• ۱۴۰۳ جمعه ۲۵ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4561 -
  • ۱۳۹۸ دوشنبه ۲۳ دي

حرف زدن در شبكه‌هاي اجتماعي معناي واقعي گفتمان دموكراتيك را دارد؟

رسانه‌ها زياد شده‌اند اما كيفيت آنها كم شده است

نويسنده: ماركوس سينر مترجم: كوثر سليماني

 

 

 

دموكراسي زنده به بحث‌ها و گفتمان‌هاست اما بحث و گفتمان نيازمند مكاني است كه نه تنها تجمعي در آنجا برگزار شود بلكه جايي باشد كه شنيده هم شود و اين شرايط است كه گفتمان و بحث‌ها عموميت مي‌يابند. اما امروز اين مكان كجاست؟ از كجا مي‌توان چنين چيزي را در دسترس قرار داد؟

در حقيقت، بحث‌ها در عصر ديجيتال و حكومت رسانه‌هاي اجتماعي به حدي زياد شده‌اند كه ديگر شبكه‌هاي اجتماعي آن مرجعيت اصلي براي صحبت درباره يك موضوع يا ايده را از دست داده‌اند و حالا با هزاران هزار موضوع بحث و گفتمان روبه‌رو هستيم كه در سراسر فضاي مجازي پراكنده شده‌اند و ديگر معناي واحد براي شنيده شدن ندارند.

به اين ترتيب مي‌شود پرسيد كه شرايط گفتمان در فضاي مجازي به اين معناست كه دموكراسي يكي از ملزومات خود را از دست داده است؟ نويسندگان متعددي وجود دارند كه از اين ايده حمايت مي‌كنند. يكي از آنها «اوا مناسه» است. او كه يكي از مخالفان سرسخت فضاهاي مجازي است آنها را جاسوسان زندگي بشر و پاياني براي زندگي آزاد و دموكراسي مي‌بيند.

اين نويسنده در ماه مه ‌به مناسبت پذيرش جايزه لودويگ بورن در كليساي معروفي در فرانكفورت در سخنراني خود به مناسبت دريافت جايزه‌اش از اين فقدان شكايت كرد و گفت:«در حقيقت، افزايش بيش از حد رسانه‌ها باعث كاهش ارزش آنها شده، اين حقوق به ظاهر برابر، حقيقت را در كنار دروغ، كليشه در كنار دانش محض و هجو را در كنار ايده‌هاي برتر قرار مي‌دهد.»

نشئگي بي‌پايان از جامعه‌ اطلاعاتي اين را به عموم القا مي‌كند كه هرگز تا به حال در چنين فضاي دموكراتيكي نبوده‌اند اما حواس‌شان نيست كه ديجيتالي شدن اگر بخواهد مي‌تواند همه‌ ما را از مصرف كنندگان محتوا به توليدكنندگان صفر تبديل كند. واقعيت اين است كه حالا ديگر محدوديت دسترسي براي عموم بي‌معناست، ديگر هيچ پرسش و پاسخ و تحقيق خسته‌كننده‌اي از روزنامه‌ها و نشريات جهت انتشار متن‌ها وجود ندارد يا حتي نامه‌اي به سردبير.

ديگر هيچ جدالي بر سر استدلال خوب سر نمي‌گيرد و اين مشخص مي‌كند كه چرا يك نظر واحد فقط بايد شنيده شود.

هر كسي كه انديشه‌اي داشته باشد، چه اساسي چه سطحي، چه تحقيق شده چه خلق شده آن را در شبكه‌هاي مختلف بيان مي‌كند. هر كسي كه فكر مي‌كند چيزي بايد بگويد، آن را عريان و بدون پردازش بيان مي‌كند و در چنين فضايي خصوصيات بد انساني خود را هم بيشتر آشكار مي‌كند: سطحي بودن، تعصب، راحت‌طلبي، بدخواهي و حرص و طمع توجهات سريع و گذري.

