• ۱۴۰۳ جمعه ۲۵ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4561 -
  • ۱۳۹۸ دوشنبه ۲۳ دي

آويشن قشنگ نيست

پدرام رضايي‌زاده

حالا ديگر 10‌سال از آن عكس مي‌گذرد؛ كنج خانه‌اي در يكي از خيابان‌هاي شمال تهران، بعد از اختتاميه خصوصي جايزه‌اي كه چند سال بعد تعطيل شد. يك نفر كه درست هم يادم نيست علي خدايي بود يا محمدحسن شهسواري، يادمان انداخت كه بايد عكس بگيريم و اين‌طور شد كه در غياب پيمان اسماعيلي كه انگار آن روزها ايران نبود، من و حامد حبيبي و حامد اسماعيليون همان جا، پشت به يك تابلو نقاشي، كنار هم ايستاديم و يكي از ما عكس گرفت.

آن روز هر سه نويسنده بوديم، اما آقاي دكتر تنها كسي است كه در عكس لبخند مي‌زند و باز آن كت و شلوار و كراوات و تيپ رسمي هيچ شباهتي به من و حامد حبيبي ندارد كه به كارمندهاي خسته و بي‌حوصله‌اي مي‌مانيم كه بعد از يك روز طولاني و سر و كله زدن با مديري بداخلاق، به خانه برمي‌گردند و بدشان هم مي‌آيد پيش از رسيدن به خانه سيگاري آتش بزنند.

 

10 سال بعد، حامد حبيبي همچنان در كانادا نويسنده است و با داستان‌ها و خلاقيت تمام‌نشدني‌اش از روزگار انتقام مي‌گيرد،
با موهايي كم‌پشت‌تر از موهاي حامد توي عكس. من ديگر نمي‌نويسم و حامد اسماعيليون تا همين هفته پيش دندانپزشك موفقي بود در كانادا كه در يكي از تازه‌ترين عكس‌هايش با موهاي خاكستري كنار همسرش و‌‌ ري‌را نشسته و همچنان لبخند مي‌زد.

در اينجا اما گويا از او خواسته بودند كه ديگر نويسنده نباشد؛ به بهانه يكي از كتاب‌هايش كه در همين نظام و پس از طي مراحل قانوني مجوز گرفته و منتشر شده.

حامد، سال‌ها پيش، چند ماه بعد از مهاجرت، در گفت‌وگويي كه منتشر شد، از ايران، ادبيات داستاني و مهاجرت گفته بود و خوب يادم است كه آن روزها چه احساسي داشت، حسي كه تبديل به تيتر گفت‌وگو هم شد و...

 

امروز اما، نه‌تنها حامد اسماعيليون، كه حامد حبيبي، من و تمام آنهايي كه ممكن است اين كلمات را بخوانند، دوريم از حس و حال آدم‌هاي آن عكس و 10 سال پيش. اصلا چرا از
10 سال پيش حرف بزنيم؟ همه ما، همين هفته گذشته آدم‌هاي ديگري بوديم و امروز در بهت و اندوه، به چيزي ديگر و نه آدمي ديگر، تبديل شده‌ايم.

حالا، كلمات در سرم مي‌چرخند، صداقت، كروز، تحريم، ترامپ، خطاي انساني، شرايط حساس، انكار و جمعه، من اما مي‌خواهم فقط به حامد اسماعيليون فكر كنم، به لبخندش، به چشم هاي روشن ري‌را؛ به تمام چيزهايي كه در اين يك هفته از دست رفته‌اند و ديگر تكرار نخواهند شد. انگار حق با تيم تبليغاتي آقاي رييس‌جمهور بود، ما هرگز به عقب برنمي‌گرديم.

 

- عنوان يادداشت نام مجموعه داستاني است از حامد اسماعيليون

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون