ به تهران جديتر دنبال شد؛ اما تلاشهاي صورت گرفته طي اين سالها، منجر به توليد نسل جديد از يوزپلنگهاي در اسارت نشد.
در نيمه دوم دهه ۹۰، شرايط در زيستگاه شمالي نيز نگرانكننده شد. پس از سال ۱۳۹۶، زادآوري در پناهگاه حياتوحش مياندشت به ثبت نرسيده است و آخرينبار تصاويري از يك فرد يوزپلنگ در سال ۱۳۹۷ به ثبت رسيد كه متأسفانه در آبانماه همان سال در تصادف جادهاي تلف شد (گزارشهاي منتشر شده از سازمان حفاظت محيطزيست و انجمن يوزپلنگ ايراني در خصوص آخرين يوزپلنگ شناسايي شده مياندشت با نام «يارقلي») در حال حاضر، ذخيرهگاه زيستكره توران آخرين زيستگاهي است كه كماكان گزارشهاي تاييد شدهاي از زادآوري دارد.
تجربه ۱۸ سال حفاظت نشان ميدهد بهرغم تلاشهاي فراوان در راستاي حفاظت از زيستگاهها با بيشترين توان در تاريخ سازمان حفاظت محيط زيست و حصول موفقيتهاي مقطعي، جمعيت يوزپلنگ همچنان كاهش پيدا كرده است. عواملي مانند مهاجرتهاي طولاني يوزپلنگها و خروج آنها از مناطق نسبتا امن تحتمديريت، عدم دسترسي نرها و مادهها به دليل جمعيت و تراكم بسيار پايين و در نتيجه، انقراض تصادفي در زيرجمعيتها، از جمله دشواريهاي اكولوژيك حفاظت از يوزپلنگ هستند. در اين شرايط ايجاد جمعيت پشتيبان با بهرهگيري از يوزپلنگهاي در اسارت اهميت ويژهاي دارد. ايجاد جمعيت پشتيبان در كوتاه و ميانمدت بايد تنها به عنوان تضمين حفظ ژن گونه در شرايط نيمهطبيعي مدنظر باشد و از اهميت حفظ زيستگاه طبيعي و گونههاي بومي آن نكاهد. بنابراين توجه به تكثير افراد حاضر در اسارت به عنوان گزينه مكمل فعاليتهاي جاري حفاظتي در مناطق كاملا ضروري به نظر ميرسد.تجربه رهاسازي يوزپلنگها در فنسهاي چندهزار هكتاري در كشور آفريقاي جنوبي و تجارب معرفي مجدد در محدودههاي فنسكشي نشده و وحشي در كشورهاي ناميبيا و بوتسوانا وجود دارد كه اطلاعات علمي آنها به صورت شفاف در بخش ۲۰ كتاب Cheetahs: Biology and Conservation منتشر شده در سال ۲۰۱۸ منعكس شده است.يوزپلنگهايي كه در مراكز مختلف تكثير در كشور آفريقاي جنوبي و به منظور نمايش و يا لمس توريستها در اسارت متولد شدهاند و عموما به صورت دستي توسط انسان شيردهي شدهاند، نهتنها موفق به شكار براي خود در محيط وحشي بودهاند، بلكه داراي فرزند شده و از فرزندان خود در مقابل شير، پلنگ، سگ وحشي، كفتار و ديگر گوشتخواران نيز مراقبت ميكنند. در برنامه Cheetah Metapopulation Management
كشور آفريقاي جنوبي جمعيت يوزپلنگ از ۲۴۱ فرد در ۴۱ منطقه حفاظت شده (Cheetahs: Biology and Conservation: Chapter 20) از سال ۲۰۱۱ به ۳۸۶ فرد در ۶۰ منطقه حفاظت شده (دستكم ۱۶ منطقه با مديريت دولتي و مابقي خصوصي) در انتهاي ۲۰۱۹ رسيده است (Endangered Wildlife Trust Integrated report 2019) . اخيرا تكثير يوزپلنگهاي آفريقاي جنوبي در برنامه مشترك ميان موسسات Ashia و Endangered Wildlife Trust در محدوده محصور 12 هزار هكتاري Kuzuko درون پارك ملي