از دست رفتن ادب و احترام در چنين فضاهايي به آساني رخ مي‌دهد و خصوصيات و ويژگي‌هاي اساسي تا حد زيادي دفن شده ولي اين واقعيت را هم نمي‌توان كتمان كرد كه مذاكرات و بحث‌ها همچنان در محل كار و دانشگاه و حتي سر ميز آشپزخانه جريان دارند؛ اما به روش‌هاي متفاوت‌تري نسبت به گذشته. گفتمان‌ها در بعضي مباحث خاص به هيچ‌ وجه رخ نمي‌دهند اما مثلا برخي ديگر از موضوعات احساسي‌تر و خصمانه‌تر مورد بحث قرار گرفته مي‌شوند و البته در كل مي‌توان گفت در سطح پايين‌تري از ايدئولوژي مذاكرات در چنين بسترهايي جريان دارند.

در مورد مقوله‌هاي مهم‌تري چون مهاجرت و محيط زيست و... نيز مورد استفاده قرار مي‌گيرند اما اساس بحث‌ها در اين محافل كوچك به كلي در شكل ديگري در جريان است، خشن، ناهماهنگ و بدون صحت و سقم‌هاي سياسي. اگر اين سبك را دوست نداريد بايد بي‌ترديد در محافلي با ساختارهاي اجتماعي فعاليت و تئوري‌هاي خود را جدي‌تر دنبال كنيد. اما ابزار ما در اين حوزه چيست؟ براي يادگيري انجام يك بحث سازنده، رد و بدل كردن صحيح استدلال‌ها و ضد استدلال‌هاي هدفمند در قالب پيروي از قوانين.

اين دست از مجادلات براي دستيابي به تئوري‌هاي برتر در كنار وجود شواهد قانع كننده، افراد را به يك لذت واقعي مي‌رساند. تمام آنچه قبل از ظهور شبكه‌هاي اجتماعي در دسترس بود هنوز هم هستند؛ از بمب اتم گرفته تا يورو، مهاجرت، مشكلات اقليمي و... كه كماكان نقطه نظرات مثبت و منفي را پديد مي‌آورند. در بحث‌هاي مستقيم عمدتا سعي مي‌شود اصول تمدن بشري لحاظ شود اما بعضا در رسانه‌هاي اجتماعي بي‌احترامي‌هاي غيرقابل تحمل، سرخورده از خشم و برآيند آگاهي‌هاي نصف و نيمه افراد را به وفور شاهد هستيم.

عموم و توده مردم ناپديد نشده‌اند اما كيفيت‌شان تاحدود زيادي تغيير و در كنار آن فرهنگ گفت‌وگو‌ها هم تغيير كرده و از نظر كيفي بسيار سطحي شده است.

تنها كافي است سخني در موقعيتي خاص نادرست تلقي شود، آنگاه است كه نويسندگاني از چپ و راست بر سرتان فرياد مي‌زنند، از اتيكت‌ها اسلحه ساخته مي‌شود و كساني كه تنها يك‌بار بي‌اعتبار شده‌اند براي فرار از گوشه‌اي كه به آنجا محكوم شده‌اند بايد مدت طولاني تلاش كنند. كساني كه به خود زحمت اين را نمي‌دهند كه بدون پيشداوري استدلال كنند، كساني كه صرفا باتوجه به برچسب‌ها قضاوت مي‌كنند، كساني كه مي‌پندارند حتي پيش از خواندن پيامي به‌ طور مثال در توييتر مي‌توانند نظر از پيش شكل گرفته در ذهن خود را بدهند به سرعت آماده‌اند كه در اين دسته‌بندي قرار گيرند.

حالا سوال اين است كه آيا ما فقط وعده دموكراسي كامل را مي‌دهيم چون‌كه تنها همه مي‌توانيم، دهان خود را مطابق با دل خود باز كنيم؟! و اينكه آيا مي‌شود به اين حرف زدن صرف معناي پيروزي افكار عمومي بدهيم يا نه؟!

هانا آرنت، فيلسوف آلماني- امريكايي در سال 1960 نوشت:«آنچه در يك جامعه توده‌اي تحمل روابط و شرايط را براي همگان مشكل مي‌كند در واقع و حداقل در درجه اول، خود توده جامعه نيست بلكه مساله اين واقعيت است كه جهان قدرت جمع شدن‌هاي خود كه درونش رخ مي‌داد را ديگر از دست داده است.» بايد به اين مساله بيشتر فكر و دقت كرد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون