تلويزيون و لاپوشاني حقيقت
آيا صدا و سيما نبايد به اندوه جاري در دلهاي اين مردم احترام بگذارد و به جاي امنيتي ديدن همهچيز، رويكردي فرهنگي به مساله داشته باشد؟ چرا بايد كاري كنيم كه مردم همه تمركز خود را براي كشف حقيقت روي رسانهها و منابع خبري خارجي بگذارند و فيالنهايه مجبور شويم كه آنچه اتفاق افتاده را به همان صورت به مردم بگوييم. خطي كه تلويزيون و بعضي روزنامهها دنبال ميكنند، لاپوشاني حقيقت به بهانه ملاحظات امنيتي است. تلويزيون از پنهان كردن حقيقت دفاع ميكند و اين خجالتآور است. منابع ديني ما بسيار بر زشتي دروغ گفتن تاكيد دارند. در روزهاي گذشته هم فضاي مجازي پر بود از نقلقولهاي بزرگان. از ائمه معصوم گرفته تا امام خميني و شهيد بهشتي و ديگران در مذمت دروغ. نتيجه اين دروغ را هم داريم ميبينيم. وحدت ناشي از وفاق به وجود آمده بعد از ترور سردار سليماني، ميرفت كه به تهديدي تبديل شود كه مسبب اصلي آن تفكري است كه تلويزيون دارد و همهچيز را امنيتي ميبيند. تفكري كه سالهاست از فرصتها، تنگنا و تهديد ميسازد.