دولتي Addo Elephant آفريقاي جنوبي اتفاق افتاده است كه در حال حاضر پيشرو وحشيسازي يوزپلنگهايزاده شده در اسارت براي بازگشت به محيط آزاد و وحشي هستند. در مثال قابل توجه ديگر پارك ملي Mountain Zebra در آفريقاي جنوبي جمعيت ۴ يوزپلنگ كه سابقه تولد و زندگي در اسارت (در مركز تكثير اسارت The De Wildt Cheetah and Wildlife Centre) داشتهاند، در طول ۵ سال ۲۹ توله به دنيا آوردهاند (South African National Parks, 2017). به دليل محدوديت اين پارك ملي 24 هزار هكتاري در ميزباني تعداد بالاي يوزپلنگ، زادهها بهطور مستمر به مناطق حفاظت شده ديگر منتقل شدهاند تا با يوزپلنگهاي مناطق ديگر جفتگيري كرده و جريان ژني حفظ شود. تمامي اين افراد در كنار ديگر گوشتخواران توانايي گذران زندگي و توليد مثل يافتهاند و به صورت كاملا طبيعي و وحشي زندگي ميكنند. پروژه مديريت فراجمعيتهاي يوزپلنگ در كشور آفريقاي جنوبي منتج به اطلاعات ارزشمندي است كه بايد در مورد آن تعمق كرد. اين پروژه با جابهجاييها و معرفيهاي مجدد گونه به ذخيرهگاهها نهتنها جمعيت يوزپلنگ را در كشور خود افزايش داده است، بلكه پس از گذشت ۲ سال از معرفي موفق، ۲ فرد يوزپلنگ به كشور مالاوي، ۴ فرد ديگر نيز در جولاي ۲۰۱۹ به اين منطقه معرفي كرده است. زادههاي متولد شده در شرايط نيمهطبيعي در حالي به صورت موفق به مالاوي معرفي شدهاند كه بيش از ۲۰ سال از انقراض يوزپلنگ در اين منطقه ميگذشته است!
ذكر آمار موفقيت يا عدمموفقيت بدون مبناي علمي، مديران و تصميمگيران را براي برنامهريزيهاي آتي با چالش مواجه ميكند. هرچند هيچ تضميني براي موفقيت زادآوري در پروژههاي اينچنيني وجود ندارد، اما بايد برنامهريزي و پيشبينيها بر پايه علمي و مستدل واقع شود و از انتشار درصد موفقيتهاي غيرواقعي بر حذر بود.
براي مقايسه احتمال تكثير و رهاسازي يوزپلنگ ايران و آفريقا بايد فرصتها و چالشهاي آن با جزئيات و نظرات كارشناسي بررسي شود و از اين اصل مهم نيز غافل نشد كه تعداد يوزپلنگ در ايران به قدري كاهش يافته كه رخدادهايي مانند تصادف، كشته شدن يك ماده و يا زندهگيري يك توله از جمعيت آزاد تأثير چشمگيري در كاهش جمعيت اين گونه خواهد داشت؛ همچنين با توجه به تراكم پايين يوزپلنگها در زيستگاههاي ايران، اين موضوع به راحتي گونه را به سمت انقراض در يك محدوده بزرگ از زيستگاهها پيش خواهد برد. يوزپلنگهاي در اسارت در ايران نسبت به زيرگونه آفريقايي كه دوران شيردهي آنها توسط انسان صورت گرفته و از تعليمات مادر بيبهره بودهاند، شرايط به مراتب بهتري دارند. يوزپلنگهاي در اسارت پرديسان همگي ماههاي ابتدايي زندگي خود را در كنار مادر گذراندهاند و توانايي ابتدايي شكار گونههاي كوچك همچون خرگوش را دارند. از سوي ديگر، مقايسه رقباي يوزپلنگهاي آفريقايي مانند شير (كه به طور كلي اولين عامل تلفات يوزپلنگهاي آفريقايي است) با رقباي يوزپلنگها در زيستگاههاي ايران، نشان ميدهد رقباي يوزپلنگها در ايران خطر كمتري براي اين گونه دارند. همچنين در برخي زيستگاهها، پلنگ و گرگ كه به نظر ميرسد ميتوانند بهطور بالقوه تهديدي براي يوزپلنگها به شمار بيايند، جمعيت زيادي نداشته و يا به طور كلي در زيستگاه حضور ندارند.طبق آمار علمي منتشر شده در مجهزترين و باتجربهترين مراكز تكثير در اسارت دنيا كه دهها سال تجربه تكثير در اسارت يوزپلنگ را به دور از شرايط طبيعي گونه دارند، تنها ۲۰٪ افراد در چرخه ژن وارد شدهاند (رجوع شود به گزارش: Cheetah SSP, 2016)؛ اين در حالي است كه اعداد براي يوزپلنگهاي ماده شناسايي شده، ۹۵٪ موفقيت در زادآوري بوده است (Cheetahs: Biology and Conservation Chapter, 27) تجربيات برنامه مديريت فراجمعيت يوزپلنگ در كشور آفريقاي جنوبي حاكي از مشابه بودن نسبت موفقيت در محدودههاي نيمهطبيعي در مقياس 5 هزار تا 20 هزار هكتار است (كارگاه ارايه دستاوردهاي كشور آفريقاي جنوبي در حوزه افزايش جمعيت يوزپلنگ، Vincent Van Der Merwe، ديماه ۱۳۹۷) . اين موضوع نيز در طبيعت ايران توسط دوربينهاي تلهاي انجمن يوزپلنگ ايراني تاييد شده است. تمامي افراد ماده كه توسط دوربينهاي تلهاي تصويربرداري شدند، در صورت ادامه بقا و ثبت مجدد، داراي زايمان و توله بودهاند. با اين حال، اين فرصت از يوزپلنگ موسوم به «دلبر» تا حد زيادي از دست رفته است. هر چند بر اساس بررسي سلامت دستگاه تناسلي دلبر كه در سال ۱۳۹۸ توسط دكتر Imke Luder - كه به دعوت سازمان حفاظت محيطزيست به ايران سفر كرده بود - انجام گرفت، شانس دلبر هنوز به صفر نرسيده و عنوان شد كه او بايد در اسرع وقت زادآوري داشته باشد (اين گزارش در اختيار سازمان حفاظت محيطزيست قرار داده شد و به صورت عمومي منتشر نشده است.) اين احتمال قوي وجود دارد كه شرايط براي يوزپلنگ موسوم به «ايران» نيز كه اكنون در مركز تكثير پارك پرديسان است، تكرار شود. شانس ايران با افزايش سن براي زادآوري كمتر خواهد شد.تجربه موفق ديگر كشورها نشان داده است در صورت ايجاد شرايط امن، طبيعي و بدون استرس (تكثير در شرايط نيمهطبيعي) براي يوزپلنگها، جفتگيري به صورت طبيعي اتفاق افتاده و تولههاي سالمي نيز به دنيا خواهند آمد. براي ايجاد اين شرايط امن پارامترهاي بسياري مطرح است. از جمله مهمترين اين پارامترها ميتوان به موضوع فضاي بزرگ در زيستگاه طبيعي اشاره كرد. هرچند مناطق بزرگتر به دليل ايجاد فضاي بيشتر براي يوزپلنگها ميتوانند مطلوبتر باشند؛ اما با توجه به اينكه سازمان حفاظت محيطزيست در ابتداي كار ايجاد شرايط تكثير نيمهطبيعي يوزپلنگ آسيايي قرار دارد، وسعت 5 هزار هكتار با تركيب ۲ نر و ۱ ماده كه بارها در كشور آفريقاي جنوبي موفق بوده است (برنامه مديريت فراجمعيت يوزپلنگ در كشور آفريقاي جنوبي) به اين سازمان پيشنهاد ميشود. مقايسه شرايط ايران و آفريقا و بررسي چالشهاي پيش رو، نشان ميدهد كه براي چنين اقدامي، بايد محدوديتهاي اقتصادي- اجتماعي كشور را در نظر گرفته و تصميمي اتخاذ شود كه هم تحققپذير بوده و هم درصد موفقيت بالايي داشته باشد. با توجه به اين محدوديتها و فرصتها، نظر كارشناسي بر محدودهاي به مساحت هزار هكتار است. بايد توجه داشت كه در جانماييها، قابليت توسعه تا مساحت ايدهآل 5 هزار هكتاري در صورت موفقيت زادآوري مدنظر باشد. در هر صورت، احداث مساحت دستكم هزار هكتاري در زيستگاه يوزپلنگ به مراتب طبيعيتر و كماسترستر از شرايط در پارك پرديسان تهران است. در ادامه روند، مادهها پس از طي آموزش شكار، آماده جفتگيري و زايمان خواهند شد. نكته كليدي براي افزايش شانس زادآوري يوزپلنگها در اين شرايط، ايجاد طبيعيترين حالت ممكن و مشابهترين فضا به محيط وحشي است كه با توجه به مواردي كه اشاره شد، نهتنها شانس توليدمثل را چندين برابر ميكند، بلكه تولههاي متولد شده به صورت طبيعي توسط مادر آموزش داده شده و شكار كردن را فراخواهند گرفت. اتفاقي كه هيچگاه در شرايط تكثير در اسارت و فنسهاي كوچك رخ نخواهد داد.طي اين مسير، مسائل متعددي بايد دست به دست هم دهند تا احتمال موفقيت در زادآوري افزايش يابد؛ اما دست روي دست گذاشتن و نگه داشتن يوزپلنگها در تهران تنها به ضرر اين گونه بوده و در نهايت منجر به انقراض اين گونه خواهد شد.
جدا نشدن يوزپلنگها
تمامي يوزپلنگهاي در اسارت لازم است در پروژه تكثير در شرايط نيمه طبيعي حضور داشته باشند و نبايد تا آخرين لحظه از اين افراد قطع اميد كرد. اين امكان وجود دارد تا با اصلاح شرايط محيطي و رژيم غذايي، شانس مجددي به «دلبر»، يوزپلنگ مسن پرديسان، جهت زادآوري داده شود. تجربه برنامه مشترك Ashia و Endangered Wildlife Trust از مراكز تكثير نيمهطبيعي آفريقايي نشان داده است كه اصلاح رژيم غذايي يوزپلنگ ماده، احتمال زادآوري افراد را به طور قابل ملاحظهاي افزايش داده است. بررسيها نشان ميدهد يوزپلنگي كه در شرايط اسارت جفتگيري نميكرد با انتقال به محيط كماسترس و شكار طعمه توسط خود پس از مدتي فحل شده و جفتگيري ميكند. بايد در نظر داشت كه در شرايط فعلي اندك اميدها نيز براي يوزپلنگ بسيار مهم و ارزشمند خواهند بود.يكي از چالشهايي كه تكثير يوزپلنگ در شرايط نيمه طبيعي با آن مواجه است، بودجه مورد نياز اين پروژه است. نميتوان از اين مورد چشمپوشي كرد كه در شرايط اقتصادي فعلي، صرف هزينه براي تكثير يوزپلنگ، بر بدنه دولتي فشار وارد ميكند؛ اما بايد چند موضوع را مدنظر قرار داد. اول اينكه در پروژههاي اينچنيني محل تامين بودجهها بايد متفاوت باشد. در واقع آن ميزان انرژي و بودجهاي كه براي اقدامات حفاظتي غيرمداخلهاي در زيستگاهها انجام ميگيرد با شروع شدن تكثير در اسارت نبايد متوقف شود. دوم اينكه بخش غيردولتي اعم از حقيقي و حقوقي و حامياني كه حاضر هستند براي اين نوع پروژهها هزينهاي پرداخت كنند، بايد وارد عمل شوند. يكي از راهكارهاي كاهش فشار به دولت براي تامين هزينه تكثير يوزپلنگ در شرايط نيمهطبيعي، جلب مشاركت آحاد جامعه است كه براي اين