نگاهي به نمايش «پونز» به كارگرداني صحرا فتحي
كمدي از انديشه و سياست جدا نيست
سيد حسين رسولي
اين روزها نمايش «پونز» به نويسندگي و كارگرداني صحرا فتحي در تماشاخانه ايرانشهر روي صحنه است و اصلا قصد نداشتم درباره اين اجراي بيمزه بنويسم ولي به دليل اينكه ژانر كمدي در جامعه ما دچار ريزش معنا شده و از آنجا كه ديدن چنين اجراهاي ضعيفي نشان از خطري بزرگ دارد، تصميم گرفتم تكليف خود را با اين آثار كه عنوان «هجو فراموشآور» را بر آنها ميگذارم، مشخص كنم. پرسش اين است كه كمدي چيست؟ فريدريش دورنمات ميگويد:«راه ما همان طور كه در سياست به بمب اتم رسيده در تئاتر نيز به كمدي ختم ميشود». جالب است كه در يونان باستان هم معمولا يك كمدي در كنار 3 تراژدي اجرا ميشد ولي كمكم درام و ملودرام جايگاه خود را پيدا كردند و امروز هم با مرگ تراژدي و كمدي كلاسيك مواجه هستيم اما كمديهاي «شاديآور» همچنان به رونق خود ادامه ميدهند. اگر به شباهت خانوادگي آثار كمدي نگاه كنيم تمام آنها تماشاگران را ميخندانند و حتي از دوران ارسطو تا اكنون گفته شده، كمديها داراي «پايان خوش» هستند. اسلاوي ژيژك در نوشتاري با عنوان «نظر هگل درباره طنز عيني ترامپ» درباره نوعي از طنز سطحي مينويسد:«طنز باري به هر جهتي كه هر چيز را دستاويز خود قرار ميدهد تا بر طنازي شخص گوينده صحه بگذارد.» درست مانند نمايش «پونز». ژيژك از قول هگل درباره آيروني سقراطي نيز مينويسد:«طنز و تجاهل سقراطي مثل تمام فعاليتهاي ديالكتيكي به آنچه هست-در وجه بيواسطهاش- نيرو ميبخشد منتها فقط به اين قصد كه امكان انحلالي كه در خود آن هست فعليت يابد؛ ميتوانيم اين را آيروني يا طنز جامع جهان بناميم». در واقع كمدي ميتواند هر نوع اقتدار و انديشهاي را ويران كند. كمدي به مسائل سياسي و جنسي توجه ويژهاي دارد و دقيقا اين دو موضوع هم دچار بيشترين سانسور ميشوند. آثار كمدي هميشه انضمامي بودهاند و پايشان روي زمين تجربه زيسته افراد است. ژيژك درست مثل چارلي چاپلين نشان ميدهد «تصادف» را نبايد دستكم گرفت و در نگاه او «تصادف»ها بيشترين سهم را در شكلگيري وقايع دارند. بنابراين كمديها انواع مختلفي دارند و گاهي با شخصيتهايي گنگ، گيج و دستوپا چلفتي تلاش ميكنند، موقعيتهايي بر اساس تصادف را شكل بدهند كه به انتقاد از جامعه ميپردازند. كلام و موقعيت نيز بايد در خدمت «تضاد» باشد. نمايش «پونز» مانند تئاترهاي به اصطلاح آزاد در تلاش است تا معناي همه چيز را ويران كند ولي كاملا پوچ و بيمعني و اخته است. اين نمايش روايت يك زوج است كه مرد اين خانواده دچار خطاهاي اخلاقي و مالي شده اما نه بازي درخشاني را شاهديم نه روايت هوشمندانهاي و نه اجرايي تر و تميز. اجراي ژانر كمدي شايد از تمام اجراها سختتر باشد و قطعا در تئاتر به مسائل انساني و فكري هم توجه ميشود ولي فتحي به چه چيزي توجه دارد جز سطحينگري و هجو؟! كمدي از انديشه به سياست جدا نيست.