سينا قنبرپور | زهرا نژادبهرام به قدرت و اقتداري كه مردم در تشييع پيكر شهيد قاسم سليماني به نمايش درآوردند اشاره ميكند و ميگويد:«در همه جاي دنيا خطاي انساني رخ ميدهد. چه شد كه ما فكر كرديم همان مردمي كه آنگونه وحدت ملي را در خداحافظي با قهرمان مليشان به نمايش گذاشتند نامحرمند؟» او علاوه بر اينكه فعال سياسي است فعال رسانهاي نيز هست. پرسشهاي مختلفي را در مورد عملكرد رسانهها مطرح و اين موضوع را نقد كرد كه آيا خبرنگاران ما از كار حرفهاي خود فاصله گرفتهاند؟ چه چيزي باعث شده آنها فعاليت حرفهاي نكنند. مشروح گفتوگو با او را ميخوانيد.
بيانيه ديرهنگام درباره آنچه در واقعيت براي هواپيماي اوكرايني رخ داد و اينكه مردم اصل ماجرا را از زبان خارجيها و رسانههايشان شنيدند چه آثار و عواقبي بر جامعه ما گذاشته است؟
پس از شهادت حاجقاسم سليماني ظرفيت عظيمي از اعتماد مردمي و سرمايه اجتماعي در كشور متولد شد. توجه داشته باشيد كه ما پاييز پرحادثه و تلخي را پشت سر گذاشته بوديم اما همه مردم با هر نگاه و عقيدهاي زير پرچم جمهوري اسلامي ايران و زير پرچم وحدتبخش حاجقاسم سليماني گردهم آمدند و توانستند پاسخ محكم و كوبندهاي به آنها بدهند كه قصد داشتند انسجام ملي ايرانيان را از بين ببرند. با همه ضعفهايي كه اعتمادشان به مديران و مسوولان كشور دچار شده بود در تشييعجنازه شهيد قاسم سليماني حاضر شدند و فارغ از رويكردهاي سياسي نشان دادند كه يك ملت يكپارچهاند. شما ديديد كه در اهواز با آنهمه مشكلاتي كه مردم داشتند چه تشييعي انجام و چه فوجي از جمعيت حاضر شد. شما ديديد كه مردم مشهد چگونه شهيد قاسم سليماني را به حرم امام رضا (ع) بردند. در تهران جمعيتي بالغ بر 7.5 ميليون نفر حماسهاي خلق كردند. در قم همينطور و در كرمان با وجود آنكه تعدادي از هموطنانمان در ازدحام جان باختند اما حضوري نادر از مردم را تجربه كرديم. اين مردم و اين حضورشان بود كه انرژي غني براي پيشرفتهاي حال حاضر كشور و آينده جمهوري اسلامي تامين ميكرد. اما ما نتوانستيم از اين اعتمادي كه مردم به نظام نشان دادند به درستي استفاده و از آن مراقبت كنيم. در همه جاي دنيا خطاي انساني رخ ميدهد. در همه جاي دنيا اشكالاتي به وجود ميآيد كه جان مردمشان به خطر ميافتد ما چگونه به اين نقطه رسيديم كه فكر كرديم مردم ما نامحرم هستند؟ چطور گمان برديم كه همان مردمي كه براي از دست دادن حاجقاسم سليماني شريك غم نظام بودند نامحرم هستند؟ آن مردمي كه در يك اتفاق تلخ سردار و قهرمان مليشان حاجقاسم سليماني را از دست داده بود از شما درخواست عكسالعمل به ترور ناجوانمردانه او را داشتند. اينها همان مردمي هستند كه بيشترين اعتماد را براي حركتهاي جمهوري اسلامي به نظام داشتهاند. اين مردم همان مردمي هستند كه در داشتن سياست مستقل خارجي پشتوانه نظام و دولت بودند. اين مردم همان مردمي هستند كه در توسعه و وحدت ملي نقشآفريني كردهاند. چرا اجازه داديم اين مردم در چالش خبري قرار بگيرند كه رسانههاي فارسيزبان و انگليسيزبان به راه انداختند و آنها را بمباران كردند. اين مردم به مسوولانشان اعتماد كرده بودند و هرچه رسانههاي خارجي ادله بيشتري مطرح، آنها مقاومت بيشتري ميكردند و ميگفتند مسوولان ما درست ميگويند و بعد ما به اين مردم اعتماد نكرديم تا واقعيت را از زبان اجنبي بشنوند.
آنچه از همه شواهد و قرائن مشخص است اينكه هيچ تعمدي در بروز اين حادثه وجود نداشته است. البته بايد تا مشخص شدن اصل ماجرا منتظر بمانيم. اما به هر حال مسووليت اين كار پذيرفته شده است. چرا ما نتوانستيم ابتدا موضوع را از زبان مسوولان خودمان بشنويم.
تاكيد ميكنم در همه جاي دنيا خطاي انساني رخ ميدهد چه رسد به مواقعي كه استرس و اضطراب بيشتر شده باشد يا شرايط خاصي بر كشور حاكم بوده باشد. مردم اين شرايط را درك ميكنند. چطور فكر كرديم به مردم نميتوانيم اعتماد كنيم و از چهارشنبه تا شنبه صبح هيچ چيزي به آنها نگفتيم. براي همين بايد آنها كه به مردم اعتماد نكردند و با اين كار سبب شدند مردم به نظام و مسوولان بياعتماد شوند را بايد شناسايي معرفي و محاكمه كنيم. بايد براي آنها كه اعتماد مردم را مخدوش كردند مجازات در نظر بگيريم. بايد از آنها بپرسيم چطور توانستيد بعد از اين قدرتنمايي بزرگ مردم در تشييع پيكر شهيد قاسم سليماني با مردم اين كار را بكنند؟ اين باعث تاسف است كه به اقتدار و قدرتي كه مردم به ما دادند پشت كرديم و فرصت را به فرصتطلبان وانهاديم.
رسانهها به سبب سياستهايي كه به آنها اعمال شده به ابزارهايي ناكارآمد تبديل شدهاند. امروز برخي از مسوولان از جمله معاون اسبق مطبوعاتي وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي انتقاد كرده كه اجازه دهيد خود اهالي رسانهها براي عملكرد رسانه تصميم بگيرند.
دغدغه و نگراني از رفتار و عملكرد رسانههاست. چرا رسانههاي ما كوچكترين حركتي در اين زمينه انجام ندادند؟ چه اتفاقي براي استقلال رسانههاي ما افتاده است؟ آيا مردم ما بايد آخرين اخبار و اطلاعات مهم را از رسانههاي خارج از مرزهاي ايران بشنوند؟ آيا اين مردم مستحق شنيدن حرف صريح و درست از زبان رسانههاي داخلي نيستند؟ چرا رسانهها تلاش حرفهاي براي انعكاس وقايع انجام نميدهند؟ بيايند بگويند چه بلايي سر آنها آمده كه گاه فقط به بازنشر اطلاعات و اخبار ميپردازند و گاه همان را هم نميتوانند انجام دهند. چه خبرگزاريها و رسانههاي اصولگرا و چه اصلاحطلبها هيچكدام نتوانستند حرفهاي عمل كرده و سوالهاي مناسب را مطرح كنند. چه اتفاقي براي خبرنگاري ايران و روزنامهنگاري ايران رخ داده است كه نميتواند سوال مطرح كند. دستكم سوال درست را مطرح ميكرديم مسوولان تكذيب ميكردند ولي خبرنگاران كار درست را انجام ميدادند. نه اينكه اجازه دهيم رسانههاي خارج از ايران همين پرسشها را مطرح كنند و جواب برايش داشته باشند. بايد بپرسيم چه شده كه خبرنگار و روزنامهنگار ما لباس حرفهاي به تن ندارد؟
ببينيد، در همان شبي كه نخستين خبرها به نقل از پنتاگون مطرح شد تا زماني كه نخستوزير كانادا موضوع را ادعا كرد با اشخاص بسياري تماس گرفتم. در توييتر حتي افراد خاصي از دولت را مورد سوال قرار دادم و تاكيد كردم اجازه ندهيد اين بازي به دست رسانههاي خارجي بيفتد. اما هيچكس پاسخگو نبود و حتي مشاور رسانهاي رييسجمهور توييتي تهديدآميز براي خبرنگاران خارج از ايران نوشت.
اتفاقا ميخواهم بگويم شما نبايد بترسيد. شما بايد سوال درست را مطرح ميكرديد. آنها پاسخگو نبودند بايد به طريقي ديگر آنها را در موقعيت پاسخ قرار ميداديد. در توييتر از آنها سوال را مطرح ميكرديد و ميگفتيد چنين فرضي مطرح است. همهاش نبايد از مسوولان انتظار داشته باشيم كه بيايند و حرف بزنند ما هم بايد سوال درست و مناسب را مطرح كنيم.
چرا ما بايد در شرايطي قرار بگيريم كه دو يا سه روز خودمان را به دست رسانههاي خارجي بدهيم و مثل النگ و دولنگ رسانههاي غربي شويم. اين انصاف حكومتداري نيست كه مردمش بازيچه رسانههاي خارجي شوند. اين انصاف نبود كه از رييسجمهور تا سفير اوكراين براي ما نظريه بدهد و در مقابل ما فقط شاهد اظهارنظر يك رييس سازمان هواپيمايي كشوري باشيم كه او هم فقط قاطعانه ميگفت امكان ندارد.
الان وضعيت را چگونه بايد ارزيابي كنيم و چه اقداماتي را بايد در دستور كار قرار دهيم؟
چند اتفاق افتاده است. نخست اينكه ما از سرمايه اجتماعي كه شهادت سردارحاجقاسم سليماني برايمان به ارمغان آورد و باعث وحدت ملي شد نتوانستيم استفاده كنيم. متاسفانه فرصت را به فرصتطلبان وانهاديم. ديگر اينكه يادمان رفت اين مردم همان مردمي هستند كه در برابر دشمن از ما حمايت كردند ولي ما نامحرمشان پنداشتيم. چگونه است كه نتوانستيم زودتر از وقوع يك حادثه و يك خطاي انساني باخبر شويم؟ نكته ديگري كه ما دچارش شدهايم اين است كه چنان عنادمان با خارجيها بالا گرفته است كه بعضي وقتها چشمهايمان را روي واقعيت ميبنديم. حداقل ميتوانستيم با فرضيههاي آنها سوالهايمان را مطرح كنيم.
در مورد سرمايه اجتماعي چه كاري بايد انجام دهيم؟ با مردم؟ يا خانواده قربانيان اين سانحه؟
در درجه نخست بايد به قلوب هموطنانمان برگرديم. در گام نخست بايد بگوييم اشتباه كردهايم و بابت اينكه به آنها اعتماد نكرديم عذرخواهي كنيم. بايد همدرد خانوادههايي باشيم كه عزيزانشان و جوانانشان را از دست دادهاند. من به عنوان يك عضو كوچك اين حاكميت در مقابل خانوادههايي كه عزيزشان در اين سانحه از دست رفته است تعظيم و از آنها عذرخواهي ميكنم. تا كمر در مقابلشان خم ميشوم و ميگويم شرمندهتان هستيم كه نتوانستيم برايتان و براي عزيزانتان كاري بكنيم و بيشتر اسباب شرمندگي فراهم كرديم. آنها شايد ما را ببخشند ولي آيا مردم كشورمان ما را خواهند بخشيد؟ آيا مردم كه بايد نخست به مسوولان و متوليان اداره كشورشان اعتماد كنند ميتوانند به ترميم اين زخم بپردازند؟
براي همين نيازمند آن هستيم كه همه دستاندركاران اين مخفيكاري و نگفتن به مردم را شناسايي كنيم و به عدالت جمهوري اسلامي بسپاريم. واقعا چه شد كه چنان جا و محل گفتوگو را بستيم كه نتوانستيم از سرمايه عظيمي كه به دست آورده بوديم محافظت كنيم.