منظور ميتوان از ظرفيتهاي سمنها، فعالان اجتماعي و شركتهاي خصوصي بهره جست. به طور مثال حامياني هستند كه از تعمير موتور، تعمير خودرو، تجهيز محيطباني، ارتقاي معيشت محيطبان و... حمايت نميكنند؛ اما حاضرند مبلغي چند برابر براي پروژههاي عمراني زيستگاه استان خود هزينه كنند. بنابراين دولت نبايد از اين ظرفيتهاي بالقوه چشمپوشي كند. نكته مهم ديگري كه همواره بايد به آن توجه كرد، اين است كه برنامه اصولي تكثير در شرايط نيمه طبيعي منجر به ايجاد جمعيت پشتيبان از يوزپلنگ آسيايي خواهد شد و در صورت اجتناب از چنين اقدامي يوزپلنگ آسيايي به دره انقراض سوق داده خواهد شد. با توجه به اطلاعات مستندي كه در اين مقاله ارايه شد، شايد بهرهگيري از روشهاي نيمه طبيعي بزرگترين شانس نجات نسل يوزپلنگ آسيايي باشد. كشور آفريقاي جنوبي و مالاوي به مدد مديريت جمعيت در شرايط نيمهطبيعي، تنها كشورهاي جهان هستند كه با رشد جمعيت يوزپلنگ مواجهاند. با وجود اين بايد توجه داشت كه آغاز پروژههاي مشابه در ايران الزما منجر به موفقيت نخواهد شد. محدوديتهايي همچون تعداد پايين يوزپلنگهاي در اسارت، سن بالاي ۲ فرد از ۳ فرد موجود و محدوديتهاي سياسي- اجتماعي از ريسكهاي اين پروژه در ايران هستند.
در انتها لازم به ذكر است اين موضوع طي جلسات متعدد و با مشاركت اساتيد دانشگاه، دامپزشكان، سمنها، كارشناسان محيطزيست ايراني مقيم داخل و خارج كشور، مديران دفاتر سازمان حفاظت محيطزيست در تهران و كارشناسان استاني به همراه كارشناسان خارجي مورد بررسي قرار گرفته است. ميتوان گفت اين ميزان از مشاركت و حضور كارشناسان در يك موضوع در سازمان حفاظت محيطزيست بيسابقه است. نهايتا پس از يك سال بررسي در جلسات بزرگ و كارگروههاي كوچك، سفر به مناطق و نهايتا بازديد معاون وقت محيططبيعي سازمان حفاظت محيطزيست از دستاوردهاي كشور آفريقاي جنوبي، به نظر ميرسد سازمان حفاظت محيطزيست در يك قدمي آغاز به كار ايجاد مركز تكثير در شرايط نيمه طبيعي در ايران قرار دارد. اعتماد و اعتقاد به خردجمعي تا اين لحظه از سوي سازمان حفاظت محيطزيست قابل ستايش است؛ هر چند بايد ديد آيا اين پروژه با همان كيفيت مورد وفق اكثريت اجرا خواهد شد يا خير.به هر ترتيب لازم است در ادامه نيز فعالان حوزه حفاظت حياتوحش علاوه بر ارايه مشاوره فني به سازمان براي انجام هرچه بهتر اين پروژه اميدبخش، مطالبهگري براي عدم كاهش بودجه حفاظت زيستگاهها را فراموش نكنند.
تمامي يوزپلنگهاي در اسارت لازم است در پروژه تكثير در شرايط نيمه طبيعي حضور داشته باشند و نبايد تا آخرين لحظه از اين افراد قطع اميد كرد. اين امكان وجود دارد تا با اصلاح شرايط و رژيم غذايي، شانس مجددي به «دلبر»، يوزپلنگ مسن پرديسان، جهت زادآوري داده شود. تجربه برنامه مشترك Ashia و Endangered Wildlife Trust از مراكز تكثير نيمهطبيعي آفريقايي نشان داده كه اصلاح رژيم غذايي يوزپلنگ ماده، احتمال زادآوري را افزايش داده است.